شناسهٔ خبر: 50517 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

نسبت شعر و زبان با فلسفه در سنت اسلامی با تجربه غربی متفاوت است

کلباسی در نشست نقد و بررسی متون فلسفی در زبان فارسی گفت: نسبت شعر و زبان با فلسفه آنچنان که در تجربه غربی است در سنت اسلامی متفاوت است. بدین معنی که وقتی نیچه از شعر سخن می‌گوید این شعرالزاما بیان قافیه دار و منظم نیست در حالی که در سنت ما شعر الزاما منظوم است.

نسبت شعر و زبان با فلسفه در سنت اسلامی با تجربه غربی متفاوت است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ دومین نشست نقد و بررسی متون فلسفی در زبان فارسی با عنوان «فلسفه اسلامی و زبان فارسی» با حضور حسین کلباسی اشتری، استاد فلسفه دانشگاه علامه طباطبایی، قاسم پورحسن، عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی، فرزانه گشتاسب و مزدک رجبی در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی برگزار شد.

کلباسی در ابتدای سخنانش با اشاره به اینکه باید بدانیم نگاه فیلسوف یا فلسفه به زبان از چه سنخی است؟ گفت: باید توجه داشت که نگاه فیلسوف به زبان از چه سنخی است و اساساً ما چند نشانه توجه جدی و ماندگار اهل فلسفه به زبان از لحاظ تاریخی داریم که کمک می‌کند دریابیم موضع فلسفه به زبان چیست؟

وی با بیان اینکه اینکه از نوشته‌های معروف کلاسیک همچنان پایدار و جاویدان، رساله کراتولوس افلاطون است که اهل فلسفه با آن آشنا هستند، افزود: این رساله گفتگوی سقراط با هرموگنس و کراتولوس است که همه اهالی فلسفه نیازمند خواندن چندین باره آن است. در این رساله مطرح می‌شود که آیا زبان و لفظ قراردادی است یا ازلی؟ در این رساله سقراط مطرح می‌کند که نفس، جنبه تکوینی داشته و اعتباری و قراردادی نیست و انسان آنها را کشف می‌کند. یعنی نمی‌توان از امروز، روی یک شیء‌ای مثل صندلی نامی گذاشت و فردا آن را تغییر داد. بنابراین شاید نخستین و بزرگترین رساله زبان‌شناختی تاریخ رساله کراتولوس است.
 
این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش درباره سه رساله ارسطو نیز سخن گفت و بیان کرد: ارسطو در سه رساله سیاست، خطابه و درباره عبارت، مقام لفظ و واژه را مشخص می‌کند و این هم از توقفگاه‌های مهم تاریخ است.

به گفته وی، در حدود هزار و اندی سال بعد ما توقفگاه مهمی نداریم تا اینکه به قرن ۱۸ یعنی کانت و شاگرد او هردر و در نهایت هگل می‌رسیم. در اینجا من توجه را به هردر جلب می‌کنم که فیلسوف تاریخ شناخته می‌شود و از نظر توجه به زبان و دین و سنت‌های بومی فوق‌العاده است و فقط فضل تقدم ندارد که متاسفانه در ایران ناشناخته است.

کلباسی با اشاره به کتاب معروف هردر «فلسفه دیگری برای تاریخ» که برای اهل فلسفه آشناست افزود: این کتاب یکی از درخشان‌ترین نوشته‌های تاریخی و فلسفه تاریخ است و در فضای منورالفکری آن زمان این اثر، یک نگاه انتقادی نسبت به آن فضا دارد. در این کتاب هردر مسئله زبان را به گونه‌ای که امروز در هرمنوتیک مطرح است، بیان می‌کند و در گفتار بعضی از فیلسوفان ما به عنوان آینه و مجلای وجود از آن یاد می‌شود. اما وقتی به هگل می‌رسیم او می‌گوید من آمده‌ام که به زبان آلمانی فلسفه را بیاموزم که یک بحث تشریفاتی نیست.

وی ادامه داد: نخستین ویراست کتاب نقد عقل محض کانت که منتشر می‌شود در واقع می‌توان گفت جدی‌ترین کتاب فلسفی تا آن زمان است و ما قبل از آن کتاب دیگری نداریم. البته به لحاظ ادبی و شعری نوشته‌هایی در ادبیات آلمانی بوده اما زبان فلسفی رایج شده که حامل معانی فلسفی است با کانت ظهور می‌یابد. بنابراین کتاب کانت در ویراست‌های مختلف آن اثر زمختی است و از لحاظ بلاغت و فصاحت خیلی قابل تعلیم نیست.
 
به گفته این استاد دانشگاه، تا آخر قرن هجدهم، اغلب نوشته‌ها به زبان لاتین است چون زبان علم، لاتین است! اما وقتی نوبت به هگل رسید، زبان آلمانی یک دوره نیم قرن تمرین و ممارست رسیدن به ظرفیت پذیرش معانی فلسفی را پیدا می‌کند. یکی از کارهای مهم هگل قبل از هایدگر مستعد کردن زبان آلمانی برای پذیرش معانی فلسفی است. جلوتر که می‌آییم، یکی از توقفگاه‌های دیگر نیچه است که مقوله زبان را به عنوان مقوله اصلی و برتر در گفتمان فلسفی می‌داند و کتاب‌های او از سبک متافیزیک و نگارش زمخت متافیزیکی آن اصل خارج شده و به قول خودش زبان شاعرانه یافته است.

کلباسی تاکید کرد: نقد ادبی زبانی فلسفی تقریباً با نیچه آغاز می‌شود و بعد از او افرادی مانند ویتگنشتاین و حتی افرادی مانند راسل، توجه بسیاری به نیچه دارند. در نهایت هم در قرن بیستم به هرمنوتیک متاخر و بحث‌های مطرح شده متن و فضای پست مدرن می‌رسیم.

استاد دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه اگر همه اینها را به لحاظ تاریخی به عنوان یک زنجیر در نظر بگیریم در واقع یک تطور معنایی و محتوایی نسبت به موضع فلسفه و نسبت آن با زبان می‌توان یافت افزود: هرچند ادعایی در فلسفه اسلامی ندارم، اما باید بگویم موضع فیلسوفان و حکیمان مسلمان نسبت به مقوله زبان مغفول واقع شده است. از جاهایی که می‌توانیم در این باره روی آن محکم بایستیم، رساله معروف الحروف فارابی است که دکتر پورحسن در حال ترجمه آن هستند و بخش قابل توجهی از این رساله به ساختار زبان یونانی و سریانی برمی‌گردد.

وی افزود: صفحات آغازین این رساله درباب لفظ وجود در سنت یونانی است و واقعاً توجه به ساختار زبان یونانی و توجه آن به وجود توسط این حکیم شگفت انگیز است. اما عجیب است که برخی از مورخان فلسفه هنوز هم می‌گویند که فارابی و ابن سینا موضوع فلسفه را موجود می‌دانند درحالی که این کاملا غلط است و اصلا چنین نیست چون این موجود جوهر ارسطویی نیست. به هر حال این رساله به لحاظ توجه به این مقوله شگفت‌انگیز است و با توجه به اینکه از سوی موسس فلسفه اسلامی است، می‌توان همواره کننده راهی باشد که تاکنون طی شده است.  
 
این استاد فلسفه با اشاره به اینکه به صورت مصداقی در تاریخ هزارساله می‌توان از ابن مسکویه در قرن پنجم قمری نام برد گفت: درباره او تحقیقات قابل توجهی انجام شده که ناشناخته است و از جمله آثار معروفش کتاب آداب العرب و الفرس است. عنوان این اثر دراصل «پندنامه هوشنگ پیشدادی» از سلسله حکمای پیشدادی است. این مجموعه آن گونه که تاریخ گردآوری آن در زمان مامون می‌گوید به دست حسن به سهل گردآوری شده و مجموعه ۱۰۰ برگی این کتاب به دست او می‌رسد، آن گونه که شواهد نشان می‌دهد ابن مسکویه حدود ۳۰ صفحه از آن را موفق می‌شود دریافت کند و در ادامه آن کتاب را تکمیل می‌کند که بسیار مهم است. به هر حال اگر کتاب جاویدان خرد در قرون وسطی تعقیب شود خطی ۱۵۰۰ ساله تاریخی برای مورخان ما به ارمغان خواهد آورد و تاثیر این کتاب بسیار عجیب است.
 
کلباسی در بخش دیگری از سخنانش در ادامه با اشاره به اینکه عنوان نشست اصالتا رنگ و بوی غربی دارد و نسبت زبان و فلسفه در سنت ما رنگ و بوی غربی دارد، گفت: چون این نسبت اساسا در سنت ما چندان برجسته و مساله محور نیست.
 
 وی با طرح این سوال که چرا زبان فارسی در نوشته‌های فیلسوفان ما کم رنگ بوده؟ عنوان کرد: این موضوع از لحاظ تاریخ دلایل روشنی دارد و به دلیل تُنک بودن ظرفیت زبان فارسی نیست؛ یک دلیل مشخص آن این است که اهل ادب و متخصصان زبان فارسی به ما بگویند دلیل خواندن شاعران بزرگ ما بعضاً به لفظ حکمت در چیست؟ دوم دلیل اینکه آثار آنها به دواوین حکمی و حکمت‌آمیز خوانده شده چیست؟ آیا حکیم ابوالقاسم فردوسی از روی تشریفات است؟ حکیم نظامی و سنایی تشریفاتی است و یا یک نسبتی بین اینها دیده می‌شود؟ همچنین گنجانده شدن حکمت و معنای آن در پیکره منظومه سبزواری چگونه است و برای ما چه وضعی دارد؟
 
کلباسی با بیان اینکه وقتی نیچه از شعر سخن می‌گوید این شعرالزاما بیان قافیه دار و منظم نیست، اظهار کرد: در حالی که در سنت ما شعر الزاما منظوم است و ما شعری که منظوم نباشد و تابع نظم تعریف شده‌ای نباشد در زبان فارسی آن را قرار نمی‌دهیم. اثر منظوم در نزد ادیبان ایرانی اثری است که آهنگ و نظمی مانند نظم ریاضی دارد. بنابراین نسبت شعر و زبان با فلسفه آن‌چنان که در تجربه غربی است، در تجربه و سنت اسلامی متفاوت است بدین معنی که من معتقدم این نسبت وجود دارد اما نه آن چنان که در روش و سنت غربی وجود دارد، بلکه باید در نسبتی که شاعران و فیلسوفان در این سنت با یکدیگر برقرار کرده‌اند، آن را دید.
 
پایان بنی‌امیه آغاز پارسی‌نویسی است
پورحسن دیگر سخنران این نشست نیز در ادامه با اشاره به فارسی‌نویسی در فلسفه گفت: برخلاف اینکه امروز به عربی‌نویسی شهره هستیم، عربی‌نویس نبوده‌ایم. من در مقدمه «دانشنامه علایی» که بنیاد حکمت صدرا چاپ کرد، عنوان کردم که این فهم نادرستی است که با رساله التفهیم ابوریحان و دانشنامه علایی ابن سینا، فارسی نویسی ما شروع می‌شود. بنابراین بنا به دلایلی این دوران بسط فارسی‌نویسی است و نه آغاز آن جالب است وقتی ما سهروردی و بابا افضل می‌رسیم، هر کدام ۱۳ رساله در فارسی نویسی دارند. حتی از نگاه لمن هم این موضوع به دور مانده و حسین نصر در نوشته مستقلی که نظیر آن را نداریم، به این موضوع پرداخته است. 
 
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه پایان بنی‌امیه آغاز پارسی‌نویسی است، گفت: به نظر می‌رسد که ما اگر دوره سامانیان را مهم بدانیم، شاید بتوانیم بگوییم که با ظهور صفاریان این تلقی شکل می‌گیرد و با سامانیان، پارسی نویسی بسط پیدا می‌کند. من همچنان در نظریه استاد زرین‌کوب که معتقد است ۲۰۰ سال به لحاظ علمی سکوت کرده‌ایم، شک دارم. گرچه ما بعد هم به عرب پشت کردیم و فردوسی به صراحت این دشمنی را بیان می‌کند. بنابراین این تفکر همواره بوده و در مقابل تازی نویسی، ما حجم بسیاری پارسی نویسی داریم. بنابراین تا سال ۱۴۲۰ که همان سال نوشتن دانشنامه علایی راه درازی است.
 
وی ادامه داد: زمانی که مأمون پیروز می‌شود، ایرانیان هستند که مرکز امپراتوری خلافت اسلامی را از حوزه عرب، به خراسان بزرگ منتقل می‌کنند و این واقعه بزرگی است و اگرچه زمانش طولانی نیست اما حقیقت این است که مامون در درون تفکر ایرانی است و جالب این است که برای مامون مکتب مرو به میزانی که اهمیت دارد مکتب بغداد اهمیت ندارد. ما به واسطه رابطه مامون با امام رضا(ع) او را خوب نمی‌شناسیم. در صورتی که او نقش برجسته‌ای در شروع حکمت ایرانی داشته و در آن زمان، ایرانیان خیزش بلندی را برای استقلال فکری و سیاسی آغاز کردند.

پورحسن در بخش دیگری از سخنانش به نقش اسماعیلیه هم اشاره کرد و با بیان برخی از موارد تاریخی در این دوره از فارسی نویسی گفت: اما ویژگی‌های این زبان چیست؟ ایجاز و اختصار، تکرار، کوتاهی جملات و کم بودن کلمات عربی ویژگی‌های این زبان است. 

این استاد دانشگاه در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه با ظهور صفویان تقویت زبان فارسی افول کرد گفت: از همه رساله‌های میرداماد تنها یکی است که به فارسی نوشته شده است و از این حیث قابل توجه است که چرا ما در دوره صفویه برگشتیم.

پورحسن به دانشنامه علایی و ابن سینا اشاره کرد و افزود: شاید مهمترین رساله ابن سینا، الانصاف باشد. ابن سینا در این کتاب می‌گوید من هیچ دلدادگی به حکمت یونانی ندارم و کسانی که بر آنها تکیه می‌کنند از عمقی برخوردار نیستند. ابن سینا زمانی که دانشنامه علایی را می‌نویسد در آخر عمرش قرار دارد و ابن سینای غیر مشایی است. 

وی در بخش پایانی سخنانش با بیان اینکه ناصرخسرو واژه‌های زیادی را از ابن سینا گرفته است، گفت: اینکه در سال ۴۲۰ ابوریحان به همراه ابن سینا به فارسی رو می‌آورند اتفاقی نیست. یعنی در علم و فلسفه به فارسی پرداخته شده است، چرا که ابوریحان یک مورخ بزرگ و در عین حال جغرافی‌دان بزرگ بوده و به همراه ابن سینا توجه دقیق و عمیق به میراث زبان فارسی دارد. جالب است که کتاب التفهیم به زبان عربی نوشته می‌شود، اما در سال ۴۲۰ خود ابوریحان آن را به زبان فارسی درآوره است. در تمام التفهیم حتی کمتر از دانشنامه علایی واژه‌های عربی بکار رفته است. 

این استاد فلسفه در پایان گفت: پا به پای زبان عربی، ما شاهد کتاب‌های فارسی به زبان حکمت هستیم و این نشان می‌دهد که ما باید یک بار دیگر تاریخ حکمت و زبان فارسی را بخوانیم.

نظر شما