شناسهٔ خبر: 50712 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سنت و مدرنیته‌ چینی/ اما ‌و ‌اگرهای رجوع به سنت

رجوع به سنت برای بنیان‌افکندن نظام فکری و زیستی جدید دغدغه‌ای است که متفکران را به بازخوانی سنت‌های باستانی وامی‌دارد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از فرهیختگان؛  رجوع به سنت برای بنیان‌افکندن نظام فکری و زیستی جدید دغدغه‌ای است که متفکران را به بازخوانی سنت‌های باستانی وامی‌دارد. سرعت سرسام‌آور چین در حرکت به سمت کشوری توسعه‌یافته باعث شده بیش از گذشته آیین و عادات و تراث فکری این تمدن کهن مورد توجه قرار گیرد. به تازگی کتابی با عنوان «مسیر» منتشر شده است که به بررسی فلسفه چینی از جمله سنت کنفسیوسی و دائوئیستی می‌پردازد.
اما ماجرای این کتاب از چه قرار است؟ چندی پیش یک استاد دانشگاه هاروارد کلاسی برگزار کرد که در آن دانشجویان مشتاق را جذب می‌کرد. این کلاس به سومین کلاس محبوب این دانشگاه تبدیل شده بود. اما چه ایده‌ای توجه این جوانان را برانگیخت؟ ایده‌های کنفسیوسی که همچون راحت‌الحلقوم فلسفی از نو گردآوری شده بود. این ماجرا کریستین گروس-‌لو، روزنامه‌نگاری را ‌که قبلا در هاروارد تاریخ آسیای شرقی خوانده بود، چنان مجذوب کرد که برای آشنایی با استاد مزبور به دانشگاه محل تحصیل خود بازگشت. حاصل این آشنایی کتاب «مسیر» است که درآمدی بر فلسفه چینی است.  «مسیر: راهی جدید برای اندیشیدن درباره همه‌چیز» کتابی است که قصد تغییر عقیده کسانی را دارد که باور دارند افراد غیرسفیدپوست هرگز هیچ حرف جالبی برای گفتن نداشته و هرچه پیش از قرن بیستم نوشته شده است به هیچ‌وجه ربطی به زندگی کنونی ما ندارد.
 پوئت و گروس-لو، نویسندگان این اثر سه فصل را به متفکران کنفسیوسی و سه فصل را به سنت دائوئیستی اختصاص داده‌اند. ایده‌های این سنت‌های فلسفی چینی پیش‌فرض‌های کنونی عالم غربی را دچار چالش می‌کند و آنها از این رهگذر به دنبال رهیافتی برای اثرگذاری بر زندگی روزمره انسان مدرن هستند. آنها معتقدند اگر این آیین‌ها درست فهمیده شوند امکان دگرگونی دارند و همچنین به ما اجازه می‌دهند چشم‌اندازهای دیگر را بکاویم و عادت‌های بهتری را شکل بدهیم.  انسان‌شناسی سنت کنفسیوسی چینی با آنچه امروزه در مورد انسان گفته می‌شود بسیار متفاوت است. برخلاف تفکر فلسفی غرب که انسان را موجودی خردورز با «خود»‌ی منسجم و پایدار ‌می‌داند، چینی‌های دوران باستان باور داشته‌اند که ما در واقع امر، چندپاره و تاثیرپذیر هستیم و سایق‌های افعال ما بیشتر عواطف و سنن هستند. بنابراین ما با جستن یک «خود راستین» وهم‌آلود نمی‌توانیم به بهترین حال ممکن خود دست یابیم، بلکه چاره در پرورش غرایز، تربیت عواطف و اشتغال دائمی به فرآیند «پرورش نفس» است. کنفسیوس بر این باور است که ما به واسطه آیین‌های روزمره، از قدردانی کردن تا تکریم نیاکان، به این اهداف دست خواهیم یافت.  در مقابل این سنت فکری نگاه دیگری وجود دارد که بیش از تبعیت بر عرف اجتماعی بر آیین و بازگشت به طبیعت تاکید دارد. این نگاه دائوئیستی معتقد است با کنار گذاشتن طبقه‌بندی‌های انعطاف‌ناپذیر و پذیرفتن مسیرهای همواره در حال تغییر درک جهان، به چنین خودانگیختگی و خلاقیتی دست می‌یابیم.  استیون کیو، دانش‌آموخته فلسفه، نویسنده «فایننشیال‌تایمز» در نقد رویکرد نویسندگان کتاب معتقد است که کوشش نویسنده برای استخراج درس‌های زندگی از این سنت‌های فکری باستانی، تصنعی به نظر می‌آید. کیو می‌نویسد: «مشکل اصلی این است که متفکران مدنظر آنها با همدیگر اختلاف عقیده جدی دارند. مسلما ما از یک سنت غنی و دیرینه فلسفی انتظار دیگری نباید داشته باشیم، اما این امر چالشی را پیش پای هر کسی می‌گذارد که خواهان تلخیص این سنت در کتابی خودآموز و کوچک است.  ماحصل، چیزی می‌شود که رنگ‌های ناهمساز متعدد را به یک خاکستری باب روز اما بی‌خاصیت تبدیل می‌کند.»  این منتقد تلاش پوئت و گروس-لو را برای دستیابی به یک توازن میان شرح فلسفه‌های باستانی و حفظ ارتباط با مسائل جاری ناکام تلقی می‌کند و بر این نظر است که از سخنان اصلی این متفکران چیزی عاید ما نمی‌شود؛ چراکه کوششی برای روزآمد کردن اندیشه‌های آنها، با ربط دادن‌شان به متفکران و مطالعات امروزین، صورت نگرفته است.  با این همه، تلاش نویسندگان را تکاپویی ارزنده می‌داند و در پایان می‌نویسد: «آن فیلسوفان چینی‌ای که بیش از 2000سال پیش می‌زیستند گزینه‌های بدیل و جالبی برای برخی ایده‌های مدرن ما راجع به خود و جامعه دارند. گرچه این موضوع ممکن است اغراق را توجیه نکند، اما اگر کتاب مسیر بتواند افراد را ترغیب کند که گزیده سخنان کنفسیوس یا نوشته‌های ژوانگ‌زی را برای خودشان تهیه کنند، در این صورت ارزش خریدن را خواهد داشت.

نظر شما