شناسهٔ خبر: 50738 - سرویس سینما و رسانه
نسخه قابل چاپ

نگاهی به فیلم مادر قبل اتمی؛

پساروایت ادبی- سینمایی با حداقل خودارجاعی

مادر قلب موتور محرکۀ این داستان که با حداقل «خودارجاعی متن» و در مقابل با حداکثر درگیر کردن ذهن و حافظۀ مخاطب ارائه می‌شود، وقوع یک تصادف و به موازات آن ورود شخصیتی مرموز و روح‌مانند است که هم پلی میان واقعیت و خیال می‌سازد و هم ارجاع و نشانۀ ارجاعی برای مفهوم بازنویسی و بازنمایی قدرت است.

فرهنگ امروز/ احمد عسگری:

فیلم «مادر قلب اتمی» دومین ساختۀ علی احمدزاده در مقام کارگردان پس از حدود دو سال توقیف بالاخره از آخرین روزهای بهار ۱۳۹۶ به اکران درآمد. نام فیلم (مادر قلب اتمی) از یکی از آثار پینک فلوید اقتباس شده است که طی دهۀ ۱۹۷۰ با رویکردی انتقادی به نسبت تکنولوژی و زندگی اجتماعی در ایالات متحده اجرا و منتشر شد. در متن ترانه، پسر به‌مثابه نمادی از نسل جوانان آمریکایی دهۀ ۱۹۷۰ مطالبه‌اش برای زندگی را با هراس‌های برسازی‌شده توسط سیاست‌مداران مرتبط می‌سازد و مادرش طی گزاره‌هایی که به‌عنوان پاسخ به کودک ارائه می‌کند او را دعوت به سکوت می‌کند. فیلم علی احمدزاده نیز در بطن پساروایت‌هایی که در دل ارجاعات برون‌متنی قابل فهم هستند به‌مانند ترانۀ پینک فلوید به هراس، دیوارها و تمام مسائل مبتلابه زندگی جوانان امروز ایران اشاره می‌کند.

فیلم با رویکرد پساساختارگرایی و قالب‌شکنی از سیاق معمول ارائۀ محتوا و زبان دوربین در سینمای امروز ایران اثری متمایز به شمار می‌رود، این تمایز در عین تحریم و بی‌مهری حوزۀ هنری به فیلم سبب شده تا مخاطبان و منتقدینی که ذائقۀ متوسط و ساده‌پسند دارند، نتوانند آن را به‌آسانی ارزیابی کنند.

«مادر قلب اتمی» از یک منظر و با لحاظ عطف و تأثیرپذیری فیلم‌نامه و ایدۀ اثر از اسلوب جریان سیال ذهن و گسست زمان خطی و روایت خطی در ارائۀ داستان و ارجاعات متن و همچنین بهره گرفتن از تکنیک‌هایی که مارکز در متون ادبی سبک رئالیسم جادویی بنیان گذاشت، اثری اندیشه‌محور در نقطۀ تلاقی سینما و ادبیات است. البته متفاوت بودن فرم و محتوای فیلم نسبت به آثار متعارف در حال اکران عمومی و تجاری در عین حضور چهار سوپراستار در فیلم شاید این پرسش را تداعی کند که چرا احمدزاده برای ارائۀ اثری اندیشه‌محور و مرتبط با عرصۀ ادبیات سوپراستارها را انتخاب کرده است؟! پاسخ به این سؤال هرچه باشد، نتیجه فیلمی است که می‌تواند هم از بازی‌های قدرتمند و پرسوناژهایی که با تفکر و مداقه تعریف ‌شده‌اند و هم از حیث ارجاعات وسیع برون‌متنی یک تحول و اتفاق مبارک در سینمای امروز ایران باشد.

موتور محرکۀ این داستان که با حداقل «خودارجاعی متن» و در مقابل با حداکثر درگیر کردن ذهن و حافظۀ مخاطب ارائه می‌شود، وقوع یک تصادف و به موازات آن ورود شخصیتی مرموز و روح‌مانند است که هم پلی میان واقعیت و خیال می‌سازد و هم ارجاع و نشانۀ ارجاعی برای مفهوم بازنویسی و بازنمایی قدرت است. این کاراکتر به‌تدریج در پیوند با نشانه‌های «مرگ» و خودآگاهی متأثر از مرگ‌اندیشی، گره‌افکنی را نه به سیاق معمول روایت بلکه در بستر متصل کردن متغیرهایی که از الگوی منطقی میان علت و معلول پیروی نمی‌کنند برجسته می‌سازد.

از منظری دیگر، پرداخت دو شخصیت اصلی و واقعی فیلم یعنی آرینه و نوبهار (با بازی ترانه علیدوستی و پگاه آهنگرانی) در فیلم به گونه‌ای است که مجموعه‌ای از ارجاعات نمادین روان‌شناسانه و جامعه‌شناسانه را البته با رعایت ملاحظات خاص در رفتار و بیان این دو بازگو می‌کند. منطق روایی اثر که در وهلۀ نخست متکی به آشنایی‌زدایی از سوژه‌ها است سبب می‌شود ابعاد دو کاراکتر با استحکام پرداخته شود. از رهگذر پرسه‌زنی دو کاراکتر به‌مثابه فلانر و پاساژهای ارجاع به رخدادها و مسائل واقعاً موجود جامعۀ ایران روایت‌هایی در دل اثر ارائه می‌شوند که قابل مناقشه و در معرض پرسش توسط ذهن مخاطب هستند. یکی از مثال‌های فراوان این رویکرد، پرداختن به یارانه‌ها و وقوع حوادث -و از منظری دیگر تعیین «زمان واریز یارانه‌ها» به‌عنوان ظرف زمانی در رؤیا و شهود راوی- است که دست‌کم ظرف یک دهۀ گذشته معانی خوشایند و ناخوشایند متعددی را برای جامعۀ ایران به همراه داشته است. البته همین تعیین و در واقع اشارۀ راوی به شب واریز شدن یارانه‌ها به‌مثابه یک دال برای نابسامانی و منظره‌ای از آشفتگی می‌تواند از مناظر متعدد مورد تأمل قرار بگیرد و نسبت آن با دو پرسوناژ مرکز داستان که دخترانی معترض و درعین‌حال سرگردان هستند، زمان را در شهود این روایت معنادار می‌سازد.

در امتداد همین بهره گرفتن از ارجاعات زبانی و تصویری فیلم «مادر قلب اتمی» افزون بر تمام نقاط قوت آن در عرضه و ارائۀ اثری با استقلال از منطق روایی کلیشه‌ای می‌تواند در کلاس‌ها و کارگاه‌های تدریس تئوری‌های پست‌مدرن نیز برای دانشجویان ارائه شود و کلیدهایی برای فهم و توضیح بهتر این نظریات در زبان فارسی ارائه کند. ازجمله تئوری‌هایی که این فیلم در ارجاعات برون‌متنی خود و البته با ظرافتی شگرف به آن می‌پردازد، رویکرد جودیت باتلر و تئوری کوئیر است که با گزاره‌های قابل تأملی از جهت‌مندی واکنشی و اعتراضی دو کاراکتر مرکزیت فیلم به مناسبات مبتنی بر شیءوارگی در جامعه همراه می‌شوند؛ و با تأمل در این مسئله می‌توان بیشتر دلیل تأکید راوی در آغاز فیلم بر آشفتگی خواب و رؤیای ارائه‌شده را دریافت.

 ارجاعات واضح‌تر برون‌متنی (ازجمله پوشش خاص آرینه که نظامی هدفمند از نشانگان و مفاهیم است) می‌تواند این گزاره را از آن لحاظ برجسته سازد که رؤیای شبانۀ راوی بر بستری از واقعیات آشفته شکل گرفته است و تداعی همین گزاره از اثر ارائه‌شده، ذهن مخاطب را به تأمل چندباره و پرسش از سوژه رهنمون می‌سازد.

جابه‌جایی راوی اول‌شخص با سوم‌شخص مفرد هریک از دو دختر نیز همچنان‌که به مدد تکنیک‌های ژورنالیستی مارکز روایت را به «پساروایت» مبدل می‌ساخت، با چرخش زاویۀ دید و شات‌های حرفه‌ای اشکان اشکانی در ماشین و آسانسور، فیلم را به‌مثابه «پساروایت» برابر اندیشۀ مخاطب بسط می‌دهد.

مادر قلب اتمی را باید جزء آثار موفق و قابل تقدیر در پیوند سینما و ادبیات دانست که می‌تواند حتی مخاطب با سطح سواد متوسط را به مطالعۀ جدی‌تر آثار ادبی معاصر علاقه‌مند سازد.

نظر شما