شناسهٔ خبر: 51588 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ترجمه در زندان/  ترجمه‌های فلسفی دریابندری از نگاه ضیاء موحد

دریابندری چندان به فرهنگ لغات و مرجع و ماخذ توجه نمی‌کرد بنابراین اشتباهاتی در کارش دارد ولی کتاب خوش‌خوان است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ نجف دریابندری علاوه بر ترجمه‌های ادبی خود در فلسفه نیز دو کتاب مهم ترجمه و تألیف کرده است، یکی «تاریخ فلسفه غرب» اثر برتراند راسل و دیگری «درد بی‌خویشتنی» که رساله‌ای است در بررسی مفهوم الیناسیون. این روزها دریابندری را بیشتر با کتاب مستطاب آشپزی‌اش گرامی می‌دارند و نامش را به‌عنوان «گنجینه زنده بشری در میراث خوراک» در فهرست حاملان میراث ناملموس (نادره‌کاران) ثبت می‌کنند (به نقل از ویکی‌پدیای فارسی دریابندری). اما برای بزرگداشت او این دو کتاب از اهمیتی فوق‌العاده برخوردارند. به بهانه تجدیدچاپ «درد بی‌خویشتنی» گفت‌وگویی تلفنی با ضیاء موحد انجام دادیم و از او درباره این دو کار در مجموعه کتاب‌های دریابندری پرسیدیم:
«پیش از تاریخ فلسفه غرب راسل در فارسی کتاب «سیر حکمت در اروپا» را داشتیم. «سیر حکمت» طبیعتا به‌لحاظ اهمیت و تأثیرگذاری مهم‌تر از تاریخ فلسفه راسل است. روایت خود دریابندری که من از او شنیدم این‌گونه بود که در زندان برازجان هر یک از زندانیان کاری برعهده می‌گرفته، ‌یکی آشپزی می‌کرده، دیگری جارو، و او هم ظرف می‌شسته و بعد می‌نشسته پشت یک میز کوچک و تاریخ فلسفه غرب را ترجمه می‌کرده. ما بعد از «سیر حکمت در اروپا» چیزی نداشتیم. با توجه به شم انگلیسی دریابندری که بسیار خوب است و نثر زیبای راسل، او این کتاب را ترجمه می‌کند و استقبال خوبی از آن می‌شود تا جایی که هم‌اکنون به چاپ هشتم رسیده است. راسل زمانی به دلیل عقاید چپ‌گرایانه در آمریکا مورد بی‌لطفی قرار گرفت و خودش می‌گوید این کتاب را برای گذراندن معاش نوشته است. از لحاظ تاریخ فلسفه کتاب عجیبی است و مثلا راسل برای اولین‌بار از نیچه یا لورد بایرون به‌عنوان فیلسوف اسم می‌برد. امروز نیچه مطرح است ولی آن زمان کار راسل شجاعانه بود. ترجمه هم روان و خوب است چون نثر راسل بسیار زیباست. شاید به دلیل نثر و سبک نوشته‌های راسل بود که به او جایزه نوبل دادند نه به‌خاطر استادی در منطق. در هر صورت این کتاب خالی از اشتباهات ترجمه نیست. این درواقع روش دریابندری است که به لغت‌نامه و مراجع رجوع نمی‌کند و به شم خود اکتفا می‌کند. بنابراین گاه اشتباهاتی هم مشاهده می‌شود ولی این اشتباهات در حدی نیست که بگوییم ترجمه قابل استفاده نیست. فردی هم نقدی بر آن نوشت ولی ایرادات او را به خیلی‌ها می‌توان گرفت. ما وقتی با دریابندری متن انگلیسی می‌خواندیم ایشان در برخی موارد مثلا is را are می‌خواند یا برعکس، بعد خودش متوجه می‌شد یا نمی‌شد برمی‌گشت درست می‌کرد یا نمی‌کرد. من دریافتم دریابندری به «صرافت طبع» کار می‌کند. عبدالوهاب قزوینی نیست که بگوید من وقتی می‌خواهم حمد و سوره را نقل کنم باز هم به قرآن رجوع می‌کنم. دریابندری چندان به فرهنگ لغات و مرجع و ماخذ توجه نمی‌کرد بنابراین اشتباهاتی در کارش دارد ولی کتاب خوش‌خوان است.»
موحد درباره معادل‌های انتخابی دریابندری می‌گوید: «نجف در انتخاب معادل آدم خوش‌ذوقی است. یادتان باشد که برای الیناسیون به‌راحتی نمی‌توان معادل فارسی پیدا کرد. الیناسیون مفهومی در فلسفه است که بخش مهمی از فلسفه مارکس مبتنی بر آن است. دریابندری کوشیده معادلی بیابد که نزدیک به آن معنا باشد. اصلا نجف آدم هنرمندی است. او را باید به مقالاتش شناخت و ترجمه‌هایی که ترجمه نیست مثل «چنین کنند بزرگان» که ترجمه سرراست نیست و تاحدودی نمک‌های خود نجف است که در ترجمه به کار برده. نجف را باید بیشتر به مقالاتش شناخت. والا انگ محقق یا فیلسوف به او نمی‌چسبد. ای‌کاش او به دنبال داستان‌نویسی می‌رفت چون می‌دانید یکی- ‌دو داستان هم نوشته است. ای‌کاش آن خط را جدی‌تر دنبال می‌کرد. ولی شاید زمانی فهمیده نمی‌تواند نویسنده باشد و به دنبال ترجمه رفته. در هر صورت آدم تأثیرگذاری است و کتاب هم در زمان خودش تأثیرگذار بود. کاش یک نفر این کتاب را از اول تا آخر ویرایش می‌کرد. راسل به‌عنوان مورخ فلسفه معتبر نیست،‌ کتاب تاریخ فلسفه کتاب فیلسوفی است که به افلاطون و ارسطو ایراد می‌گیرد، آدمی که خودش را هم‌شأن آنها می‌داند و صرفا نقل‌قول نمی‌کند. بنابراین کتاب جنجال‌برانگیزی شد. ترجمه دریابندری هم نه خالی از اشکال بلکه ترجمه خوبی است و برای کسی که بخواهد تاریخ فلسفه بخواند مناسب است. بحث‌هایی در آن آمده که در هیچ کتاب فلسفه نمی‌بینید، از جمله درباره قرون وسطی، درباره مذهب، در مورد ایرادات وارد به کانت، در مورد فلسفه تحلیلی که در زمان نگارش کتاب آغاز پیدایش آن بوده، در مورد فرگه که تا آن‌موقع کمتر کسی او را می‌شناخت، و بسیاری موارد دیگر از محاسن این کتاب است.»

نظر شما