شناسهٔ خبر: 51661 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پروژه‌ ناتمام مرد بین‌الملل/ نگاهی به عملکرد مهرداد رایانی مخصوص

بازار بهار تئاتر ایران؛ پروژه‌ای که هرگز اجرا نشد

فرهنگ امروز/ احسان زیورعالم:

دفتر بین‌الملل اداره کل هنرهای نمایشی همواره از آن دست دفاتری بوده که چراغش برای عموم هنرمندان در ایام جشنواره تئاتر فجر روشن شده است؛ جایی که معمولا چون فتح بابی برای پاگشای برخی بزرگان تئاتر جهان در جشنواره فجر عمل می‌کند ولی به نظر این دفتر قابلیت‌هایی داشت که پیش از این و در سال‌های اخیر چندان کشف نشد.
مهرداد رایانی مخصوص در حالی پا به دفتر امور بین‌الملل ‌گذاشت که به عنوان نمونه تجربه نگارنده می‌گوید در دوران تصدی مدیرکل سابق هیچ کمکی برای اعزام گروه‌های نمایشی به خارج از کشور نداشت و هیچ دستورالعملی برای حمایت یا حتی ایجاد ارتباط میان کشورها تعریف نشده بود اما با آمدن رایانی مخصوص وضع دگرگون شد.
نخستین اتفاق بزرگ برای رایانی مخصوص، آمدن اوسترامایر، کارگردان سرشناس آلمانی و رهبر گروه برلین آنسامبل بود؛ گروهی که نام برشت را یدک می‌کشید. آمدن اوسترامایر به معنی شروعی برای بازگشت بزرگان بود؛ بزرگانی که از سال ٨٩ با فجر قهر کرده بودند. بسیاری فراموش نکرده‌اند که روزی نام پیتر بروک در جدول فجر وجود داشت اما او به هر دلیل به ایران نیامد. با این حال اوسترومایر با اثری عظیم در ایران روی صحنه رفت. سه شب در تالار وحدت عموم را به وجد آورد تا به نوعی برگ برنده دور اول دبیری سعید اسدی باشد.
رایانی مخصوص حرکت عظیم بعدی‌اش را یک سال بعد، با حضور شگفت‌انگیز یوجینو باربای ایتالیایی رقم زد. هنرمندی که نام و شهرتش می‌تواند اعتبار هر جشنواره‌ای باشد، با رایزنی رایانی مخصوص به ایران آمد تا در بازه‌ای هفت روزه، شگفتی رقم زند. او با شیوه عجیب اجرایش کلاس درسی مهم برای اهالی تئاتر فراهم کرد و البته موفق به فروش برخی آثار مکتوب خود شد.
این وجه از مدیریت رایانی مخصوص، چیزی بود که همگان توقع داشتند. وجه دوم مدیریت رایانی مخصوص در نشست مدیران تئاتری غرب آسیا و خاورمیانه رقم خورد. او با دعوت از مدیران تئاتر تونس، الجزایر، قطر، عمان، عراق، سوریه، افغانستان، پاکستان، آذربایجان، ارمنستان، نخستین گردهمایی مدیران تئاتری در منطقه را رقم زد و ایران را پیشگام حرکتی کرد که طی آن دستاوردهای تئاتری چند سال اخیر ایران به سمع و نظر همسایگان کشور رسید. شور و هیجان این گردهمایی غرورآفرین بود.
اما مهم‌ترین ماموریت رایانی مخصوص در جبهه‌ای بود که هدف اصلی وزارتخانه متبوعش و دولت یازدهم در حوزه تئاتر به حساب می‌آمد: خصوصی‌سازی تئاتر. رویکردی که پیش از حضور او در اداره کل هنرهای نمایشی در دستور کار قرار گرفت و البته قرار بود سالن‌داری به شیوه کنونی، مشابهتی هرچند اندک با وضعیت کمپانی‌های تئاتر در غرب پیدا کند. بدین منظور سه برنامه با محوریت تئاتر خصوصی و حوزه بین‌الملل در سالن کنفرانس تئاترشهر برگزار می‌شود که هر یک باید وجهی از مدیریت و خصوصی‌سازی تئاتر در دیگر نقاط جهان را برای سالن‌دارهای ایرانی روشن می‌ساخت. نخستین گام دعوت از یک کشور الگو و برگزاری چند کنفرانس با حضور مدیران تئاتری آن بود: لهستان. حضور مدیریت وقت تئاتر لهستان در ایران و جلسه معرفی تئاتر این کشور با ارایه آماری مبنی بر تعداد هنرمندان، سالن‌ها و وضعیت فروش تنها یک خروجی داشت: فاصله زیاد ایران تا لهستان. البته حضور لهستانی‌ها در ظاهر تغییری در شیوه مدیریتی تئاتر نداشت. مهم‌ترین بحث در آن جلسه شیوه انتخاب مدیریت تئاتر بود که نه در دست دولت؛ بلکه در اختیار هنرمندان قرار دارد. مدیر تئاتر لهستان در کنفرانس خود از کتابی رونمایی کرد که می‌توان آن را کتاب اول تئاتر لهستان نامید.
 کتابی جامع برای دسترسی راحت‌تر به اطلاعات مورد نیاز درباره گروه‌ها و کلیت تئاتر این کشور. این کتاب مهم‌ترین اتفاقی بود که پس از رفتن لهستانی‌ها در ایران رخ داد، یعنی انتشار کتاب اول تئاتر ایران که در نشست مدیران تئاتری کشورهای منطقه رونمایی شد.
دفتر بین‌الملل در دومین گام، همایش علمی برای تئاتر خصوصی با حضور پژوهشگران ایرانی و خارجی با پنل‌های تخصصی با مدیریت رایانی مخصوص برگزار کرد تا موافقان و مخالفان به تبادل نظر بپردازند و البته مشخص شود دیدگاه جامعه ایرانی با جامعه غربی چه تفاوت‌هایی دارد.
گام نهایی یا شاید مهم‌ترین برنامه دفتر بین‌الملل برگزاری «بازار بهاره تئاتر ایران» بود؛ جایی که قرار بود کمپانی‌های تئاتری کشورهای دیگر با دیدن آثار ایرانی، آنها را برای دعوت به کشور خود ارزیابی کنند. چیزی مثل ویترین یا آینه داشته‌های تئاتر ایران اما نتیجه نامعلوم ماند و بازار هیچگاه برگزار نشد. رایانی مخصوص که در نشست خبری با هیجان فراوان از قابلیت‌های بازار سخن می‌گفت و با مخالفت سالن‌داران مقابله می‌کرد، در گام عملی برنامه‌های خود ناکام ماند. او کمتر از یک ماه پیش استعفا داد تا مشخص نشود برنامه‌ای که می‌توانست او را به شاخص‌ترین چهره این سال‌های تئاتر تبدیل کند، به کدامین وادی کوچ کرد.
پیش از سال نو، در آخرین روزهای سال ٩٥، مهرداد رایانی‌مخصوص در یک نشست خبری با حضور سالن‌داران بخش خصوصی و البته خبرنگاران حوزه تئاتر، پشت تریبون رفت و از طرحی سخن گفت که طی آن گروه‌های نمایشی پنج اثر از آثار روی صحنه رفته در سالن خود را معرفی می‌کنند تا در نهایت راه برای عرضه به کمپانی‌های عمدتا اروپایی مهیا شود. در این بازار بهاره قرار بود مدیران یا نمایندگان کمپانی‌ها با حضور در ایران و دیدن آثار، به انتخاب و مهیا کردن فضای سفر برای گروه‌های نمایشی مبادرت ورزند تا به نوعی فاصله میان کمپانی خارجی و گروه ایرانی کمتر شود و نقش عمل‌گرایانه دفتر بین‌الملل کاهش یابد. در واقع دستگاه تحت امر رایانی مخصوص بیشتر به یک عنصر سیاستگذاری و عامل واسطه میان اثر و کشور مقصد مبدل می‌شد اما چنان‌که گفتیم طرح مورد نظر هیچگاه برگزار نشد.
رایانی مخصوص در تابستان کنونی به کشور انگلستان، مقصدش برای ادامه تحصیل و دریافت مدرک دکترا، سفر می‌کند و به محض بازگشت در حساب اینستاگرامی خود از استعفایش می‌نویسد. مهدی شفیعی، مدیرکل هنرهای نمایشی هم هیچ واکنشی نشان نمی‌دهد و تقریبا پس از دو هفته نام سعید اسدی به عنوان مدیر جدید اعلام می‌شود؛ سعید اسدی کسی است که با نظارت او و همکاری رایانی‌مخصوص، بیش از سی گروه نمایش در فجرهای ٣٥ و ٣٤ به ایران دعوت شدند. او کسی است که پیش از دبیری فجر در کنار رایانی مخصوص در نشست‌های تخصصی شرکت داشت و برای چند سال همچون مکمل یکدیگر به حساب می‌آمدند.
برخی می‌گویند رایانی مخصوص به دنبال فرصتی فراتر از دفتر بین‌الملل بوده و استعفایش جنبه سیاسی داشته است اما برای این یادداشت مهم‌ترین مساله آن است که آیا رایانی مخصوص در دفتر بین‌الملل موفق بود یا خیر؟ آیا هزینه‌ها در این دفتر در دوران ریاستش به ثمر نشسته است؟ آیا کنفرانس عظیم او در تئاتر شهر منجر به بهتر شدن حال تئاتر خصوصی شد؟
در حال حاضر تماشاخانه موج نو که آن روزها باز بود تعطیل شده است. تماشاخانه مشایخی در وضعیت معلقی قرار دارد. تماشاخانه باران دیگر آن هیاهوی سابق را ندارد. فروش تماشاخانه مستقل در حال حاضر به اجرای مجدد نمایش «نامه‌های عاشقانه از خاورمیانه» گره خورده است و چند اثر ماقبل آن فروش چندانی نداشته و حیات تماشاخانه در خطر است. در غرب تهران، وضعیت برای تماشاخانه همای‌سعادت به همین نحو است. در تابستان این تماشاخانه تنها یک نمایش روی صحنه برده است. فاصله اجراها در تماشاخانه دا بسیار زیاد است. پیش از اجرای نمایش «زنان آشویتس» این تماشاخانه در خواب تابستانی فرو رفته بود. وضعیت در تماشاخانه سه‌نقطه بدتر هم بوده است. دیگر خبری از تماشاخانه ارغنون نیست، تعطیل شد.
بنابراین تا حدی می‌توان نتیجه گرفت که آن همه آسیب‌شناسی به نتیجه نرسیده است. تماشاخانه‌هایی چون پالیز، شهرزاد یا پایتخت به واسطه سرمایه و سیاست‌های خود فعلا موفق به حفظ موجودیت و بقا شده‌اند. از قضا در آن نشست تماشاخانه پایتخت به شکل مستقیم با طرح‌های رایانی مخصوص به مخالفت برخاست یا آنکه از تماشاخانه پالیز هیچ نماینده‌ای شرکت نکرد. در واقع به نظر آنان که طرح را جدی نگرفتند بیشتر به ادامه بقا نزدیک بوده‌اند. با این همه سالن‌داران از رایانی‌مخصوص به نیکی یاد می‌کنند و او را مدیری محترم و باسواد برمی‌شمرند.
حمید عرب در گفت‌وگو با «اعتماد» می‌گوید: «مثل خیلی از طرح‌ها و برنامه‌هایی که هیچ زیرساختی ندارد و بیشتر شبیه یک تب یا یک فکر یک شبه است خوشبختانه یا متاسفانه بازار بهاره اجرا نشد. چیز ساده‌ای است و خیلی اتفاق می‌افتد.» این مدیر جوان معتقد است تا زمانی که «تماشاخانه خصوصی خودگردان هستند و از هزینه‌های شخصی تماشاخانه را حفظ می‌کنند قادر به پذیرایی از گروه‌های خارجی نیستند چون این اتفاق به منزله اسکان دادن، فراهم کردن حداقل امکانات است و شرایط سالن‌های ما شاید شبیه آف‌آف‌برادوی باشد و نمی‌توان از گروه‌هایی دعوت کرد که در بدترین شرایط در آف‌برادوی اجرا می‌روند. همچنین هزینه‌ حرف اول را می‌زند.»
با این حال آقای عرب درباره رایانی مخصوص می‌گوید: «ایشان برای تئاتر ایران زحمت کشیده است. عملکردش برای تئاتر مثبت است و در حوزه فعالیت خود تلاشش را کرده است.» او معتقد است در حال حاضر فضایی برای فعالیت وجود ندارد و نه رایانی مخصوص و نه هیچ کس دیگری توانایی کار ندارد. او می‌گوید: «اسم‌ها خیلی مهم نیستند و درست نیست آدم‌ها را موردی قضاوت کنیم. من برای بازاره بهاره چیزی ارسال نکردم چون با آن مخالف بودم. آوردن گروه‌های خارجی در این فضا مثبت نیست؛ چرا آنان را آزار دهیم که در چنین شرایطی اجرا بروند.»
خیام وقار کاشانی شرایط متفاوتی دارد. او موفق شده است با گروه‌های ایتالیایی ارتباط بگیرد و از آنان دعوت کند تا در ایران در دو نوبت با دو نمایش روی صحنه بروند. او در چند نوبت هنرجویان ایرانی را به ایتالیا برده است و حتی موفق به برگزاری کارگاه یوجینو باربا – همان هنرمند شهیری که برای فجر ٣٥ به ایران آمد – در ایتالیا شد. او نیز می‌گوید: «از بازار بهاره خبری نیست و برگزار هم نشد.»
از او پرسیدم که رایانی مخصوص چه کمکی به تماشاخانه «باران» کرده است و پاسخ این جمله است: «فقط در زمینه ارسال دعوت‌نامه از طرف مرکز هنرهای نمایشی.» یعنی سالن باران و خیام وقار کاشانی موفق شده‌اند بدون نیاز به دولت به همکاری با گروه‌های خارجی اقدام کنند.
شاهین چگینی، مدیریت تماشاخانه مشایخی و البته مدیر صنف تماشاخانه‌داران خصوصی اطلاعات دقیق‌تری می‌دهد. او می‌گوید: «متاسفانه با وجود ارسال مدارک توسط برخی تماشاخانه‌های کنسل اعلام شد. آقای رایانی‌مخصوص اعلام کردند که از جانب تماشاخانه‌ها مدارک دیر به دست‌شان رسیده و اینکه ظاهرا بودجه لازم برای انجام پروژه هم هنوز قطعی نشده و برای همین امسال از اولویت خارج شده است.»
این مدیر جوان که خودش مدارک را ارسال کرده بود، معتقد است مشکل از ارسال مدارک نبوده و در کل این طرح از اولویت سال ٩٦ خارج شده است و قصدی برای برگزاری آن وجود نداشته است چرا که زمان زیادی برای انجامش وجود داشته است.
چگینی اما معتقد است: «به نظر من ایده درستی بود؛ ولی اگر حمایت صورت بگیرد که توسط بخش خصوصی برگزار شود. ولی به این شکل که فقط از ما دعوت کنند چندان مناسب نیست.»
او اظهار می‌کند بازار بهاره در فضای قبل انتخابات مطرح شد و این فضا بر آن تاثیر گذاشته و برگزار نشده است، از همین رو پیشنهاد می‌کند برای «جلوگیری از سوءاستفاده‌های سیاسی احتمالی بهتر است توسط خود بخش خصوصی و با حمایت ارشاد برگزار شود که دولت دخل و تصرف کمتری داشته باشد و اصل اتفاق زیر سوال نرود.»
حال باید پرسید چرا تلاش‌های رایانی مخصوص پس از طرح موضوع هیچگاه عملی نشد؟ چرا او بدون پاسخ دادن به پرسش‌ها -کاری که در نشست خبری هم از آن طفره می‌رفت- از سمتش استعفا داد؟ آیا مشکلاتی درون سازمانی موجبات برگزار نشدن بازار بهاره را رقم زد؟ اگر چنین است چرا مهدی شفیعی در هر دو جلسه نشست خبری بازار و همایش علمی آن همواره در کنار رایانی مخصوص بود و از قضا در هر دو مورد از مدیر زیرمجموعه‌اش دفاع کرد؟
برای نگارنده فراموش‌ناشدنی است که چگونه در نشست خبری بازار بهاره، مهدی شفیعی در دفاع از رایانی مخصوص با خبرنگاران وارد مباحثه شد. پس آیا رایانی مخصوص در مدیریت و انجام وجوه عملی یک رویداد ناتوان بوده است؟ آیا او چندان هم در جلب نظر اهالی فرنگ توانایی نداشت؟ این مهم زمانی بارز می‌شود که شهرام کرمی و گروهش در دو دوره جشنواره تئاتر کودک و نوجوان با همراهی برخی واسطه‌های فرهنگی و البته حضور مستمر کرمی در جشنواره‌های خارجی موفق به دعوت وسیع گروه‌های خارجی می‌شود که با قیاس جشنواره تهران و همدان می‌توان دریافت کرمی موفق‌تر عمل کرده است.
حال آیا رایانی مخصوص موفق به برجسته کردن دفتر بین‌الملل شد یا خیر؟ آیا او مرد عمل بود یا نظر؟ بی‌پاسخ‌ ماندن پرسش‌ها شاید تا مدت‌ها موجب غفلت در حوزه بین‌الملل شود.

روزنامه اعتماد

نظر شما