شناسهٔ خبر: 51891 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

غایت علم مدرن تسلط است/ تاریخچه شکل گیری رویکرد علم مدرن در غرب

شهریار زرشناس گفت: علم مدرن چون غایتش تسلط بود این شد که به طور ذاتی به اصالت تکنیک معتقد شدند. چون علم تکنیک محور می تواند سلطه را محقق کند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست تبیینی سیر تطور روشنفکری در ایران با سخنرانی شهریار زرشناس روز یکشنبه ۲۳ مهرماه در باشگاه هنرپژوهان جوان پژوهشگاه فرهنگ و هنر اسلامی برگزار گردید.

زرشناس در ابتدا با پرداختن به تاریخچه شکل گیری رویکرد ساینتیسم در غرب گفت: علم مدرن حدوداً در قرن هفدهم تأسیس شد که مبانی روش شناختی آن را بیکن و دکارت پایه ریزی کردند. در این دوران غرب مدرن وارد مرحله ای می شود که شروع به شاختن مؤلفه های هویتی خود می کند. صورت اصلی و اولی علم مدرن، فیزیک است. متفکران این دوران در غرب احساس می کردند با انسان جدیدی و دنیایی جدید مواجه هستند که نیازهای جدیدی دارد. در نتیجه به فکر طراحی یک طرح نظری و یک علم جدید افتادند.

شهریار زرشناس در ادامه گفت: دکارت در کتابش رویکرد آنالیتیک را برای شناخت پیشنهاد می کند. یعنی تجزیه عالم و شناخت جزء به جزء آن. ما در عرفان خودمان رویکرد کشف المحجوب را داریم که دقیقاً بر عکس است. در این رویکرد با انس و قرب با وجود او را می شناسیم. چون قرار نیست شما وجود را بشناسید بلکه او خودش حجاب بر می دارد. هایدگر نیز شبیه به این رویکرد را دارد. غربی ها از طرفی افسون زدایی از علم و افسون زدایی از عالم را در پیش گرفتند. منظورشان از افسون زدایی بیشتر زدودن تلقی های دینی و ماورایی بود. همچنین به رویکرد کمی و آماری و آزمایشگاهی برای شناخت پدیده ها تأکید کردند.

وی در ادامه افزود: علم مدرن چون غایتش تسلط بود این شد که به طور ذاتی به اصالت تکنیک معتقد شدند. چون علم تکنیک محور می تواند سلطه را محقق کند. غربی ها چندین اتوپیا برای آینده خود نوشته اند که به عنوان مثال در آتلانتیس نو می بینیم که فرانسیس بیکن می گوید حکومت در اختیار تکنوکرات ها و تکنسین هاست. رویکرد ساینتیسم بر این اصول استوار است که علم مدرن صورت اصلی معرف بشری است، راهنما و نجات بخش در همه حوزه هاست و می تواند بهشت زمینی را محقق کند. اوج رویکرد ساینتیسم مربوط به قرن ۱۸ و ۱۹ است. از این جا اصطلاح جهان بینی علمی شکل گرفت.

زرشناس در ادامه عنوان کرد: از ۱۹۴۰ به بعد با نظریه هایی همچون ابطال پذیری پوپر و گفته های توماس کوهن در نظریه پارادایم، لاکاتوش و ... صلابت و اقتدار علم مدرن از دست می رود و بحران زده می شود. رویکرد ساینتیسم مورد قبول اندیشمندان پست مدرن قرار نمی گیرد. این جا نیز می بینیم که این تغییر نگاه در فلسفه علم در نتیجه تغییرات اساسی در علم فیزیک با نظریاتی همچون کوانتوم و نظریات ماکس پلانک است. نگاه های ساینتیستی در ایران بیشتر در دهه ۴۰ و ۵۰ مورد توجه بود. اگرچه نظام دانشگاهی ما همچنان تحت سیطره این رویکرد است و تن به تحول و نقد و پیشرفت نمی دهد.

شهریار زرشناس سپس با پرداختن به موضوع دموکراسی اومانیستی اظهار داشت: تا قبل از قرن ۱۷ یک صورت حکومتی را توانسته بودند به صورت تئوریک تعریف کنند. در سروده های هومر یک نوع از حکومت را می بینیم که به صورت اشرافیت قبیله ای نظامی است. بعد از آن حکومت تیرانی در یونان شکل می گیرد که در فارسی به آن حکومت جباران گفته می شود. این دو نوع حکومت خیلی به صورت تئوریک ساخت نظری ندارند. سومین نوع حکومتی که در یونان شکل می گیرد دموکراسی است که تا حدی برای آن پرداخت های نظری وجود دارد.  البته باید توجه داشت که دموکراسی توسط تیرانی شکل می گیرد.

زرشناس افزود: دموکراسی یونانی کاسموسنتریک و در پیوند با قبیله گرایی است و اساس آن این است که در حریم پولیس، برابران یا دموس چون دغدغه معاش و نان ندارند در سپهر آزادی به سر می برند پس به دیالوگ می پردازند و قانون گذاری می کنند و این راه شنیدن لوگوس است. به تدریج شاخص های به حساب آوردن افراد در دموس کم رنگ تر می شود تا افراد بیشتری در این دامنه قرار بگیرند. در غرب مدرن و پس از پایان حاکمیت کلیسا حکومت های مطلقه با محوریت پادشاه شکل می گیرد که این پادشاه راه را برای شکل گیری و قوام سرمایه داری فراهم می کند. این نوع حکومت ۲ تئوری توجیه گر دارد. یکی حق الهی شاه را مطرح می کند و دومین توجیه که توسط هابز و دیگران مطرح شد قرارداد اجتماعی را مبنای این نوع حکومت تعریف می کنند.

شهریار زرشناس در ادامه گفت: در قرن ۱۸ دموکراسی های اومانیستی را شاهد هستیم. در این نوع دموکراسی اصل بر این است که بشر در مقام سوژه نفسانی، محور است و حق قانون گذاری و حکومت دارد. تفاوت در این جاست که در اندیشه یونانی حق قانون گذاری در اختیار کاسموس و لوگوس بود و نه در اختیار مردم. بعد این سوال مطرح شد که این انسانی که حق حکومت کردن دارد شکل اعمال این حکومت به چه گونه است؟ اولین مسأله ای که مطرح شد این بود که چون سرمایه داران قدرت بیشتری دارند بیشتر از این حق برخوردارند.

وی همچنین افزود: در غرب در ابتدا حق رأی عمومی وجود نداشت. مثلاً در اندیشه های لاک می بینیم که می گوید کسی که از حد معینی کمتر پول دارد حق رأی دادن ندارد. نخستین قوانین حق رأی عمومی در اواخر قرن ۱۹ و قرن ۲۰ شکل می گیرد. آن هم پس از مبارزات فراوان قشرهای مردم بود که توانستند حق خود را از سرمایه داران بگیرند. به عنوان مثال جنگ جهانی اول خیلی در این زمینه نقش داشت. کارگران و قشر ضعیف که هم تولیدکننده بودند هم با شرکت در جنگ و سختی های آن نقش دفاع از کشورشان را ایفا کرده بودند اعتراض کردند که چرا ما نباید حق رأی داشته باشیم؟

شهریار زرشناس در ادامه عنوان کرد: سرمایه داران به تدریج به این نتیجه رسیدند که حق رأی عمومی را به مردم بدهند. اما با سیستم آموزش عمومی، رسانه، احزاب و ... افکار عمومی را کنترل کنند تا بتوانند همان حق حاکمیت سرمایه داران را برای خود حفظ کنند و همین کار را نیز انجام دادند و تا امروز هم انجام می دهند. اندیشه غالب غرب در عرصه سیاسی و اجتماعی دموکراسی است. دموکراسی اومانیستی مادر و چتری است که تمام اندیشه های غرب در ذیل آن قرار می گیرند. اندیشه هایی نظیر دموکراسی لیبرالیستی، لیبرالیسم کلاسیک، ناسیونالیسم، نازیسم، فمینیسم، آنارشیسم، محافظه کاری، سوسیال دموکراسی و سوسیالیسم رادیکال که یکی از اصلی ترین آن ها مارکسیسم است.

وی افزود: دموس مبنای همه این اندیشه هاست. مثلاً در فمینیسم مصداق دموس را زن می دانند. یعنی تفسیر شما کاملاً دموکراتیک است اما مصداق دموس را زن می دانید. بهترین ترجمه برای فمینیسم به نظر من زن انگاری است نه زن مداری. یا در اندیشه مارکسیسم مصداق دموس را طبقه کارگر می دانند. معتقد اند با آزادی طبقه پرولتاریا همه بشریت آزاد می شود و در واقع طبقه از بین می رود.

زرشناس در انتها گفت: مارکس در بحث دیکتاتوری پرولتاریا این نکته را مطرح کرد که وقتی طبقه کارگر حاکم شد باید بقایای قدرت سرمایه داری را از بین ببرد. در غیر این صورت سرمایه داری دوباره قدرت خواهد گرفت. لنین بعد از پیروزی انقلاب اکتبر روسیه همین نکته را گفت و این مثال را زد که ما ماشین قدرت را تصاحب کرده ایم اما نهاد های سرمایه داری می توانند کنترل این ماشین را از دست ما خارج کنند. مسأله ای که ما نیز امروز بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در مسایل اقتصادی با آن مواجه هستیم. نهاد های اقتصادی سرمایه داری که در کشور ما قدرت دارند مانند موجودی زنده و دارای روح، تفکر و مسیر خود را بر ما تحمیل می کنند.

لازم به ذکر است نشست تبیینی سیر تطور روشنفکری در ایران یکشنبه هر هفته در سرای شهید آوینی باشگاه هنرپژوهان جوان برگزار می گردد.

گزارش از محمد بحرینی

نظر شما