شناسهٔ خبر: 52009 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتابی بی‌ساختار، با سر و تهی نامربوط!

  «کتاب مسعود کیمیایی» کتاب شگفت‌انگیزی است! کتابی بی‌ساختار و فاقد سر و ته مربوط و مرتبط. این کتاب از جهاتی یادآور کتاب «یک هفته با شاملو» است که دو دهه پیش به قلم یکی از مریدان شاملو نوشته شد و مجذوبیت و کیش شخصیت در آن به حدی بود که صدای دوستداران شاملو را هم درآورد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛  «کتاب مسعود کیمیایی» کتاب شگفت‌انگیزی است! کتابی بی‌ساختار و فاقد سر و ته مربوط و مرتبط. این کتاب از جهاتی یادآور کتاب «یک هفته با شاملو» است که دو دهه پیش به قلم یکی از مریدان شاملو نوشته شد و مجذوبیت و کیش شخصیت در آن به حدی بود که صدای دوستداران شاملو را هم درآورد. اثر مهدی مظفری ساوجی هم، از حیث اغراق در تجلیل، فرقی با «یک هفته با شاملو»ی مهدی اخوان لنگرودی ندارد؛ با این تفاوت که آن کتاب روایت دلنشینی بود از احوال روزمره شاملو در یک سفر خارجی و از بی‌ساختاری رنج نمی‌برد و حرف حساب نویسنده هم معلوم بود. اما در «کتاب مسعود کیمیایی»، همه‌چیز پیدا می‌شود! نویسنده ابتدا می‌کوشد ثابت کند که «مسعود کیمیایی شخصیت منحصر به فردی است. از آن شخصیت‌هایی که در برخورد اول، آدم را به‌شدت شیفته خود می‌کنند.» سپس شرحی از دیدارهایش با کیمیایی می‌دهد؛ دیدارهایی که موافقت استاد با شکل‌گیری این کتاب را در پی داشتند. پس از این دو بخش مقدماتی، نویسنده به سراغ «سینمای کیمیایی» می‌رود. اما با وجود عنوان بخش نخست کتاب، بحثی درباره تولد سینما در ایران و بی‌مایه بودن فیلمفارسی‌های دهه‌های نخستین سینمای ایران درمی‌گیرد که مبتنی بر پاره‌ای اطلاعات تاریخی تکراری است. این بخش از کتاب، با «شعر منتشر نشده‌ای از احمد شاملو که به مسعود کیمیایی تقدیم شده است» به پایان می‌رسد و خواننده هیچ درنمی‌یابد که این شعر چه ربطی به سینمای کیمیایی داشت و اساسا چرا برای بحثی سست و کم‌مایه‌ درباره ابتذال سینمای ایران در دهه‌های آغازین، عنوان «سینمای کیمیایی» انتخاب شده است. لابد برای اثبات اهمیت فیلم قیصر. اما مشکل این بخش این است که قسمت اعظمش ربطی به سینمای کیمیایی ندارد و در آن سه صفحه‌ای هم که نویسنده به کیمیایی پرداخته، صرفا نکاتی تکراری درباره فیلم قیصر می‌گوید و بس. یعنی مرید هیچ سخن مهم و معرفت‌بخشی درباره سینمای مرادش پیش روی خواننده نمی‌گذارد. در بخش بعدی، بحثی کوتاه و پراکنده و بی‌اسلوب درباره فیلم «جرم» مطرح می‌شود که بیشتر شبیه دلنوشته است تا یک نقد عالمانه و روشمند. قسمت بعدی کتاب با عنوان «تختخواب پروکروستس» و سیم‌های برق (نوعی زندگینامه) چیزی شبیه یک داستان کوتاه است و خواننده به درستی درنمی‌یابد که حکمت این چند صفحه در «کتاب مسعود کیمیایی» چیست. پس از خارج شدن از تختخواب پروکروستس، می‌رسیم به «مسعود کیمیایی و احمد شاملو». این فصل و فصل بعدی کتاب، با عنوان«مسعود کیمیایی و مهدی اخوان ثالث»، مهم‌ترین قسمت‌های این کتاب بی‌ساختار مبتلا به پراکندگی موضوعی است. با این حال انصاف باید داد که گفت‌وگوی نویسنده با کیمیایی درباره شاملو و اخوان ثالث، بعضا واجد نکات تاریخی ارزشمندی است.درباره شاملو، این خاطره کیمیایی خواندنی است: «در سال ١٣٦٨، از شاملو خواستم {فیلمنامه‌اش} "میراث" را خود کارگردانی کند. یکبار در خانه من "میراث" را خوانده بود و محمود سماک‌باشی از آن فیلم گرفته بود. نمی‌توانست کارگردانی کند... آیدا گفت از نظر جسمی نمی‌تواند. گفتم با من. لای پنبه می‌ذارمت رو صحنه. می‌خواست. آن چشم‌های هوشمند شاعر می‌خواست... اما... شاید کمی دیر بود. اگر می‌ساخت... اگر می‌ساخت... همین "میراث" را، یکی از بهترین‌های جهان، در آن سال‌ها می‌شد. گفت: اگر اسپیلبرگ یا فلینی این سناریو را بخواهند، فقط باید تو آن را بسازی. مثل "سرب". "سرب" را بسیار دوست داشت.» گفت‌وگو درباره شاملو، بیش از حد آمیخته به احساسات است و از پریشانی و پراکندگی مباحث رنج می‌برد و سرشار از جملاتی است که از سوی کیمیایی مطرح می‌شوند و معنای روشنی ندارند. مثلا این جملات کیمیایی را بنگرید: «تعریف کامل بشریت به مثابه یک کل، تعریفی کامل است، اما آن چیزی که ما از واقعیت می‌دانیم، تعریف بشریت نیست. یک نگاه مظلومانه ملی است. فقط معیارهای نظریه اجتماعی است که فهم اثر هنری را میسر می‌کند. معیارهای فلسفه در فهم اثر هنری، کامل و قابل اعتماد نیست. از جایی دیگر و با نگاهی مواظب‌تر، در قالب‌های حزبی، ایدئولوژی را می‌شود به تعریف رساند. » جالب است که مظفری ساوجی هم هیچ تلاشی نمی‌کند که با سوالاتی دقیق‌تر، این جملات نامربوط و نامفهوم را روشن و معنادار سازد. اما گفت‌وگو درباره اخوان ثالث منسجم است و چون آمیخته به سانتی‌مانتالیسم نیست، دلنشین و سودمند است. کیمیایی خاطره‌ای خواندنی هم از آشتی اخوان و شاملو تعریف می‌کند: «یک شب اخوان و شاملو را به خانه آوردم و مادر پولاد را... بیرون از اتاق گذاشتم و خودم هم به بهانه‌ای بیرون ماندم و فقط گاهی پولاد به اتاق رفت‌وآمد می‌کرد و من از او می‌پرسیدم اتفاقی که نیست، می‌گفت با هم می‌خندن بابا. ساعت سه شب همه‌چیز تمام شده بود. دلگیری‌ها، دعواهای حزبی... صبح، وقت رفتن، شاملو گفت هر آنچه میان ما به قول مسعود تاریک بود روشن شد و قهر تمام شد. اما مهدی... بیا قهرو ادامه بدیم. بهتره چیزی برا خرچنگا بمونه. خندیدیم.» پس از این گفت‌وگوی نسبتا خوب، سه قسمت بعدی کتابی که قرار است شناخت‌نامه مسعود کیمیایی باشد، عبارتند از: یادداشت مسعود کیمیایی بر مجموعه شعر مهدی مظفری ساوجی، یادداشت مسعود کیمیایی بر چهار دفتر شعر مهدی مظفری ساوجی، یادداشت مسعود کیمیایی بر کتاب سه جلدی مهدی مظفری ساوجی.

نظر شما