شناسهٔ خبر: 52346 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اومانیسم فرزند عصر روشنگری است/ نشستن انسان به جای خدا

اومانیسم از فرزندان عصر روشنگری است. کانت در رساله روشنگری می گوید روشنگری اعلام بلوغ بشریت است و بشر دیگر قیم نیاز ندارد. به جایی رسیده است که خودش با عقل خود می تواند راهش را بیابد.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست «شناخت اومانیسم» از سلسله نشست های آفاق اندیشه یکشنبه ۲۱ آبان با سخنرانی همایون همتی، پژوهشگر حوزه عرفان و الهیات در حسینیه ارشاد برگزار شد.

وی در این نشست گفت: اومانیسم در ابتدا در یونان باستان آغاز شده است، اما در دوره های بعد انواع دیگری از آن در غرب شکل می گیرد. امروز انجمن اومانیست ها در کشورهای مختلف وجود دارد. این ها معتقدند که خدا خصم انسان است و به انسان اجازه شکوفایی نمی دهد. اگر خدا به میدان آمد هدف باید او و خشنودی او باشد. پس انسان چه؟ خدا را باید کنار زد تا انسان بتواند خودش را شکوفا کند. این اومانیسم، اومانیسم الحادی و سکولار است. اومانیسم دینی هم وجود دارد که ده ها مقاله پیرامون آن وجود دارد.

اومانیسم از فرزندان عصر روشنگری است

همتی افزود: در اومانیسم مدرن انسان صریحاً جانشین خدا می شود و خدا را پس می زند. اعلام کردند که انسان دیگر قیمی به نام خدا نمی خواهد. اومانیسم از فرزندان عصر روشنگری است. کانت در رساله روشنگری می گوید روشنگری اعلام بلوغ بشریت است و بشر دیگر قیم نیاز ندارد. به جایی رسیده است که خودش با عقل خود می تواند راهش را بیابد.

این استاد دانشگاه در ادامه عنوان کرد: انواع اومانیسم در جامعه ما تفکیک نشده است. در حالی که چندین نوع اومانیسم داریم. پیش فرض ها و اصول و مبانی اومانیسم بسیار مهم است. در اومانیسم نوعی عصیان گری علیه خدا و دین (دین کلیسایی) وجود دارد. عریان گرایی یکی از مظاهر این عصیان است. نفی دین در اومانیسم مدرن و عصر حاضر و نفی خدا قطعی است. اما در اومانیسم قرون وسطی و اومانیسم یونان باستان نمی توان این ادعا را کرد. برخی برای فریب، صورت و ظاهر اومانیسم یونان باستان را به عنوان یک جریان فکری و هنری بیان می کنند و ادعا می کنند مخالفتی با دین ندارد، اما در باطن اومانیسم مدرن را که صد در صد با دین مخالف است ارائه می دهند.

اومانیسم، نشستن انسان به جای خداست

همایون همتی افزود: اومانیسم نشستن انسان به جای خداست. تأکید بر عقل گرایی و تجربه گرایی و تجربه حسی و علمی دارد. ارتباط اومانیسم با سکولاریسم در همین جاست. اومانیست ها معتقدند که عقل برای همه چیز می تواند پاسخ بیابد. هیچ چیز نیست که عقل نتواند به آن پی ببرد. یا تاکنون پی برده است و یا در آینده پی خواهد برد. امروز این حرف را مقابل فیلسوفان علم بگویید برایشان خنده دار است. کانت نیز عقل گرایی را به طور کلی زیر سوال برد. او مطرح کرد که عقل بشر محدوده دارد و در محدوده خود هم تنها فنومن ها را می تواند بشناسد نه نومن ها را. امروز در غرب کتاب های مختلفی می نویسند پیرامون محدودیت های علم.

این استاد فلسفه دین در ادامه اظهار داشت: تمامی پایه های اومانیسم بسیار سست و زیر سؤال است. در اخلاق هم گفته شده اخلاقی که انسان وضع کند چیزی جز یک قرارداد نیست. مثل این که در یک کشور قرارداد است که فرمان ماشین سمت راست است و در کشوری دیگر سمت چپ. اومانیست ها حتی به جای لفظ حلال و حرام یا شرعی و غیر شرعی از لفظ انسانی و غیر انسانی استفاده می کنند. حتی از تعبیر دین مدنی (Civil Religion) و دین عمومی (Public Religion) استفاده می کنند. این چیزی است که درست در مقابل دین وحیانی است. آگوست کنت نیز از دین انسانی صحبت می کرد. اخلاق این دین، فایده گرایی و سود محور است. بر اساس یوتیلیتاریانیسم است. معترضان به قرون وسطی به خاطر بغض علیه دین، انسانیت و اخلاق را نابود کردند.

استاد دانشگاه تهران افزود: یکی دیگر از اصول اومانیسم طبیعت گرایی و ناچورالیسم است. غیب، معجزه، شهود، قدرت های روحی و عرفانی انکار می شود. ان شا الله در آینده درباره طبیعت گرایی در الهیات سخنرانی خواهم کرد. مدارا و تسامح و تساهل بسیار وسیع و با آغوش باز نیز یکی دیگر از اصول اومانیسم است. مدارا در دین ما هم مطرح است اما بسیار متفاوت است. نسبی گرایی در عرصه ارزش ها و محور قرار دادن انسان موجب سردرگمی می شود. چون در این صورت به تعداد انسان ها مبنا برای اخلاقیات و ارزش ها جود خواهد داشت.

همایون همتی در انتها گفت: تعصب فقط مخصوص مذهبی ها نیست. صاحبان ایدئولوژی های دیگر را ببنید بسیار متعصب هستند و تعصب جاهلانه دارند. تعصب عاقلانه، متودیک و روش مند چیز خوبی است. نداشتن تعصب بر اعتقادات منتهی به بی غیرتی می شود. از طرفی تعصب جاهلانه و غیر عقلانی نیز نباید داشت. در حوزه تفکر جایی برای شعار دادن و مرید پروری نیست. در حوزه تفکر استدلال باید حاکم باشد. سال ها تمامی بزرگان معتقد بر اصالت ماهیت بودند اما ملاصدرا اثبات کرد که اصالت با وجود است. علامه طباطبایی اشکالاتی بر ملاصدرا وارد می کند که به نظر من درست می گوید. همچنانی که شاگردان علامه طباطبایی بر او ایراداتی دارند که باز به نظر بنده حق با شاگردان ایشان است. خاصیت علم و تفکر این است که مدام تقویت و تصحیح می شود.

این نشست در ادامه با پرسش و پاسخ همراه بود.

گزارش از محمد بحرینی

نظر شما