شناسهٔ خبر: 52445 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

غلامرضاکاشی: شریعتی و بازیابی جامعه

امروزه به‌جای روایت انقباضی از شریعتی بستر یک روایت انبساطی برای شریعتی مهیاست. امروز با شریعتی می‌توانیم امکانی فراهم کنیم برای بازیابی جامعه به منزلگاه هویت فرهنگی تا قادر باشد ما را به منزله یک الگوی زنده برای وجدان‌های عام انسانی عرضه کند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از شرق؛ سمپوزیوم چهلمین یادمان علی شریعتی با عنوان «اکنون، ما و شریعتی» که برگزاری آن در تیرماه در حسینیه ارشاد لغو شده بود روزهای چهارشنبه و پنجشنبه هفته گذشته در دانشگاه تربیت مدرس برگزار شد. در هشت پنل و دو میزگرد پایانی این همایش علمی سخنرانان زیادی ازجمله سوسن، سارا و احسان شریعتی، یوسف اباذری، محمدجواد غلامرضاکاشی، حبیب‌الله پیمان، رضا داوری‌اردکانی، عباس منوچهری، مقصود فراستخواه و حسین راغفر به واکاوی ابعاد مختلف پروژه «نوشریعتی» به عنوان بدیلی در برابر دو قطب بنیادگرایی بازار و بنیادگرایی مذهبی پرداختند.  غلامرضاکاشی در این سخنرانی گفت:

وقتی مردم احساس می‌کنند تاریخ و فرهنگی وجود دارد که می‌توانند به آن رجوع کنند، در زندگی شخصی نیز احساس استواری و وحدت شخصیت می‌کنند. در نتیجه زنده‌بودن افراد وابسته به همین است و این می‌تواند پشتوانه‌ای باشد برای استواری فردی و یک زندگی خلاق. ولی حفظ این دوگانه کار آسانی نیست. یعنی اینکه هر انسان هم فردیت خود را حفظ کند و هم مخیله‌اش مملو از میراث، جامعه، فرهنگ و آداب و رسوم اجتماعی باشد. فرد در بدو امر برای زنده‌بودن فردی خویش نیاز دارد جامعه‌ را به محاق ببرد. در مقابل جامعه نیز می‌تواند امکان خلاقیت‌های فردی را به صفر برساند. ما همیشه در این بستر حرکت می‌کنیم. اگر امروز احساس کنیم آینده و افقی نداریم با مخاطره‌ به محاق‌رفتن جامعه روبه‌روییم. در تنگنای بین این دو بحران نیازمند رجوع به میراث شریعتی هستیم چراکه ایران دوران مدرن اگر نهایتا روزی توانست تجربه‌ای از احیای حیات اجتماعی در مخیله فردی خود داشته باشد، وام‌دار میراث شریعتی است. بنابراین در شرایط حاضر نیازمند این میراثیم.  ما در جوامع پیرامونی با بحران دیگری نیز مواجهیم. از اینکه دنیای مدرن بر ما عارض شده و جهان امروزی از خود ما نجوشیده، دچار دوگانگی دیگری نیز هستیم و آن دوگانگی غوطه‌خوردن میان سنت و جهان جدید است. ما مرتب بین این دو جهان در نوسانیم. نقدهای کلامی، گفتاری و الگوهای مشروعیت‌سازی تلاش کرده‌اند این منزلگاه‌ها را برای ما ایجاد کنند. زندگی در منزلگاه سنت برای ما انتزاعی است. سنت برای ما عینیتی ندارد. سردمداران دوران پهلوی تلاش می‌کردند منزلگاهی برای ما در جهان جدید بسازند ولی تاریخ نشان داد این مردم در جهان جدید احساس بیگانگی می‌کنند، پس ما در پشت احساس بیگانگی وارد دنیای جدید شدیم. شریعتی در این احساس بیگانگی ظهور و بروز کرد. شریعتی متفکر بزنگاه میان این دو منزلگاه بود. او متفکری واقع‌گرا بود. اگر اندیشه شریعتی سه لایه داشته باشد این سه لایه عبارتند از: لایه مدرن، اسلام‌گرا و شیعی. بعد از انقلاب، مدعای دولتمردان این بود که خانه امنی را در درون سنت می‌سازد. امروزه برخلاف آنچه فکر می‌کردیم، مردم نه به خود اعتماد دارند و نه بهره‌مندند از یک وحدت شخصی برای زندگی خصوصی خود. بستر امروزی جامعه که شریعتی آن را فرا می‌خواند با بستر جهان سابق فرق دارد. پیش‌تر اگر سنت بود امروزه ارزش‌های جهان جدید است که ما را فرا می‌خواند. امروزه به‌جای روایت انقباضی از شریعتی بستر یک روایت انبساطی برای شریعتی مهیاست. امروز با شریعتی می‌توانیم امکانی فراهم کنیم برای بازیابی جامعه به منزلگاه هویت فرهنگی تا قادر باشد ما را به منزله یک الگوی زنده برای وجدان‌های عام انسانی عرضه کند.

نظر شما