شناسهٔ خبر: 52550 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اسلام خطا کاری را عرضی می‌داند/ حضرت آدم خطا کرد یا ترک اولی؟

دینانی، چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت با بیان اینکه «جوهر» چیزی است که دو امر متضاد را می تواند بپذیرد، گفت: اسلام، خطا را عارضی می داند و می گوید انسان برحسب فطرت پاک است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛  غلامحسین ابراهیمی دینانی، عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران و چهره ماندگار فلسفه در برنامه معرفت که از شبکه چهار سیما پخش می شد، اظهار داشت: حضرت آدم به واسطه خطایی که مرتکب شد هبوط کرد. هبوط یعنی از عالی به دانی، از بالا به پایین، از ملکوت به ملک، از لاهوت به ناسوت آمد. هبوط یعنی تنزل یعنی پایین آمدن.

وی در پاسخ به این سوال که آیا حضرت آدم چون هبوط کرد، خطا کرد و یا چون خطا کرد، تنزل پیدا کرد، گفت: باید این بحث را از دیدگاه فلسفی مورد بررسی قرار دهیم. انسان تنها موجودی است که ویژگی هایی دارد که هیچ موجود دیگری ندارد. انسان در حین تعالی داشتن می تواند به جایی برسد که در آفرینش هیچ موجودی از آن بالاتر نیست و در عین حال در پستی به جایی برسد که هیچ موجودی به پستی آن نرسد.

هبوط و معراج انسان

وی تأکید کرد: سطح فراز و فرود انسان بسیار گسترده است، بی نهایت فرود است و بی نهایت فراز. هیچ موجودی به معراج نمی تواند برود. معراج کار انسان برگزیده است و هبوط هم کار انسان است.

دینانی تصریح کرد: حضرت آدم اگر خطا کرد استعداد خطا هم در او بود. ولی به همان اندازه که استعداد خطا در انسان است، استعداد تعالی هم هست. انسان موجود پیچیده ای است هیچ موجودی به پیچیدگی انسان وجود ندارد.

تعالی و تنزل با هم معنا پیدا می کنند

وی با طرح این سوال که اگر انسان استعداد خطا کردن را نداشت، بهتر بود یا اینکه استعداد خطا داشته باشد ولی خطا نکند بهتر است، افزود: اگر انسان استعداد خطا کردن را نداشت، برتری و تعالی هم نداشت، پس تعالی آنجایی معنی دارد که تنزل وجود داشته باشد.

جوهر، چیزی است که می تواند دو امر متضاد را بپذیرد

عضو انجمن حکمت و فلسفه ایران خاطرنشان کرد: در بین فلاسفه مسلمان و همه فلاسفه عالم یک مسئله ای وجود دارد به نام جوهر و عرض. برخی جوهر و ذاتی هستند و برخی عرضی و تحول پذیرند. انسان عرض نیست، ذاتش جوهر است. یک تعریف از جوهر شده است که من آن را می پسندم و آن این است که جوهر چیزی است که دو امر متضاد را می تواند بپذیرد. یعنی قبول تضاد دارد و از یک ضدی به یک ضد دیگر می رود. مثلاً در جسم در اصطلاح فلاسفه مسلمان جوهر است، یک جسم جوهر است چون هم می تواند سیاه باشد هم سفید. چون قبول تضاد می کند جوهر است.

انسان، جوهر است

وی ادامه داد: انسان هم چون خواص جسمانی دارد مثل سایر اجسام است، انسان هم فضائل را می پذیرد و هم رذائل. نسبت بین فضیلت و رذیلت، تضاد است. انسان می تواند هم رذیلت را بپذیرد و هم فضیلت و چون دو امر متضاد را می پذیرد، جوهر است.

حضرت آدم خطا کرد یا ترک اولی؟

دینانی تأکید کرد: علمای شیعه معتقدند که حضرت آدم خطا نکرد بلکه کار او ترک اولی بوده است. این بحث مهم کلامی است. اهل سنت می گوید حضرت آدم خطا کرده است ولی علمای شیعه می گویند چون حضرت آدم پیغمبر و معصوم بوده است، خطا نمی کند بلکه ترک اولی می کند. ترک اولی، خطای محض نیست، به این معنی است که بهتر بود این کار را نکند. مسیحیت می گوید خطا بوده است. آیین مسیحیت بر همین بنا است که آدم ابوالبشر خطا کرد و هر فردی از افراد بشر به ذات خطاکار است و حضرت مسیح آمده است که این خطاها را جبران کند و شفاعت کند. اسلام می گوید خطا عرضی است. انسان بر حسب فطرت پاک است.

مسیحیت، خطاکاری انسان را ذاتی می داند و اسلام عارضی

وی افزود: مسیحیت می گوید خطا ذاتی است، پس انسان به ذات خطاکار است. اسلام می گوید انسان به ذات پاک است ولی خطا عارض می شود. علمای شیعه می گویند حضرت آدم خطا نکرد، ترک اولی کرد. هبوط، تنزل است یعنی کاسته شدن از مقام. حالا این هبوط بد بود یا خوب بود؟ آدم جنگل، کوه، دریا، صحرا، شرق، غرب، پرندگان و چرندگان را ببیند و دوباره به مقامی که آمده است برگردد بهتر است یا همان جایی که اولش بود بماند بهتر است؟

این استاد دانشگاه در ادامه گفت: حواس انسان شگفت انگیز است، بعضی می گویند که انسان افضل موجودات نیست، انسان تولدش با تولد سایر موجودات فرق می کند. شیرخوارگی انسان با شیرخوارگی سایر موجودات فرق می کند. هیچ موجودی شیرخوارگی اش به مدت شیرخوارگی انسان نمی رسد. این یک ویژگی است و در همین هم یک اسراری است که در موجودات دیگر نیست. حیوان بعد از مدتی پدر و مادر خودش را دیگر نمی شناسد ولی انسان مهر مادری اش را فراموش نمی کند. اینها ویژگی های انسان است. مهر و کین، اساس عظمت انسان است. انسان هم مهر می می ورزد هم کین؛ هم دوستی دارد هم دشمنی.

مبارزه ایمان با وسوسه

وی گفت: هر انسانی و هر فیلسوف اندیشمندی که در انسانیت غرق است و ژرف اندیشی می کند، هرگز از تجربه خلاص نمی شود. انسان هرچه تعالی پیدا کند، از تجربه خلاص نیست و با تجربه ها تجربه می آموزد. تجربه را در آزمایشگاه و تلسکوپ انجام می دهد ولی از تجربه فراتر می رود و تا  عقل و مافوق عقل می رود.

دینانی خاطرنشان کرد: هبوط تنزل است اما در این فرود آمدن و تنزل تعالی پیدا می شود. حضرت محمد(ص) به معراج رفت، از این عالم به معراج رفت. اگر در ملکوت بود به معراج نمی رفت. این معراج خیلی عظمت است. عالم را باید انسان تجربه کند. انسان از موجوداتی که این عالم را تجربه نکرده است، بالاتر است.

وی در پایان ابراز داشت: همه ماهبوط کردیم، فرزندان آدم هم هبوط کردند. انسان چون می اندیشد با وسوسه های شیطانی روبرو است؛ این نشیب و فراز در فکر و رفت و آمد در فکر وجود دارد. از یک طرف انسان ایمان هم دارد یعنی با مبارزه بی امان ایمان در یک جایگاهی قرار می گیرد که با این وسوسه ها مخالف است. با مبارزه بی امان ایمان به خداوند با این وسوسه ها باید مبارزه کرد، مبارزه ایمان با وسوسه ها همیشه در انسان وجود دارد.

نظر شما