شناسهٔ خبر: 52561 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کارنامه فروغی پس از ۷۵ سال

خاطرات نخست‌وزیر دوره پهلوی منتشر می‌شود.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ابتکار؛ محمدعلی فروغی دردشتی ملقب به ذُکاءالمُلک، نماینده مجلس، وزیر و نخست‌وزیر ایران بود که در سال ۱۲۵۴ چشم به جهان گشود و در تاریخ ۵ آذر ۱۳۲۱ چشم از جهان فروبست. فروغی از فعالان و مبارزان مهم انقلاب مشروطه ایران به شمار می‌آید، فردی که نقش تعیین‌کننده‌ای در پایان یافتن سلطنت قاجار و انتقال سلطنت به خاندان پهلوی داشت. وی به عنوان اولین نخست‌وزیر در دوره پهلوی، مراسم تاج گذاری رضاشاه را در اولین قدم برگزار کرد و خود متن استعفای رضاشاه را نوشت. او که فارغ از سیاست دستی نیز در ادبیات و فلسفه دارد پس از گذشت سال‌ها از مرگش هنوز هم برای تاریخدانان شخصیتی مهم و چالش برانگیز است. «زندگی، زمانه، کارنامه و خاندان فروغی» در هفتادوپنجمین سالروز درگذشت او مورد واکاوی قرار گرفت. در این همایش که به همت مجید تفرشی در پنجم آذرماه در مرکز اسناد ملی برگزار شد، پژوهشگرانی چون حوریه سعیدی معاون پژوهشکده اسناد ملی، عبدالرضا موسوی طبری و جمشید کیانفر پژوهشگران تاریخ، زندگی محمدعلی فروغی را مرور کردند. افشین وفایی (مصحح یادداشت‌های فروغی) نیز از انتشار خاطرات منتشر نشده فروغی تا دو ماه آینده خبر داد.
 

آیا فروغی یهودی بود؟
به گزارش «تاریخ ایرانی»، عبدالرضا موسوی طبری در همایش هفتاد و پنجمین سالروز محمدعلی فروغی برگزار شد در سخنانی با عنوان «آیا فروغی یهودی‌تبار بود؟» با بیان اینکه برای پرسش مطرح‌شده پاسخی ندارد، گفت: امیدواریم که در پایان این مبحث مخاطبان نیز در این زمینه تنها به همین پرسش برسند و نه پاسخ آن. وی طرح مسئله یهودی‌تباری، یهودی‌زادگی و در مرحله‌ای تندتر یهودی خواندن فروغی را از شهریور ۱۳۲۰ دانست و افزود: «بعد از اتفاقاتی که در این برهه تاریخی رخ داد، ظاهرا رادیو برلن مکرر این موضوع را مطرح کرده بود، بعدها در اسناد وزارت امور خارجه انگلیس در بیوگرافی فروغی این مطلب تصریح شد که او از خانواده‌ای یهودی بوده است. کسروی، مهدی بامداد و مئیر عزری، نخستین سفیر اسرائیل در ایران نیز به این مطلب اشاره کرده‌اند. این مطلب به دست شعرا هم افتاد: جهودی آمد، خر را گرفت و گشت سوار/ چنین کنند بزرگان چو کرد باید کار. ادیب‌الممالک فراهانی هم ظاهرا با وجودی که در سیستم فراماسونری بود و از این جهت پیوندی با فروغی داشت و علی‌رغم اینکه در دیوانش قصیده بسیار مفصلی در مدح ذکاءالملک فروغی (محمدحسین) دیده می‌شود، ظاهرا تعریضی به محمدعلی فروغی دارد زمانی که وی در دیوان تمیز بوده است: رئیس آنان مردی است بی‌نشان/ گرچه نشان مجرم پیدا ز چهره و سیماست/ جهودزاده بی‌نور بی‌فروغش دان/ که هم مغز زکام است هم به ملک ذکاست. ملک‌الشعرای بهار هم خطاب به محمدرضا پهلوی گفت: شاها کنم از خبث فروغی خبرت/ خون می‌کند این جهود ناکث جگرت/ خطبه شهی و عزل تو را خواهد خواند/ زان‌گونه که خواند از برای پدرت؛ که اشاره‌ای است به خطبه تاجگذاری رضاشاه که به دست فروغی نوشته شده بود و نیز استعفانامه او. ملک‌الشعرا با این شعر به محمدرضاشاه می‌گوید این یهودی همین بلا را سر تو در خواهد ‌آورد.» موسوی طبری درباره پروسه یهودی خواندن فروغی افزود: «برخی بیشتر احتیاط کردند و گفتند جد اعلای محمدحسین فروغی از بغداد آمد، وارد اصفهان شد، در آنجا مسلمان شد و بعد این خاندان در آنجا رشدونمو کردند و سری در سرها درآوردند. کم‌کم شد یهودزاده یا جهودزاده که یعنی پدرش یهودی بوده است و نهایتا مطلب بسیار ساده و سریع به جایی رسید که خود محمدعلی فروغی را یهودی خواندند و این ادعا در ادامه مهملی شد برای این اتهام که همه اقدامات او در جهت منافع یهود و صهیونیزم است.» موسوی در ادامه اظهار داشت که به جز دو مورد مواجهه با یهودیت به مورد دیگری در این رابطه در بین نوشته‌های فروغی برنخورده است: «مثلا فروغی جایی با رئیس مدارس آلیانس اسرائیلی ملاقاتی داشت که در آن در خصوص یهودی‌های ایران صحبت به میان می‌آید و فروغی اطمینان می‌دهد که یهودی‌ها در ایران زندگی خوبی دارند جز اینکه نیازمند تربیت هستند. حتی جایی در خصوص فلسطین در سال ۱۳۰۵ یادداشتی از فروغی وجود دارد که شخصی در این خصوص صحبت می‌کند و می‌گوید این کار اشتباه است که یهودی‌ها در اسرائیل جمع شوند. این‌ها باید در ممالک دیگر باشند که ملت آن ممالک را بدوشند. فروغی اظهار نظری در این رابطه نمی‌کند.» بحث یهودی خواندن فروغی به گفته موسوی طبری برای خود فروغی هم تازگی داشت و برآمده از عقد قرارداد سه‌جانبه‌ای بود که در ۱۳۲۰ با متفقین امضا شد: «تقریبا می‌شود گفت تمام نسبت‌هایی که به فروغی داده شد، امروز کذبش برای ما محرز است. برای بنده مسجل است که در آن بحبوحه بسیار پرآشوب ۱۳۲۰، خیلی حرف‌ها زده شد که حقیقت نداشت؛ اما یهودی‌تبار بودن فروغی، مطلبی است که نه چندان قابل اثبات و نه قابل ابطال است. در ادبیات سیاسی و دینی ما یهودی بودن با زرتشتی بودن و مسیحی بودن تفاوت دارد. به هر حال یک منفعت‌طلبی، نژادپرستی و انحصارخواهی در یهودیت هست که می‌تواند همه حرکات و سکنات فروغی را زیر سوال ببرد. وقتی می‌گوییم فروغی یهودی است، شاید دلش برای وطن نسوزد؛ یعنی وطنی جز همان محدوده‌ای که در آرمانش آمده نداشته باشد، دلش برای زبان فارسی و ملت نسوزد.» این پژوهشگر تاریخ با تاکید بر اینکه نه اینکه اصراری بر رد یا اثبات یهودی‌تبار خواندن فروغی گفت: «کیفیت یهودی یا مسلمان بودن او، فارغ از این تقیدات بود. ما در متون فارسی کمتر متنی داریم که مواجهه مستقیمی با مسئله یهودیت داشته باشد به جز چند متن از جمله شاهنامه. فردوسی در شاهنامه در خصوص یهودیت حکایاتی دارد که در خلاصه شاهنامه فروغی همه آن‌ها وجود دارد. در حالی که می‌توانست آن‌ها را حذف کند. در شاهنامه تندترین مواضع در مورد یهودیت و مسیحیت اتخاذ شده است.»
 

انتشار بخشی از خاطرات منتشرنشده فروغی
افشین وفایی، مصحح و پژوهشگر تاریخ که «یادداشت‌های فروغی» در سال ۹۴ به همت وی منتشر شد، با مژده‌ انتشار سری دیگری از خاطرات فروغی در این نشست حاضر شد؛ اثری با عنوان «خاطرات محمدعلی فروغی به همراه یادداشت‌های روزانه از سال‌های ۱۲۹۳ تا ۱۳۲۰ شمسی» که به گفته وی تا دو ماه آتی در حدود هزار صفحه توسط انتشارت سخن و گنجینه پژوهشی ایرج افشار منتشر خواهد شد. وفایی افزود: «آخرین این دفاتر که در حقیقت خاطرات ناتمام فروغی است؛ دفتری است به قطع وزیری با جلد مقوایی ضخیم و کاغذ خط‌دار معمولی. این خاطرات را فروغی با بیان شمه‌ای از احوال خانوادگی خویش مخصوصا آقا محمدمهدی ارباب اصفهانی آغاز کرده و دنباله مطلب را به سرگذشت پدرش کشانیده است. او حین بازگو کردن سرگذشت پدر جابجا شرح احوال رجال سرشناسی که خود ایشان را می‌شناخته و دیده است بیان کرده و به ویژه در شناساندن اوضاع اجتماعی زمان ناصرالدین‌ شاه و مظفرالدین‌ شاه کوشیده است؛ سپس به احوال شخصی خود رسیده و وقایع مهم و عبرت‌آموز ایام نوجوانی‌اش را تا زمان تاسیس روزنامه تربیت برشمرده است.»
وفایی در توضیح مقطع پایانی این خاطرات نیز گفت: «این خاطرات از روزگار نوجوانی فراتر نرفته و در صفحه شصت‌وسوم دفترچه متوقف مانده است. فروغی جایی در این رساله گفته است خاطرات خود را از کمال‌الملک در جای دیگری به تفصیل نگاشته و از آنجا که این همان شرحی است که در شهریور ۱۳۱۹ در احوال کمال‌الملک به رشته تحریر درآورده است معلوم می‌شود زمان تالیف این رساله پیش از تاریخ مذکور نبوده است. در فاصله شهریور تا اسفند ۱۳۲۰ هم گرفتاری‌های فروغی بیش از آن بوده که بتواند به کار تالیف و تصنیف بپردازد. برای همین تاریخ نگارش این خاطرات یا میان شهریور ۱۳۱۹ و مرداد ۱۳۲۰ بوده یا در سال ۱۳۲۱ یعنی سال درگذشت او. سال اخیر محتمل‌تر است زیرا اولا در یادداشت‌های روزانه سال‌های ۱۳۱۹ و ۱۳۲۰ حرفی از این خاطره‌نویسی به میان نیامده ثانیا ممکن است که ناتمام ماندن آن به واسطه بیماری و درگذشت فروغی بوده باشد.» وی در ادامه به منظور آشنایی مخاطبان با محتوای این خاطرات منتشرنشده بخش‌هایی از آن را قرائت کرد: «شب نواب و ممتازالسلطنه و اسدخان و ارفع‌الدوله مهمان ما بودند. ممتازالسلطنه مشاورالممالک دست چپ خود نشانده بود. ممتاز از این فقره خیلی کوک بود... ضمنا بی‌مهری ممتاز و نواب هم به یکدیگر خیلی ظاهر بود. سر شام صحبت‌های مختلفه کردیم. از حرف‌هایی که ممتازالسلطنه می‌زد این بود که ایرانی‌ها از صد، هفتاد طرفدار آلمان بودند. این حرف راست یا دروغ چرا باید او بگوید خاصه اینکه دلیلی داریم بر اینکه این حرف را تنها در محضر ایرانی نمی‌زند، پیش فرنگی‌ها هم می‌گوید و شاهد آن کاغذی است که در اویل جنگ [اول] شورای طریقت [امور مربوط به درجات بالاتر از استادی زیر نظر شورای طریقت فراماسونری اداره می‌شد] به ما نوشته و ما را نصیحت کرده بودند و در آن کاغذ این فقره صریح بود. مختصر ممتازالسلطنه خائن است و یقین دارم همین دلتنگی امشب هم او را به بدذاتی دیگر وامی‌دارد.» وفایی این مثال را در کنار برخی مثال‌های دیگر در این خاطرات نشان از این دانست که غرض اصلی فروغی از عضویت در چنین محافلی چیزی جز شناخت کامل رقبا و جمع‌آوری اطلاعات بیشتر برای اداره میهنش نبوده است.
 

روزنامه‌نگاری پدر و پسر
در ادامه این همایش جمشید کیانفر در باب روزنامه‌نگاری محمدحسین و محمدعلی فروغی سخن گفت. وی در ابتدا با بیان پیشینه‌ای از تاریخ روزنامه‌نگاری، پیشینه روزنامه‌نگاری خاندان فروغی را زمانی دانست که مدیریت روزنامه ایران – ۱۲۸۸ ق – بر عهده اعتمادالسلطنه قرار گرفت: «در همان زمان جوانی کنار دست او شروع به کار کرد که کسی غیر از محمدحسین‌خان فروغی نیست. او در کنار اعتمادالسلطنه شروع به کار کرد، مدتی نیز در دارالترجمه بود چون هم زبان عربی می‌دانست و هم فرانسه. بعدها فروغی در روزنامه تربیت که خود منتشر می‌کند اذعان می‌دارد که نه فقط اکثر مطالب روزنامه ایران به قلم او نوشته می‌شده بلکه به طور کلی در نگارش مطالب روزنامه‌هایی که اعتمادالسلطنه‌ منتشر می‌کرد سهیم بوده و دخالت داشت.» اما مهمترین کار محمدحسین فروغی به زعم کیانفر انتشار روزنامه‌ای با عنوان «تربیت» بود که بعد از مرگ ناصرالدین‌ شاه در ایران منتشر کرد و عنوان انتخابی آن به نوعی با القاب «فروغی» و «ذکاءالملک» سازگاری داشت.

نظر شما