شناسهٔ خبر: 52705 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بقایی ماکان: اقبال لاهوری همان تب و تاب فردوسی را در فرهنگ ایران دارد

محمد بقایی(ماکان) در بررسی کتاب «افکار پنهان ایرانیان» گفت: اقبال بدون این که فرهنگ ایران و ارزش‌هایش متعلق به او باشد، همان تب و تابی را دارد که نمونه‌اش را در فردوسی می‌بینیم. به همین خاطر هم من کتابی با نام «فردوسی برون مرز»‌ درباره‌اش نوشته‌ام.

اقبال لاهوری همان تب و تاب فردوسی را در فرهنگ ایران دارد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «افکار پنهان ایرانیان» که به بررسی ایران در اندیشه اقبال لاهوری می‌پردازد با حضور محمد بقایی (ماکان)، برج لال‌دوسایی، رایزن فرهنگی پاکستان و محمدحسن مقیسه، مولف کتاب، برگزار شد.

بقایی که راهنمایی محمدحسن مقیسه را در مسیر پژوهش و نگارش این کتاب بر عهده داشته است، گفت: در این سی و چند سالی که من به کار اقبال‌پژوهی مشغول هستم و حاصلش سی و‍ پنج جلد کتاب بوده که به تائید آکادمی اقبال در لاهور، این مجموعه کتاب، بزرگ‌ترین مرجع اقبال‌شناسی است و تا کنون کسی تا این حد درباره این شخصیت کار نکرده است، همیشه اظهار تاسف کرده‌ام که چرا تفکر سلفی‌گری در دانشجوهای ما هم نفوذ پیدا کرده و آن‌ها را تبدیل به مدیحه‌سرا کرده است. معمولا در پایان‌نامه‌های دانشجویی از سیزده شخصیتی که در یک فرد با نام اقبال جمع شده است، به یک بعد او رجوع می‌کنند و وقتی من آنها را مورد سوال قرار می‌دهم که چرا؟ معمولا سکوت می‌کنند. چون فقط نمره می‌خواهند. آقای مقیسه تنها فردی بود که در تمام این‌سال‌ها، شخصیت اقبال را از منظر دیگری بررسی کرد.

این استاد دانشگاه در ادامه توضیح داد: اقبال تنها شاعر نیست. او فیلسوفی است که دارای دستگاه فلسفی مستقل است. و این عنوان کمی نیست. ما این عنوان را به نیچه نمی‌توانیم بدهیم. علاوه بر این‌ها او قرآن‌پژوه، حقوق‌دان، پایه‌ریز کشور مستقل و فعال سیاسی بود و در امور تربیتی هم تبحر داشت. وی روزنامه‌نگار است و در شعر فارسی هم تبحر دارد. چنین کسی را نمی‌شود فقط از یک زاویه بررسی کرد. ما یک عده، مونوپولیست داریم که جهان را از یک پنجره نگاه می‌کنند. این‌ها  چون بخشی از اندیشه‌های اقبال در قالب دین است، او را هم فقط از همین یک زاویه دیده‌اند.

این اقبال‌شناس افزود: نکته‌ای که در مورد این کتاب برای من جالب است، عنوان آن است. آخرین باری که من کتاب را دیدم، عنوانش «ایران از منظر اقبال» بود. اما الان به «افکار پنهان ایرانیان» تغییر کرده است. اما آنچه در این کتاب هست، افکار پنهان نیست. بلکه افکار آشکاری است که ما هم آن‌ها را می‌دانیم و او فقط آنها را بیان کرده است. اقبال بدون این که فرهنگ ایران و ارزش‌هایش متعلق به او باشد، همان تب و تابی را دارد که نمونه‌اش را در فردوسی می‌بینیم. به همین خاطر هم من کتابی با نام «فردوسی برون مرز»‌ درباره‌اش نوشته‌ام.

بقایی ماکان ادامه داد: من در کنفرانس اسلام‌آباد هم به این نکته اشاره کردم که اقبال سبب شده که ما و مردم پاکستان، بین خودمان هیچ تمایزی حس نکنیم. شما در خیابان‌های پاکستان که قدم بزنید احساس غرور می‌کنید چرا که تمام خیابان‌ها به نام شعرا و فلاسفه ایرانی است؛ حافظ، سعدی، سهروردی و... بگذریم که معروف است که زبان اردو، دختر زیبا و کوچک زبان فارسی است و او اخگری است که این زبان را دوباره شعله‌ور کرد. این جمله را هرگز فراموش نمی‌کنم که در یک نشست دانشگاهی در لاهور، یک استاد برجسته به زبان فارسی سلیس به همه حاضران گفت؛ «ما به فرهنگ ایران افتخار می‌‎کنیم، چون این را اقبال به ما یاد داد و در رگ‌های ما فرهنگ ایرانی جریان دارد.»

او در مورد طرح جلد کتاب گفت: طرحی که روی جلد هست خیلی با عنوان کتاب تطابق دارد. نقش بته‌جقه همان سرو است که در آیین زرتشت، درخت مقدس است و برای این که تازی‌ها آنها را محکوم نکنند، سر آن را خم کردند تا نشان سرو زیاد مشخص نباشد. ما در نقش‌های تخت جمشید هم سرو ایستاده می‌بینیم که بر اساس عقیده زرتشتیان، زرتشت آن را با خودش  از بهشت آورده و یکی را در کاشمر و یکی را هم نزدیک طوس کاشته است. زمانی که متوکل به طاهرذوالیمینین دستور می‌دهد که آن را قطع کند، هزار و چهارصد سال از عمرش می‌گذشت و عرضش هفده تازیانه بود؛ چیزی حدود هفده متر. متوکل دستور می‌دهد که آن را ببرند. هنگامی که قطعات آن به بغداد می‌رسد، غلامان متوکل با کارد او را پاره پاره می‌کنند. بته‌جقه بعدها، در تصوف به اسلیمی تبدیل شد و یکی از مهم‌ترین نحله‌های تفکر پنهان ما در خود تصوف است. عرفان و تصوف به هر ترتیبی بوده، انواع هنرهای ما نظیر موسیقی و... را در خودش گنجانده است. به همین دلیل است که هانری کربن می‌گوید؛ ما چیزی به نام اسلام ایرانی داریم.




ایرانی‌ها بزرگ‌ترین سهم در فربگی فرهنگ اسلامی داشته‌اند

محمدحسن مقیسه، مولف کتاب هم توضیح داد: این کتاب درباره زندگی و دیدگاه اقبال لاهوری، دانشمند، مورخ و پژوهشگر بزرگ درباره ایران تهیه شده است و به نوعی پایان‌نامه نظری دکتری من است که با راهنمایی دکتر بقایی ماکان، تهیه و تدوین شده است. کتاب «افکار پنهان ایرانیان» در چهار فصل نوشته شده است؛ فصل اول به معرفی اقبال و آثار او و سبک ادبی و جهان‌بینی اقبال می‌پردازد. در فصل دوم، فرهنگ و تمدن ایران معرفی شده است. در فصل سوم به این می‌پردازد که اقبال چگونه فرهنگ و تمدن ایرانی را در آثار خودش معرفی کرده است و در فصل چهارم به مقایسه آراء اقبال با آثار هفت نویسنده و شاعر ایرانی دیگر می‌پردازد.

وی توضیح داد: معمولا در کشور ما به بررسی آثار اقبال در دیوان فارسی می‌پردازند. اما من در این کتاب هم دیوان فارسی و هم دیوان اردو او را مورد توجه قرار داده‌ام. علاوه بر این‌ها، دو کتاب مهم اقبال؛ «سیر حکمت در ایران» و «بازسازی اندیشه دینی در اسلام» را که شامل هفت سخنرانی اقبال در هندوستان بوده را دیده‌ام. در کنار این‌ها، نامه‌های اقبال را هم بررسی کرده و در تمام این آثار آنچه را که اقبال درباره سرزمین ایران آورده را بررسی کرده‌ام. علاوه بر این‌ها، برای اولین بار در ایران با کمک یونس عارف رضایی، دو شعر بلند اقبال از اردو به فارسی ترجمه شده است. شعر بسیار بلندی درباره شیطان به نام «مجلسی شیطان» و دیگری شعری درباره مولوی به نام «پیر و مرید» است. متاسفانه دیوان شعر اردوی اقبال تا کنون به زبان فارسی ترجمه نشده که قصد داریم در آینده این کار را انجام دهیم. دو مقاله علمی-پژوهشی از این کتاب استخراج شده که در مجله بهار ادب و مجله علمی- پژوهشی دانشگاه خوارزمی منتشر شده است.
 
مقیسه افزود: اقبال با چهار فرهنگ ایرانی، اسلامی، هندی و اروپایی آشنا بوده اما در این میان به فرهنگ ایرانی بیشترین توجه را داشته است. به گونه‌ای که در تمام آثار خودش از ایران به نیکی و بزرگی یاد می‌کند. اما معمولا وقتی یک فرهنگ و تمدن را مورد بررسی قرار می‌دهیم که چرا در طول تاریخ عمق پیدا کرده، ۶ نکته را مورد بررسی قرار می‌دهند؛ دین، علم، فلسفه و حکمت یا تصوف و عرفان، اخلاق و هنر و ادبیات که ایرانی‌ها در هر ۶ زمینه سرآمد هستند.
 
او ادامه داد: کشور ما همواره یک کشور دینی بوده و قبل از آمدن اسلام پنج دین میترایی، زروانی، زرتشتی، مانوی و مزدکی در ایران وجود داشته‌اند. برخی از مولفه‎های این دین‌ها و به خصوص زرتشتی با مولفه‎های اسلام منطبق بوده است و با وجود این که ایرانی‌ها عرب نبودند، بسیاری از کتاب‌های فرهنگ اسلامی را ایرانیان نوشته‌اند؛ از خیام تا ابن‌سینا  و دیگران. کشور ما کشور علم بوده است، چه قبل از ورود اسلام به ایران و چه بعد از آن. کما این‌که بر سر در دانشگاه جندی شاپور نوشته بودند؛ دانش و فضیلت برتر از بازو و شمشیر است.

این پژوهشگر در ادامه در توضیح فلسفه و کلام و تصوف و عرفان گفت: ایرانی مسلمان در شکل‌گیری ایران اسلامی و فلسفه اسلامی بسیار نقش داشتند و ایران سرزمین عقل و عشق است. اما آنچه که اقبال را عاشق ایران کرده است؛ همین ویژگی‌ها است که او را به این نتیجه رسانده که فرهنگ‌های دیگر، به خصوص اروپایی و هندی همه این مولفه‌ها را ندارند. اقبال معتقد است که ایرانی‌ها بزرگ‌ترین سهم را در فربه‌گی فرهنگ اسلامی داشته‌اند.

مقیسه گفت: مهم‌ترین نکته معرفت‌شناسانه این است که با توجه به آن که اقبال به زبان اردوی پنجابی صحبت می‌کرد و زبان مادری او بود آلمانی، انگلیسی و عربی را هم به خوبی می‌دانست، بیشترین تمرکز خودش را بر روی زبان فارسی گذاشت و حدود ۹ هزار بیت از اشعارش را به فارسی نوشت. در حالی که به زبان مادری‌اش ۶ هزار بیت سرود. این در حالی است که اقبال به زبان فارسی نمی‌توانست صحبت کند. اگر به «اسرار خودی و رموز بی‌خودی» رجوع کنید، متوجه می‌شوید که در آنجا مبانی دستوری را هم رعایت نکرده است. شاعری که به زبان فارسی نمی‌تواند بنویسد و صحبت کند و حتی وارد ایران نشده، چرا این قدر عاشق ایران می‌شود که بخش اعظم اشعارش را به این زبان سرود؟ من فکر می‌کنم به خاطر این است که اقبال، آن زبان فارسی را دریافته بود.

وی توضیح داد: وقتی که مردم هند و اردو زبان به اقبال اعتراض می‌کنند که چرا به زبان اردو شعر نمی‌گوید، پاسخ می‌دهد؛ «من با زبان فارسی می‌توانم خواسته‌های دلم را بیان کنم.» از سوی دیگر؛ زبان فارسی ترکیب‌پذیر است و در مقایسه با عربی که مثل یک بادکنک است  که هر چه در آن بدمند به حجمش اضافه می‌شود، زبان فارسی مثل بادبادک است که می‌تواند فرسنگ‌ها از شما دور شود و در آسمان اوج بگیرد. نکته دیگر، شیوایی و موسیقی و موزونی زبان فارسی است. من فکر می‌کنم که اقبال هم باهوش خودش فهمیده بود که زبان فارسی گنجایش و ظرفیت بالایی دارد. در تاریخ آورده‌اند که فارابی گفته؛ «زبان فارسی، زبان شعر است و زبان علم نیست.» اما من معتقدم که اقبال این تصور را برهم زده و هر دو ویژگی علم و احساس را در زبان فارسی جمع کرده است و مهم‌ترین خصوصیت او این است که دوست دارد که همیشه انسان را در کوشش و پویایی ببیند.

آخرین سخنران این نشست، نقوی، کارشناس ارشد فرهنگی و سیاسی سفارت پاکستان بود. وی گفت: خیلی جالب است که می‌بینیم که اقبال در اندیشه‌های ایرانی چقدر رسوخ کرده است. اقبال یک اندیشه و جریان است که فراتر از مرزهای خودش تاثیرگذار بوده است. از سوی دیگر، فرهنگ ایران جاذبه دارد و اقبال هم جذب این فرهنگ شده است و اندیشه‌اش را در قالب این فرهنگ بیان کرده است. به همین خاطر است که دو، سوم اشعارش را به این زبان سروده است. او به مردم خودش هم خدمت بزرگی کرده است. جامعه مسلمان شبه‌قاره هند را بیدار کرده و آنها را ترغیب کرده که در مسیر استقلال و آزادی حرکت کنند. موطن جدیدی که امروز با نام پاکستان شکل گرفته است، ایده‌اش برای نخستین بار توسط او مطرح شده است.

کارشناس ارشد فرهنگی، سیاسی سفارت پاکستان افزود: ما خوشحالیم که در ایران به اندیشه، عرفان و فلسفه اقبال پرداخته می‌شود. برگرداندن شعر اقبال به فارسی، کار خیلی مهمی است. کسانی هستند که ما خودمان را مدیون آنها می‌دانیم که اقبال را بیشتر به جهانیان می‌شناسانند و دکتر بقایی ماکان از آن جمله هستند. پژوهش‌های ایشان در حوزه اقبال‌شناسی در سراسر جهان منحصر به‌فرد است.‌

نظر شما