شناسهٔ خبر: 52851 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تمرین دموکراسی در زمین انجمن صنفی؛ اندر حکایت انجمن صنفی داستان نویسان تهران

در کشوری که نویسندگی یا اصولا هنرمندی شغل محسوب نمی‌شود، ضرورت تشکیل انجمنی صنفی برای حمایت از این قشر اظهرمن‌الشمس است اما اینکه چرا تا به حال تشکیل چنین انجمنی به تاخیر افتاده، مساله این گزارش کوتاه نیست چراکه هدف ما پرداختن به انجمنی است که بعد از مدت‌ها انتظار و پشت سر گذاشتن موانع بسیار تشکیل شده است.

فرهنگ امروز/ ندا آل طیب:

در میان انبوه خبرهای فرهنگی و هنری، در میان پیش‌بینی‌های گوناگون درباره تغییر مدیر اداره کتاب و گمانه‌زنی‌های مختلف برای مدیریت بعدی، در میان بحث داغ تغییر مکان برگزاری نمایشگاه سی و یکم کتاب تهران و... و اظهارنظرهای پراکنده در باب جوایز ادبی و... خبری هم درباره ثبت انجمن داستان‌نویسان تهران منتشر شد؛ خبری که خیلی آرام و بی‌سرو صدا منعکس شد اما اعضای انجمن تازه‌تاسیس داستان‌نویسان تهران این خبر خوش را داشتند و حالا دلخوش دارند به آینده چرا که نخستین گام برای تشکیل انجمن صنفی آنان برداشته شده است.

در کشوری که نویسندگی یا اصولا هنرمندی شغل محسوب نمی‌شود، ضرورت تشکیل انجمنی صنفی برای حمایت از این قشر اظهرمن‌الشمس است اما اینکه چرا تا به حال تشکیل چنین انجمنی به تاخیر افتاده، مساله این گزارش کوتاه نیست چراکه هدف ما پرداختن به انجمنی است که بعد از مدت‌ها انتظار و پشت سر گذاشتن موانع بسیار تشکیل شده است.

به انگیزه ثبت این انجمن گپ و گفت‌هایی با چهارتن از نویسندگان داریم و دیدگاه‌های آنان را درباره این انجمن مرور می‌کنیم.

انجمن داستان‌نویسان رقیب کانون نویسندگان تلقی نشود

محمود حسینی‌زاد، نویسنده و مترجم که نامش هم به عنوان یکی از اعضای این انجمن قید شده است، بهتر می‌داند تنها به بیان جمله‌ای کوتاه بسنده کند: «امیدوارم این انجمن صنفی به عنوان رقیب کانون نویسندگان تلقی نشود و روزی این دو بتوانند با یکدیگر کار کنند و حتی اگر با هم تلفیق شوند که چه بهتر! چراکه خواسته هر دو ارتقای ادبیات است و اینکه نویسنده جایگاه شایسته خود را در جامعه ما پیدا کند.»

مجید قیصری دیگر نویسنده‌ای است که موضوع را با او پیگیری می‌کنیم. او نیز جزو اعضای همین انجمن است و معتقد است وقتی هیچ جایی برای حمایت از حقوق نویسندگان وجود ندارد، ضرورت شکل‌گیری این انجمن، ضرورتی انکارناپذیر است: «در حال حاضر اگر نویسنده‌ای به هر دلیلی دچار مشکلی شود، مثلا حقوق او توسط ناشر یا مکان‌هایی مانند صدا و سیما و... تضییع شود، ناچار است با گرفتن وکیل، حق و حقوق خود را پیگیری کند و این در حالی است که ممکن است بعضی از نویسندگان امکان گرفتن وکیلی را نداشته باشند و در آن وضعیت هیچ نهاد یا مرجعی نیست که برای احقاق حقوق‌شان به آن مراجعه کنند.»

نویسندگی را به عنوان شغل بپذیرید

علیرضا محمودی ایرانمهر دیگر نویسنده‌ای است که نظرات او را با یکدیگر مرور می‌کنیم. او تاسیس انجمن صنفی داستان نویسان تهران را اتفاقی مبارک و خجسته می‌داند و می‌گوید: «با شکل‌گیری این انجمن، نویسندگی به عنوان شغل و صنف تلقی خواهد شد و قرار است صنف ما از طریق این انجمن مسائل کاری و حقوقی خود را سر و سامان دهد. بنابراین تاسیس چنین انجمنی بسیار ارزشمند است.»

او به مشکلاتی اشاره می‌کند که این روزها گریبانگیر جامعه نویسندگان است: «امروزه حتی در صدا و سیما هم به نویسندگی به عنوان شغل نگاه نمی‌شود درحالی که مهم‌ترین وجه یک کار و نقطه شروع شکل‌گیری هر برنامه‌ای است ولی در صدا و سیما تعریف شغلی برای نویسنده نداریم و حق و حقوق او باید ذیل عنوان‌های دیگری تعریف شود.»

ایرانمهر البته لازم می‌داند که بلافاصله نکته دیگری را گوشزد کند: «نویسندگی با چند امر سر و کار دارد؛ توده‌های عظیم مردم و جامعه و از آن مهم‌تر، تولید اندیشه و فکر که اتفاقا تاثیرگذار است بنابراین نویسندگی معمولا همیشه با یکسری مفاهیم سیاسی و اجتماعی همراه است و احتمالا به همین دلیل و به خاطر وجود همین معذوریت‌هاست که تاسیس چنین انجمنی که وجودش جزو بدیهیات است، تا به حال به تاخیر افتاده است. »

انجمن ما صنفی است نه سیاسی

تشکیل انجمن صنفی داستان نویسان تهران هرچند اتفاقی خوشحال‌کننده محسوب می‌شود اما در عین حال نمی‌توان منکر نگرانی‌هایی شد که درباره این انجمن وجود دارد. نگرانی‌هایی مانند افتادن در ورطه سیاسی‌کاری و همراه شده با یکسری از نحله‌های فکری.

قیصری در همین زمینه توضیح می‌دهد: «همه تصور می‌کنند که این انجمن یک انجمن سیاسی است درحالی که از همان روز اول تمام فلسفه وجودی این انجمن و هدف شکل‌گیری‌اش این بوده که انجمنی صنفی برای حمایت و پیگیری حقوق نویسندگان باشد. بنابراین در نگاه اول انجمن صنفی داستان‌نویسان تهران با این هدف تشکیل شده است که از حقوق همه اعضای خود صرف‌نظر از اینکه به کدام جناح یا تفکر گرایش داشته باشند، دفاع کند و با این دیدگاه، این انجمن اصلا نگاه جناحی ندارد.»

او تاکید می‌کند که در فضای سیاست‌زده امروز جای چنین انجمنی که تنها نگاه صنفی داشته باشد، واقعا خالی بود و خوشبختانه بعد از مدتی انتظار و گرفت و گیر، به تازگی این انجمن در وزارت کار ثبت شد و وجهه کاملا قانونی پیدا کرد.

قصد موازی‌کاری نداریم

ایرانمهر نیز دغدغه خود را در این زمینه اینگونه توضیح می‌دهد: «این انجمن قرار است به حقوق صنفی بپردازد و امیدوارم به سمت مسائلی که حساسیت‌زاست، نرود چون آن را به نوعی دچار تعارض سیاسی می‌کند و بیم آن می‌رود که به کانون نویسندگان تبدیل شود درحالی که هدف شکل‌گیری آن چنین چیزی نبوده است. هدف شکل‌گیری انجمن داستان نویسان، احقاق حقوق نویسندگان است و اینکه مرجعی برای حمایت از آنان باشد.»

دغدغه ایرانمهر را درباره موازی‌کاری با کانون نویسندگان با مجید قیصری مطرح می‌کنیم و او تصریح می‌کند: «شخصا اول و آخر این انجمن را یک انجمن صنفی دیدم که قصد موازی‌کاری و مداخله در کار هیچ انجمن مشابه دیگری را ندارد. فلسفه وجودی این انجمن این است که هر زمان برای هر نویسنده‌ای مشکلی پیش بیاید، این انجمن پشتوانه‌ای برای او خواهد بود و از او حمایت خواهد کرد.»

نمی‌توان آینده را پیش‌بینی کرد

قیصری در ادامه تاکید می‌کند: «در این انجمن هیچ کاری به محتوای آثار و دیدگاه‌های سیاسی نویسندگان گوناگون نداریم بلکه امور کاملا صنفی مدنظر ما است. معتقدم ممکن است کسی با اعضای این انجمن مساله‌ای داشته باشد ولی هیچ‌کس نمی‌تواند با اساسنامه انجمن مشکلی داشته باشد چون جایی برای هیچ مشکلی نیست. از نظر ما هر کس کتابی بنویسد نویسنده است، فارغ از اینکه این کتاب چه سطح کیفی‌ای داشته باشد.»

اما در هر حال این دلمشغولی وجود دارد که این انجمن در بلندمدت نتواند به اهداف اولیه خود وفادار بماند و شاید نتواند از زیر سایه نگاه‌های سیاسی و جناحی در امان بماند.

این دغدغه را با قیصری مطرح می‌کنیم و او در پاسخ به این سخن که این نگرانی وجود ندارد بعد از مدتی این انجمن نیز مغلوب نگاه‌های سلیقه‌ای و جناحی شود، می‌گوید: «ایده‌آل همه ما این است که چنین نگاهی بر این انجمن چیره نشود همان‌گونه که هر نویسنده‌ای وقتی دست به قلم می‌برد، آرمانش این است که بهترین اثر ممکن را بنویسد ولی باید دید در عمل چه اتفاقی می‌افتد. تمام تلاش ما متمرکز بر این است که این انجمن هیچ گونه نگاه جناحی نداشته باشد و همه نحله‌های فکری را یکسان ببیند اما ممکن است در آینده و در عمل، گاهی چنین مشکلاتی به وجود بیاید. فعلا مهم این است که این انجمن شکل گرفته و در وزارت کار به ثبت قانونی رسیده است و از امروز نمی‌توان آینده را پیش‌بینی کرد و فکر می‌کنم فعلا نباید اینگونه نگرانی‌ها را داشته باشیم.»

نخستین گام برای تمرین دموکراسی

قیصری که آثاری همچون «سه کاهن» و «نگهبان تاریکی» را در کارنامه هنری خود دارد، تاکید می‌کند به هر حال نهایت آرزوی ما این است که این انجمن مدافع و حامی حقوق همه نویسندگان فارغ از هر گرایش فکری باشد. مسلما این احتمال وجود دارد که در عمل
افت و خیزهایی داشته باشیم اما راه‌اندازی این انجمن، نخستین گام برای تمرین دموکراسی است. اگر ما نویسندگان در یک انجمن صنفی نتوانیم با وجود همه اختلاف‌نظرها کنار یکدیگر قرار بگیریم و تمرین دموکراسی کنیم، پس در چه محفل دیگری می‌توانیم چنین تمرینی را انجام دهیم؟!

ایرانمهر که در کارنامه ‌نویسندگی‌اش نگارش کتاب‌هایی همچون «فریدون پسر فرانک» و «ابر صورتی» را دارد، درباره این دغدغه می‌گوید: «دوستانی که این انجمن را راه‌اندازی کرده‌اند، می‌شناسم که خیلی پخته و روشن و با حساسیت دنبال کار صنفی و مدنی هستند. هیچ کدام دنبال رویکرد سیاسی نیستند بلکه خواهان حفاظت از حقوق صنفی هستند و امیدوارم همان‌طور که از اول فکر شده، همین مسیر را ادامه بدهند.»

انجمن داستان‌نویسان تهران همان‌گونه که از نامش برمی‌آید، متعلق به نویسندگانی است که همه ساکن تهران هستند و قیصری در پاسخ به این پرسش که چرا این انجمن نویسندگان دیگر شهرها را به عضویت نمی‌پذیرد و آیا در این زمینه موانع قانونی وجود دارد، توضیح می‌دهد: «هیات‌مدیره در گام اول تصمیم گرفتند تنها نویسندگانی را به عضویت بپذیرند که متعلق به تهران باشند به هر حال چون ما زیر پوشش وزارت کار فعالیت می‌کنیم، باید تعاریف روشن و مشخصی داشته باشیم. مثلا اگر قرار باشد این انجمن نویسندگان شهرهای دیگر را هم زیر پوشش خود بگیرد، باید مکان‌های مشخصی را به عنوان دفاتر انجمن معرفی کنند و... یعنی روال کار باید در وزارت ارشاد معلوم باشد ولی فعلا چنین امکانی نیست و به همین دلیل در گام اول انجمن داستان‌نویسان فقط داستان‌نویسان تهران را زیر پوشش قرار می‌دهد. اما می‌توان امیدوار بود در گام‌های بعدی دفاتر شهرهای دیگر نیز راه‌اندازی شود.»

نویسندگی فعالیتی فردی است. نویسنده در خلوت خود می‌نویسد برخلاف هنرمندان سینما و تئاتر که فعالیت‌شان گروهی و جمعی است. نویسندگان اما دور از یکدیگر می‌نویسند و شاید بتوان به انجمنی مانند انجمن صنفی داستان‌نویسان به عنوان محفلی برای گردهمایی این قشر نگاه کرد. این موضوع دیگر محوری است که با مجید قیصری در میان می‌گذاریم.

جای این انجمن به‌شدت خالی بود

او در پاسخ به این پرسش که آیا این انجمن می‌تواند محلی برای گردهمایی نویسندگان و تبادل افکار و آرای آنان باشد، می‌گوید: «هر امکانی وجود دارد؛ وقتی بیش از ٢٠٠ نفر عضو این انجمن هستند و در اتفاقاتی مانند مجمع عمومی حضور پیدا می‌کنند، طبیعتا فضای دورهمی شکل می‌گیرد اما باید دید اصولا دورهمی چقدر ضرورت دارد. ببینید یک‌سری مسائل صنفی هست که به همه اعضا مربوط می‌شود مثل اینکه چند سال است حق تالیف مولف ثابت مانده در صورتی که در این مدت قیمت کاغذ و... افزایش یافته است. این موضوع مبتلابه همه نویسندگان است و طبیعتا در این گردهمایی‌ها درباره چنین مسائلی بحث خواهد شد. هر موضوعی که جنبه صنفی داشته باشد، بهانه‌ای است برای گرد هم آمدن.»

نویسنده کتاب‌های «جنگی بود، جنگی نبود» و «بوی باروت» در پایان سخن خود تاکید دارد که «مهم این است که جای این انجمن به‌شدت خالی و ضرورت تشکیل آن کاملا روشن است. در وهله اول باید بگذاریم انجمن شکل بگیرد و بعد درباره دیگر جزییاتش به نتیجه برسیم.»

انجمن صنفی داستان‌نویسان تهران و قوانین آن

در مردادماه سال ۱۳۹۵، در جمع کوچکی از نویسندگان پس از گفت‌وگوی همیشگی در مورد نبود نهادی صنفی برای حمایت از داستان‌نویسان، گام اولیه برای تاسیس انجمن داستان‌نویسان برداشته شد.

در بررسی‌های اولیه مشخص شد بهترین مرجعی که می‌شود به آن مراجعه کرد تا ذیل حمایت‌های قانونی برای دفاع از حقوق صنفی نویسندگان قرار بگیرد، وزارت کار است. از این طریق علاوه بر بالاتر رفتن احتمال برخورداری از پشتیبانی قانونی مراجع قضایی داخلی، با ارتباط ارگانیک با نهادهای مشابه جهانی، حمایت از حقوق صنفی، تضمین بیشتری می‌یابد.

طبق قانون کار، زمانی یک صنف می‌تواند درخواست تاسیس دهد که حداقل ٥٠ نفر از فعالان آن صنف به صورت کتبی چنین درخواستی به وزارت کار ارایه دهند. در این زمان بود که جمع اولیه نویسندگانی که به صورت جدی پیگیر تشکیل صنف بودند، تصمیم گرفتند از ٥٠ نویسنده‌ که حداقل دو کتاب به چاپ رسانده‌اند برای درخواست تشکیل چنین نهادی دعوت کنند. در مراجعه به وزارت کار برای ثبت درخواست تاسیس انجمن صنفی، مشخص شد صنوف یا باید ذیل عنوان حقوقی کارفرما به فعالیت بپردازند یا عنوان حقوقی کارگر. بدیهی است داستان‌نویسان جزو کارفرمایان نیستند. از سوی دیگر قبولاندن این نکته که داستان‌نویسان طبق قانون مشمول تعریف کارگر می‌شوند، مستلزم بحث و اقناع مسوولان مربوط در وزارت کار بود. انجمن‌های صنفی کارگری به سبب عنوان حقوقی «کارگری»شان این حسن را دارند که چون ثبت جهانی می‌شوند، دولت جز در موارد عدول از اساسنامه نمی‌تواند راسا آنها را بدون مستندات قانونی تعطیل کند. طبق قانون صنوف نمی‌توانند به صورت کشوری فعالیت کنند. وسیع‌ترین سطح جغرافیایی فعالیت هر صنف، استان است. به همین سبب است که نام کامل انجمن ما «انجمن صنفی کارگری داستان‌نویسان استان تهران» است. اما به محض آنکه داستان‌نویسان دو استان دیگر تشکیل انجمن صنفی با مجوز وزارت کار دهند، می‌شود اتحادیه داستان‌نویسان کشوری را تشکیل داد.

حقوق مادی و معنوی در سایه تشکل متحد بهتر حفظ می‌شود

شیوا مقانلو، نویسنده و مترجم و مدرس دانشگاه هنر، هرچند با نفس راه‌اندازی این تشکل‌ها کاملا موافق است، اما در این زمینه نگرانی‌هایی دارد که خودش آنها را اینگونه توضیح می‌دهد: «با نفس تاسیس و فعالیت تشکل‌های صنفی بسیار موافقم، چه برای نویسندگان و چه برای مترجمان، چون مثل هر شغل و حرفه دیگری اینجا هم حقوق مادی و معنوی و مسائلی هست که در سایه یک تشکل متحد و قانونی بهتر حفظ می‌شود، مسائل قانونی و حقوقی همچون قراردادهای نشر، کپی‌رایت، ترجمه‌های مختلف از یک اثر و... یا مسائل معیشتی و صنفی همچون بیمه، وام‌های مختلف و...»

او سخن خود را با یادآوری یک معضل بزرگ تاریخی ادامه می‌دهد: « نویسندگی باید شغل محسوب شود و دستمزد ثابت و مشخصی داشته باشد، اما متاسفانه در تمام این سال‌ها و به خاطر برداشت‌های اشتباه هم خود نویسندگان و هم ناشران، نویسندگی و مترجمی مشاغلی فانتزی تلقی شده‌اند که قرار نیست از قبل آن دستمزدی بگیری: اگر پولی به دست آمد که چه بهتر! و اگر هم به دست نیامد، تعجب نکنید!»

مقانلو که در دو حوزه ترجمه و تالیف فعال است، برای عضویت در هر دو انجمن صنفی داستان‌نویسان و مترجمان تهران عجله‌ای ندارد: «گرچه با شکل‌گیری هر دو تشکل کاملا موافقم ولی هنوز در هیچ یک از جلسات این تشکل‌ها شرکت نکرده‌ام و عضو هیچ کدام نشده‌ام زیرا به‌شدت معتقدم تشکل صنفی باید در برگیرنده نظرات و حقوق تمام طیف‌ها باشد و کاملا فراجناحی عمل کند. به همین دلیل دوست دارم زمان بگذرد و هر دو گروه امتحان خود را بابت این نگرانی بدهند. با احترام به همه دوستان دلسوزی که این کار دشوار را بر عهده گرفتند، فرضا برخی از اسامی‌ای که ابتدا به عنوان دست‌اندرکاران انجمن داستان نویسان تهران مطرح شد برای شخص من این تضمین خاطر نگاه فراجناحی و همسان به همه اهل قلم را تامین نمی‌کرد. البته مشخصا همه یک رای داریم که می‌توانیم آزادانه و مستقلانه از آن استفاده کنیم اما من آن یک رایم را نگه می‌دارم تا مطمئن شوم اوضاع از چه قرار است و فعلا برای پیوستن به این انجمن‌ها عجله‌ای ندارم.»

افتادن در دام تفکرات یک جناح خاص از جمله خطراتی است که تشکل‌های صنفی را تهدید می‌کند. نویسنده مجموعه داستان «آدم‌های اشتباهی» در این زمینه می‌گوید: «طبعا هر نویسنده و مترجمی - و اصلا هر آدمی با هر شغل و حرفه‌ای - گرایشات ذهنی و تمایلات شخصی خاص خودش را نسبت به یک جریان فکری یا یک سبک و الگوی نویسندگی یا یک ژانر ترجمه یا یک نشر خاص یا حتی تیم دوستان و همقطارانش خواهد داشت و این موضوع کاملا طبیعی است، اما مهم این است که کسانی که به صورت کانونی متشکل و به نیابت از مشکلات وخواسته‌های تمام نویسندگان یک کشور وارد گود می‌شوند، این عقاید فردی را وارد این گود نکنند و فارغ از سود و زیان نظر شخصی‌ نگاه فراجناحی داشته باشند. امیدوارم این نگاه در کار شاق دوستان شجاع‌مان حاکم باشد. شما می‌بینید که حتی در جوایز ادبی هم گاهی به خاطر همان نگاه فراجناحی یک فضای سالم و پرشور و نتایج درست بر فضا حاکم است، اما خیلی وقت‌ها هم یک عده دوست همفکر دور هم جمع می‌شوند و خودشان هم داور می‌شوند و هم به یکدیگر جایزه می‌دهند!»

هرچند عده‌ای نویسندگی را امری فردی می‌دانند و اعتقاد چندانی به گردهمایی نویسندگان ندارند، اما در مقابل، برخی دیگر بر این باور هستند که وقتی گرد هم آمدن هنرمندان گاه دچار مشکلات و محدودیت‌هایی است، شاید تاسیس انجمن‌های صنفی فرصتی باشد برای پاسخ به این نیاز. اما نویسنده مجموعه داستان «آنها کم از ماهی‌ها نداشتند» عقیده دیگری دارد: «خودم خیلی آدم محفلی و اهل گردهمایی‌های حضوری نیستم، به خصوص در جهان امروز با راه‌اندازی شبکه‌های اجتماعی و کانال‌های تلگرامی، این نیاز تا حدود زیادی رفع شده است. اتفاقا در حال حاضر در سطح همین شهر تهران جمع‌های ادبی و داستان‌خوانی زیادی می‌بینیم، طوری که هر هفته چندین محفل ادبی و پاتوق داستان‌خوانی در این شهر برپاست که البته مخاطب خیلی زیادی هم ندارد. بنابراین از نظر من، بُعد گردهمایی و دورهم بودن نمی‌تواند ملاک مهمی در تاسیس این انجمن‌ها باشد چون چنین کمبودی وجود ندارد. مساله اصلی این است که جمع شدن‌ در این تشکل‌ها هدفمند باشد و به نتیجه صنفی با تاثیرات مشخص شغلی و زیستی بینجامد و مسائلی که در بالا گفتم، سر و سامانی بگیرد.»

مقانلو که مترجم پر کاری است و نام او را بر ترجمه آثار زیادی از زندگی‌نامه‌های میکل آنژ، توماس ادیسون، اسکندر مقدونی گرفته تا داستان‌های دونالد بارتلمی دیده‌ایم، برای عضویت درانجمن صنفی مترجمان نیز فعلا تمایلی ندارد: «در آن انجمن هم عضو نیستم ولی تماس‌های گهگاه و دوری با دوستان مسوول این انجمن دارم و در جریان فعالیت‌ها و دوندگی‌های‌شان هستم. ولی برای عضویت در این انجمن هم دو پیش‌شرط ذهنی اساسی دارم که رعایت‌شان باید برایم محرز شود: یکی همان که درمورد انجمن داستان‌نویسان هم گفتم، یعنی نگاه و پوشش عام و فراجناحی نسبت به حقوق همه مترجمان کتاب.»

او در پایان صحبتش دومین تردیدش درمورد انجمن صنفی مترجمان را چنین توضیح می‌دهد: «همان‌طور که به رییس محترم این انجمن هم توضیح داده‌ام، مترجمان کتاب یک صنف مستقل و مجزا از سایر مترجمان مثلا فیلم، مترجمان همزمان و... هستند. نفس درگیری ما با کار کتاب ماهیت این شغل را متفاوت از دوستان دیگر می‌کند و آشکارا دستمزد و مشکلات قراردادی ما نسبت به مترجمان همزمان همایش‌ها یا مترجمان زیرنویس فیلم‌ها همانقدر متفاوت است که نسبت به صنف پزشکان یا آرایشگران. به اعتقاد من همکاسه کردن و گذاشتن همه این مترجم‌ها در یک کارگروه صنفی نه قشنگ است و نه منطقی. و اصلا جنس خواسته‌ها و مشکلات‌شان بسیار متفاوت است.»

اعتماد

نظر شما