شناسهٔ خبر: 52956 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

از باغ‌های زیبا تا نزاع بین زند و قاجار

یافت آباد نیز مانند دیگر محلات تهران رویدادهای گوناگونی به خود دیده است از اقامت شاهان قاجار تا یکی از نبردهای مشروطه خواهان.

فرهنگ امروز/ نیما زند یافت آبادی: منطقه‌ای که امروزه به یافت آباد تهران مشهور است، سابقه‌ای دیرینه داشته است سابقه‌ای که به دوران سقوط حکومت زندیه برمی‌گردد، اما این نام در دوره ناصری به این منطقه اطلاق شد. قلعه‌هایی به‌عنوان زندان برخی طوایف همراه زندیه که اکنون نیز بقایایی از آنها باقیست. طوایف لُر و طایفه بزرگ زند که در شیراز همپای حکومت زندیه بودند برای دولت قاجاریه و مؤسس آن خطر محسوب می‌شدند پس هرکدام به نقطه‌ای از ایران منتقل شدند و بخشی نیز در جنوب غرب تهران تحت نظر بودند. به همین دلیل است که نام خانوادگی اکثر اهالی قدیم یافت آباد دارای پسوند «وند» از مشخصات خانواده‌های لر است، نام‌هایی مانند ظهره وند و سیده وند و کلهر. حتی در اواسط دوره قاجار نیز از منطقه ملایر نیز اقوام دیگر لر به یافت آباد منتقل شدند. خانواده‌هایی که به‌دلیل ستاندن مال از کاروان‌های شاهی و دادن به فقرا تحت تعقیب بودند و سپس تبعید شدند. این ساکنینی که محکوم به بازی سرنوشت بودند از دوران محمدشاه توانستند کشاورزی و دامداری کنند و از همان زمان باغ‌ها و مزارع اهالی بتدریج گسترش یافت، منطقه‌ای که در آن زمان از حدود مهرآبادجنوبی فعلی تا شاد آباد و بخشی از اسلامشهر را شامل می‌شد. ناصرالدین شاه قاجار بارها برای تفریح و اوقات خوش چند روزی را در آن مکان سپری کرده بود طوری که اعتمادالسلطنه در روزنامه‌اش می‌گوید: «شاه یافت آباد می‌رود که سی سال بود ندیده بود، این ده خالصه است از حاجی میرزا آقاسی بود، بسیار آباد.اما حالا خراب است، باز با خرابی پنج هزار تومان عمل دارد.» میرزا آقاسی صدراعظم محمدشاه قاجار در آباد کردن این ناحیه بی‌نقش نبود بلکه بنا به گفته عبدالله مستوفی با ایده او آب رودخانه کرج به آن منطقه منحرف شد تا کشاورزی و باغداری مناطق در مسیر رودخانه از رونق نیفتد. این زیبایی باغ‌ها در یافت آباد سبب شد تا شاهان قاجار علاوه بر تفرجگاه از آن به‌عنوان ایستگاهی همیشگی در سفرهای خود به جنوب کشور استفاده کنند. طبق اصول دوره قاجاریه که بر زمین‌های کشور چنگ می‌انداختند و هر یک از آنها را به شازده‌ای واگذار می‌کردند، یافت آباد نیز به عبدالحسین فرمانفرما از شاهزادگان بانفوذ قاجار داده شد، اما بی‌دردسر هم نبود بلکه به‌دلیل موقعیت خاصش، حسادت شازده‌های دیگر قاجاری را نیز در پی داشت، عین السلطنه می‌گوید: «از امام‌زاده حسن رد شده به یافت آباد رسیدیم. از املاک خوب حاجی است. خدا نیامرزد ناصرالدین شاه را که یک دانگ از این همه به ما نداد. غریب حرص و طمعی داشت! فعلاً یافت آباد مال فرمانفرما است، یعنی مظفرالدین شاه به او داد. باغ و عمارت خوبی در عهد ناصرالدین شاه آنجا ساخته‌اند، چهارده هزار تومان اجاره کرده‌اند.... فرمانفرما با سه کرور مکنت در صورتی که بیست ملک ما را برده دیگر چرا یافت آباد را هم ببرد و ما گرسنه باشیم» آری طبق گفته عین‌السلطنه باغ و عمارتی احداث شد و یک باب حمام بنا به درخواست اهالی و به دستور ناصرالدین شاه ساخته شد.
در آن زمان که هر گوشه‌ای از تهران خان نشین بود، یافت آباد نیز از این قاعده مستثنی نبود. مرتضی خان یافت آبادی معروف به مرتضی خان زند که اجدادش در اوایل قاجار به‌عنوان گروگان زندیه در دربار قاجار تحت نظر بودند، آخرین خان محله یافت آباد بود که در اواخر قاجاریه بر وضعیت مردم آن ناحیه نظارت داشت و از هرتلاشی برای بهبود زندگی آنها دریغ نکرد. دیری نپایید که دولت قاجار غروب کرد و دوره پهلوی شروع شد، دوره‌ای که در آن قانون اصلاحات ارضی اجرا شد و کسانی چون عبدالحسین میرزا فرمانفرما (که در آن وقت ساکن تهران بود) نمی‌خواستند زمین‌های به ارث رسیده را از دست بدهند. اما مرتضی خان زند از پیشگامان اصلاحات ارضی که رنج‌های مردم جنوب غرب تهران را به چشم خود دیده بود حاضر به تملک قجرها بر خانه پدریش نبود. خانی که بنا به گفته ساکنین قدیمی یافت‌آباد مانند اجدادش مردم دار بود و در بین اهالی منطقه دارای اعتبار و نفوذ خاصی بود. از حدود سال ۱۳۰۰ هجری شمسی تا سال‌ها بعد از آن، یافت آباد شاهد درگیری خونین بین اهالی یافت آباد و افراد اجیر شده عبدالحسین فرمانفرما بود. در همین درگیری‌ها و تیراندازی‌ها بود که از هردو طرف کشته می‌شدند. تا اینکه هنگام اجرای قانون اصلاحات ارضی برای رسیدگی به وضعیت آن ناحیه دادگاهی برگزار شد. تا قبل از این دادگاه فرمانفرما از هیچ تلاشی دریغ نکرد تا مبادا زمین‌های به ارث رسیده از طرف مظفرالدین شاه از دستش خارج شود. حتی از پیشنهاد رشوه به مرتضی خان کوتاهی نکرد تا شاید دست از حمایت حقوق اهالی بردارد اما او در پاسخ گفته بود : «شما از سال‌های دور ما را به اجبار به اینجا آوردید و از هر ظلمی دریغ نکردید، باز هم می‌خواهید به این رفتار ادامه دهید؟» نهایت اینکه وی تسلیم نشد و دادگاه با حضور فردی به نام مشایخ طباطبایی نقیب‌زاده به‌عنوان وکیل مدافع مرتضی خان برگزار شد و رأی دادگاه به مرتضی خان و اهالی یافت آباد رسید و برای ساکنین سند اعیانی صادر شد. با این حال فرمانفرما ساکت ننشست و پس از دادگاه، اقداماتی منفی در جهت انتقام انجام داد اما درنهایت برنده نهایی دادگاه مردم بودند.پس از این اتفاقات بود که مرتضی خان زند تا پایان عمر یعنی تا سال ۱۳۱۹ از یافت آباد خارج شد و در مرکز شهر تهران در خانه دیگرش سکونت کرد و دنیا را بدرود گفت. آری، اهالی قدیمی از نام وی به نیکی یاد می‌کنند و خاطرات خوش آن روزها هنوز بر زبانشان جاریست. ناگفته نماند که سال‌ها بعد نیز موقوفاتی از محمدولی فرمانفرماییان فرزند عبدالحسین فرمانفرما برای مردم یافت آباد به جا ماند از جلمه بیمارستان شهدای یافت آباد، که این اقدام مثبت وی مورد قدردانی مردم بوده است.
یافت آباد نیز مانند دیگر محلات تهران رویدادهای گوناگونی به خود دیده است از اقامت شاهان قاجار تا یکی از نبردهای مشروطه خواهان، بناهایی نیز به یادگار مانده به مانند حمام قدیمی تا زورخانه معروفی به نام زورخانه زندیه که مکانی بوده برای حفظ سنت ورزش زورخانه‌ای توسط جوانان یافت آباد، زورخانه‌ای که جهان پهلوان تختی نیز در آنجا فعالیت می‌کرده و در یاد خاطره ساکنین باقی است. قبرستانی قدیمی صد ساله که اهالی قدیم یافت آباد درآن به خاک سپرده شدند و گلزار شهدایی که شهدای منطقه یافت آباد در هشت سال دفاع مقدس در آن آرمیدند. در زیر سایه تاریخ، هر یک از محلات تهران تاریخچه‌ای داشته‌اند که با حفظ آن می‌شود اصالت شهر را حتی با وجود طوفان سهمگین تغییر و تحول از یاد نبرد و برای آیندگان حفظ کرد.
 

پی نوشت:
عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، یا، تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه، ج سوم ص ۴۴۰
 محمدحسن صنیع الدوله، روزنامه خاطرات اعتماد السلطنه، ج دوم ص ۳۲۹
 قهرمان میرزا عین السلطنه، روزنامه خاطرات عین السلطنه، ج سوم ص ۴۵۰
 روایات شفاهی ساکنین قدیم یافت آباد

منبع: ایران

نظر شما