شناسهٔ خبر: 53089 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

جریان‌ساز «هنر مفهومی» در عصر جدید

نام مارسل دوشان، نقاش و پیکرتراش فرانسوی، توانسته سال‌های درازی زبانزد عام و خاص شود، اما شاید شمار قابل‌توجهی ندانند که بخش عمده شهرتش، به تصمیمات جسورانه‌اش وابسته است که سبب شده آوازه‌اش در جهان مدرن بپیچد.

فرهنگ امروز/ محمدجواد لسانی: نام مارسل دوشان، نقاش و پیکرتراش فرانسوی، توانسته سال‌های درازی زبانزد عام و خاص شود، اما شاید شمار قابل‌توجهی ندانند که بخش عمده شهرتش، به تصمیمات جسورانه‌اش وابسته است که سبب شده آوازه‌اش در جهان مدرن بپیچد. او در سال ۱۸۸۷ میلادی زاده و در خانواده‌ای هنرمند بالنده شد. پس از پذیرش در «ژولیان» (معتبرترین مدرسه عالی فرانسه) به تعریف تازه‌ای رسید که روش ایجاد یک اثر را دگرگون می‌کرد. پس از آن بود که موج مخالفت با او آغاز شد، اما به‌درستی یا خطا، ارائه آثاری مانند «شیشه بزرگ»، «شطرنج» و «برهنه از پلکان پایین می‌آید»، او را جریان‌ساز هنر آوانگارد کرد. دوشان در سال ۱۹۶۸ میلادی چشم از جهان فروبست. در این گزارش، تلاش بر این است که به طور فشرده، دنیای فکری این پیشرو بررسی شود. برگزاری نشستی تخصصی در خیابان هلال‌احمر تهران، بهانه‌ای شد تا به این هنرمند پیشرو پرداخته شود. این هم‌اندیشی، عصر آدینه گذشته، در «کتابفروشی بزرگ فرهنگان» ‌ بر پا شد تا نمونک‌های چند اثر وی، برای حاضران بازخوانی شود. تحلیل و چیدمان آثار برعهده آقای بابک بهاری بود. این شاعر و نقدپرداز هنری، پیش از این هم برای یکی از کارهای چالشی مارسل دوشان به نام «چرخ»، نشستی برگزار کرده بود، اما این‌بار، او برای اثر دیگری از این هنرمند فراخوان داده بود. زمان ارائه این اثر، به ماه آوریل سال ۱۹۱۷ میلادی برمی‌گردد که آن را دوشان، پس از ناکامی در پاریس، به «نمایشگاه مستقل‌ها» در شهر نیویورک می‌برد.
در نشست آدینه، چالش‌برانگیزترین اثر تجسمی دوشان، مدنظر بود. این شیء در اصل به سرویس بهداشتی تعلق دارد، ولی بدون کمترین تغییر در کارکرد آن، با یک امضای مستعار به نمایشگاه معتبری تحویل داده می‌شود و عجیب‌تر آنکه نام این اثر «چشمه» است تا باورهای محتوم مخاطب را به هم بریزد و از این راه، جریان‌ساز هنر مفهومی در عصر جدید شود. درحالی‌که کارایی آبریزگاه در مسیر عکس نام‌گذاری آن است. این اقدام او پیشینه دارد؛ تابلویی با نقش‌واره یک پیپ که نقاش در پایین کادرش می‌نویسد: «این یک پیپ نیست». دوشان می‌خواهد با این نفی، با ذهن مخاطب بازی و چارچوب‌های جزمی‌اش را دگرگون کند. به‌این‌ترتیب، او از این راه، جریان‌ساز «هنر مفهومی» در عصر جدید می‌شود. دوشان بر این باور است که ایده هر کار هنری، مهم‌تر از فراورده آن است؛ یعنی هنر تمام‌شده، جستن یک مفهوم برای بیان خلاقیت و همچنین عرضه آن در یک نمایشگاه هنری است. به گفته بابک بهاری، دوشان با هوش سرشار خود، دردسرسازترین هنرمند نام می‌گیرد. او با گرفتن فیگورهای مختلف، در نقاشی یا ارائه اشیای مدنظر، پایه‌گذار عصری می‌شود که برخی صاحب‌نظران، هنرهای تجسمی را به دوره پیش از دوشان و عصر پس از او بخش‌بندی کرده‌اند. او نمایشگاه‌های گروهی زیادی ترتیب می‌دهد و به کوشندگان جنبش سوررئالیسم در پاریس لقب می‌گیرد. کاربرد واژگان «حاضر و آماده‌ها»، برای دوشان، دست‌افزاری است که اعلام کند با همین اشیای دم‌دستی و تغییرنایافته، می‌توان یک اثر هنری «انتخاب» کرد. در نتیجه هرکس می‌تواند هنرمند شود و هر کالایی به درد هنروری می‌خورد. پرسش این است که چه اتفاقی می‌افتد که در یک جابه‌جایی ساده، اثری به شیئی هنری تبدیل می‌شود؟ پاسخ این پرسش را تحلیلگر نشست، این‌گونه می‌دهد؛ فرایند تغییر، زمانی شکل می‌گیرد که هنرمند با انتخاب یک شیء آن را از متنی به متن دیگر جابه‌جا می‌کند تا یک اثر هنری پدید آورد؛ همان چیزی که در دانش نشانه‌شناسی به نام «جانشین» خوانده می‌شود. سخنران به سه گام دوشان اشاره می‌کند که سبب شکل‌گیری یک اثر می‌شود؛
١- کالا از متن زندگی روزمره به متن هنری آورده می‌شود. به عبارت روشن‌تر، کالای انتخابی از مکان همیشگی، به مکانی هنری انتقال داده می‌شود.
٢- اثر روی پایه نمایش داده می‌شود.
٣- بر سطح آن امضای هنرمند نقش می‌بندد.
بعدها این باور «حاضر و آماده» از محدوده شیءبودن خارج شد و دایره وسیع‌تری گرفت. در سال ۱۹۶۰ میلادی حضور یک زن در یک نمایشگاه به‌عنوان یک اثر هنری، اتفاق شگفتی بود که پیروان هنری دوشان به آن دست یازیدند و چون بمبی صدا کرد! در زندگی روزمره هم، نمونه‌هایی از جابه‌جایی می‌توان یافت؛ یک سماور زغالی که سال‌ها در زندگی نیاکان آدمی کاربرد داشته، امروزه به‌عنوان یک شیء هنری در بهترین مکان خانه جای داده می‌شود و در «متن» کنونی‌اش، دیگر سماور نیست، بلکه یک شیء هنری است.

روزنامه شرق

نظر شما