شناسهٔ خبر: 53357 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

گوی سبقت را ربوده‌اند/ ضرورت استیفای سهم تئاتر در بودجه شهرداری‌ها

امروزه در تمام جهان، دولت‌های محلی و شهرداری‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین حامیان تئاتر و دیگر هنرها شناخته می‌شوند و در ایفای نقش حمایت‌گرایانه، گوی سبقت را از دولت‌های مرکزی ربوده‌اند.

فرهنگ امروز/ مجید گیاه‌چی: امروزه در تمام جهان، دولت‌های محلی و شهرداری‌ها به‌عنوان اصلی‌ترین حامیان تئاتر و دیگر هنرها شناخته می‌شوند و در ایفای نقش حمایت‌گرایانه، گوی سبقت را از دولت‌های مرکزی ربوده‌اند.
بی‌آنکه بخواهم منکر یا تضعیف‌کننده نقش و توقعات از دولت مرکزی در حمایت از هنرها و از جمله تئاتر شوم (که متأسفانه آن هم ابدا موفق نبوده و تنها درصد بسیار اندکی از بودجه عمومی را به حمایت از هنرها و تئاتر اختصاص داده است که نیازمند بازنگری و گسترش جدی است)، اما حداقل چنین وظیفه‌ای را برای خود قائل شده و میزان حمایتش از هنرها و تئاتر در چارچوب بودجه‌های سالانه، قابل‌رصد، مطالعه و بررسی است (هرچند هنوز شفافیتی در مورد نحوه هزینه این بودجه‌ها وجود ندارد)، اما نقش و سهم شهرداری‌ها در حمایت از هنرها و تئاتر به‌کلی نامشخص و غیرقابل‌رصد است و حتی به‌ نظر می‌رسد بسیاری از شهرداری‌ها اساسا چنین وظیفه و تعهدی هم برای‌ خود به ‌رسمیت نشناخته و نمی‌شناسند.
این در حالی است که استفاده از هنر و به‌خصوص تئاتر در انواع و اشکال‌ آن؛ از آماتور تا حرفه‌ای‌اش، نه موضوعی حاشیه‌ای و زینت‌بخش که از ضروریات اداره مناسب شهرهاست و به وظایف و انتظارات موجود از شهرداری‌های مدرن و معاصر به‌سختی گره خورده و تنیده شده تاجایی‌که امروزه در شهرهای مدرن، نه در مراتب ثانویه و تبعی که در اولویت مسائل شهری است.
کارکردها و ویژگی‌های منحصربه‌فرد تئاتر در مدیریت شهری گسترده‌تر از آن است که در این مجال طرح شود و هدف این نوشته نیست.
هدف این نوشته اما از جمله دفاع از حق آگاهی و دانستن به‌عنوان یکی از مهم‌ترین و بدیهی‌ترین موضوعات در شکل‌گیری جامعه مدنی در مسیر تحقق حاکمیت ملی است.
جامعه مدنی به‌عنوان «بخش سوم» جامعه، مجزا از دولت و تجارت، شامل مجموع سازمان‌ها و مؤسسات غیردولتی است که حقوق و تمایلات شهروندان را آشکار می‌کنند و به‌عبارتی متشکل از اشخاص و سازمان‌هایی‌اند که در جامعه، مستقل از دولت، هستند.
درعین‌حال این واژه در مفاهیم عمومی‌تر موضوعاتی مانند رسانه‌های مستقل و آزاد و آزادی بیان، حقوق افراد و... را که شاکله جامعه مردم‌سالار است دربر می‌گیرد.
داوطلب‌شدن، اغلب ویژگی مشخص سازمان‌هایی است که جامعه مدنی را تشکیل می‌دهند و نهاد شهرداری‌ها، به‌خصوص پس از شکل‌گیری شوراهای شهر می‌توانند ارتباطی تنگاتنگ در شکل‌گیری و تکامل جامعه مدنی ایفا کنند.
در جامعه مدنی با شکل‌گیری گروه‌های اجتماعی در قالب احزاب، اصناف و سندیکاها، شوراها و انجمن‌ها، تشکل‌ها و سازمان‌های مردمی و...، با ظهور و بروز قدرت اجتماعی، امکانی فراهم می‌آید تا مناسبات قدرت و اجتماع متوازن شده، ضمن طرح متمدنانه مطالبات تمام گروه‌های اجتماعی و الزام به پاسخ‌گویی تمامی دستگاه‌ها و ارائه اطلاعات شفاف، جامعه بر دولت نظارت کند.
در غیاب تشکل‌ها یا قدرتمندنبودنشان و تا تحقق شرایط مطلوب، شفافیت و آگاهی‌رسانی می‌تواند به‌عنوان یکی از مهم‌ترین ابزارهای نظارتی عمل کرده و از طریق کمک به توازن نیروهای اجتماعی و سیاسی، موجب اجماع، وحدت و مشارکت شده، مانع فساد شود.
این موضوعی تنها منحصر به جامعه ایران نیست و در قلب اروپا و آمریکا و دیگر جوامع مدعی هم پس از گذشت مدت‌ها از شکل‌گیری جوامع مدنی، هرجا نظارت و شفافیتی وجود نداشته، عموما منجر به فساد و تباهی شده است.
بنابراین تا امکانی برای شفافیت و نظارت مهیا و فراهم نباشد، بروز فساد همواره ممکن و محتمل است.
ارائه گزارش روز یکشنبه (۲۴ دی ۱۳۹۶) شهردار تهران درخصوص وضعیت تحویل و تحول شهرداری از دوره عملکرد ۱۲ ساله به دوره جدید، چون اقدام رئیس‌جمهور در اعلام عمومی و شفاف بودجه پیشنهادی سال ۱۳۹۷ یا تلاش برای اعمال شفافیت در شورای شهر تهران و...، از جمله اقدامات اساسی و بسیاربسیار مهمی است که جا دارد به‌سرعت به تمام دستگاه‌ها و مؤسسات و نهادها سرایت کرده، گسترش پیدا کند.
و اما...
بر اساس آنچه در رسانه‌ها آمده، گزارش سند تحویل و تحول شهرداری تهران که در حوزه‌های مالی و اقتصاد شهری، برنامه‌ریزی، منابع انسانی، حمل‌ونقل، فنی و عمرانی، شهرسازی و معماری، اجتماعی و فرهنگی، خدمات شهری و محیط‌زیست تنظیم شده، برای نخستین‌بار تصویر دقیقی از چالش‌ها، بحران‌ها، آسیب‌ها و واقعیت‌های مدیریت ۱۲ ساله گذشته در ساختار شهرداری تهران را با رویکردی واقع‌بینانه، منصفانه و بدون اعمال سوگیری‌های سیاسی ارائه کرده است که نمی‌توان از برخی فرازهای آن چشم پوشید.
معاون اجتماعی شهردار تهران گذشته از معدود موارد مثبت، مانند توسعه فضاهای فرهنگی و اجتماعی، توسعه خطوط BRT، توسعه خطوط مترو، توسعه راه‌ها، بزرگراه‌ها، تونل‌ها و زیرساخت‌های شهری، به مجموعه موارد زیر اشاره و از جمله، نکته تأسف‌بار این گزارش را روند منفی همه شاخص‌های عملکردی برشمرده است:
تنها بدهی ۵۲ هزار میلیاردتومانی به‌ارث‌مانده برای شهردار و شهرداری تهران عمق فاجعه را نشان می‌دهد، چراکه اگر میزان متوسط درآمد شهرداری در سالیان گذشته را ۱۶ هزار میلیارد تومان بدانیم (با مأخذ سال ۱۳۹۵) به این مفهوم است که آقای نجفی باید کل درآمدهای چهار سال آتی شهرداری تهران را برای دیون گذشته پرداخت کند.
همچنین سهم درآمدهای پایدار از درآمدهای شهرداری تهران در یک دهه گذشته بین هفت تا ۲۵ درصد بوده است.
در زمینه نیروی انسانی، در یک بازه زمانی ۹ماهه (دی‌ ۱۳۹۵ تا شهریور ۱۳۹۶) ۱۲هزارو ۷۰۳ نفر به پرسنل شهرداری تهران اضافه شده است.
از سال ۹۲ تا ۹۵، ۱۰۹ هکتار از باغات تهران به مجتمع‌ها و برج‌های مسکونی تبدیل شد که بیشترین آن مربوط به منطقه یک (با حدود ۷۰ هکتار) بوده است.
علاوه بر این مصائب، جایگاه تهران در رتبه‌های بین‌المللی نیز نامناسب و نامطلوب است.
تهران در شاخص رقابت‌پذیری در میان ۱۲۰ شهر جهان، حائز رتبه آخر، در شاخص زیست‌پذیری شهری و در میان ۷۰ کلان‌شهر جهان، حائز ‌رتبه ۶۱ و در شاخص شهرهای پویا و در میان ۱۸۰ شهر جهان، رتبه ۱۶۱ را دارد.
در حوزه فرهنگی و اجتماعی از حاکمیت تفکر کمی‌گرایی، عدم‌اثربخشی و کارآمدی، رویکرد مناسبت‌گرایی و ‌تبلیغ‌محوری، فقدان انسجام میان نهادهای مختلف فرهنگی و توجه ویژه به فعالیت‌های غیراثربخش می‌توان یاد کرد.
شهردار تهران راه سختی را در پیش دارد؛ حل انبوهی از چالش‌ها و مشکلات، پرداخت بدهی‌های گذشته و پاسخ به انبوه مطالبات.
معاون اجتماعی شهرداری تهران از «روحانیت معزز، نخبگان، اصحاب قلم، رسانه‌ها و هنرمندان» دعوت کرده تا به مطالبات اساسی مردم نجیب و بافرهنگ شهر تهران بیش از گذشته توجه کرده و شورا، شهرداری و شهردار محترم تهران را در پیمودن راه دشوار پیش‌رو یاری کنند.
اما یک نکته بسیار جالب آنکه در گزارش ارائه‌شده از سوی نجفی به شورای شهر تهران، به‌صراحت افشا شده که قالیباف قراردادهای شهرداری با فردی در دانشگاه پلیس را خرج انتخابات کرده است. مثلا در اواخر اسفند سال ۹۵ شهرداری با این شخص قراردادی را درخصوص «تدوین شاخص‌های ارزیابی عملکرد» به مبلغ یک میلیارد تومان به امضا رسانده که شاید ارزش واقعی آن حتی ۱۰ میلیون تومان هم نبوده است. آخرین پرداخت به این مؤسسه اول مرداد ۹۶ و پس از انتخابات بوده و ۸۵۰ میلیون تومان به این قرارداد پرداخت شده است.
یا یک قرارداد دیگر در تاریخ دوم مرداد ۹۶ با همین شخص منعقد شده که در همان روز قرارداد، پرداخت هم صورت گرفته است.
در این دو قرارداد مجموعا یک میلیارد و ۷۳۰ میلیون تومانی و از یک میلیارد و ۴۳۴ میلیون تومان پرداختی به‌حساب فرد مذکور، تنها ۱۷۳ میلیون تومان در حساب او مانده و مابقی از حساب او به یک حساب دیگر که متعلق به رئیس دفتر یکی از معاونان قبلی بوده، منتقل شده و این پول نیز به شهادت آن رئیس دفتر خرج انتخابات شده است.
همچنین فرد مذکور به‌صورت مکتوب اقرار کرده که از ۱۷۳ میلیون دریافتی، تنها ۲۰ میلیون به خودش تعلق گرفته و مابقی سهم دیگران بوده است. حتی موردی به‌مراتب کوچک‌تر از این در هر کجای جهان به یک رسوایی بزرگ و موجی از توجه مردم و رسانه‌ها مبدل می‌شود.
یا این اظهارات که تاکنون از طرف هیچ‌کدام از طرفین تکذیب نشده، دروغ است یا حقیقت دارد که در هر دو صورت ضرورت داشت تا حداقل متهم به تشویش اذهان عمومی یا اختلاس احضار شود که متأسفانه چون بسیاری موارد از این دست، تا این لحظه و باوجود اعلام عمومی موضوع، خبر یا نشانه‌ای از هیچ اقدام قضائی‌ منعکس نشده است.
اما نکته مرتبط به بحث ما آنکه در ۱۲ سال گذشته از کل بودجه فرهنگی-اجتماعی شهرداری تهران و درحالی‌که ٦٤ درصد بودجه صرف برخی حمایت‌ها شده، تنها ١٨درصد به فعالیت فرهنگی هنری (و تازه آن هم نه صرفا هنری) اختصاص یافته است.
سهم هنرها و از جمله تئاتر از این ١٨ درصد مشخص نیست که امید است اطلاعات بیشتری در این خصوص منتشر شود و حال که با انتشار چنین گزارش‌هایی امیدواری استقرار یک مدیریت علمی و به‌روز گسترش یافته است، سهم مناسب و تضییع‌شده تئاتر اعاده و احیا شود.

روزنامه شرق

نظر شما