شناسهٔ خبر: 53682 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

وقایع‌نگاریِ فراموشی در عصر مدرن

صیامیان با اشاره به رابطه وقایع‌نویسی در دوران پیشامدرن که در فرهنگ تاریخ‌نگاری ایرانی با آن آشنا هستیم، می‌افزاید: وقایع‌نویسی در آن دوران با سنت دیوان‌سالاری یا سنت‌هایی علمی داشت که در رابطه با حوزه قدرت که توسط دبیران، منشیان و وزیران تولید می‌شد. از سوی دیگر حوزه‌های قدرت و تاثیرشان بر وقایع‌نویسی اجتماعی و فرهنگی، به طور مثال حوزه‌های علمیه یا تولیدکنندگان دانش، حائز اهمیت هستند.



فرهنگ امروز/ فاطمه امین‌الرعایا: در سال‌های اخیر با پیشرفت تکنولوژی ثبت بسیاری از اتفاقات از طریق صدا و تصویر صورت گرفته است و همین امر موجب تغییر یا از بین رفتن روش‌های مختلف تاریخ‌نگاری شده است. وقایع‌نگاری و تذکره‌نویسی از جمله روش‌های تاریخ‌نگاری هستند که در چند دهه اخیر به دست فراموشی سپرده شده‌اند. تحول امر اجتناب‌ناپذیر در گذر تاریخ است اما سوال این است که این تغییر چه تبعاتی در آینده و در روند ثبت وقایع تاریخی خواهد داشت.
این روزها دیگر کسی چندان وقایع دوره معاصر را دقیقا به صورت آنچه اتفاق افتاده است، ثبت نمی‌کند. سبک تاریخ‌نویسی دچار دگرگونی شده است. آنچه این روزها در حوزه تاریخ شاهد هستیم، بیشتر تاریخ‌نویسی تحلیلی است، اما چرا چنین اتفاقی رخ داده است؟ زهیر صیامیان گرجی، مدرس دانشگاه، در این‌باره به «ابتکار» می‌گوید: هر شیوه فعالیت علمی، زمینه‌ای متناسب با شرایط همان حوزه دارد. با توجه به شرایط موجود، ممکن است یک حوزه فکری و فعالیت عملی رشد ‌کند یا دچار افت ‌شود. به نظر من اتفاقاتی که درباره وقایع‌نگاری رخ داده است به تحولات به‌وجود آمده در فضای فرهنگی و همچنین تاثیر فناوری در فضای فرهنگی ایجاد کرده، بر می‌گردد. اگر به 40 سال اخیر نگاهی بیندازیم، از قبل از انقلاب، بعد از انقلاب تا امروز بخشی از کارکردهای وقایع‌نگاری و وقایع‌نگاران بر عهده رسانه‌های عمدتا دیجیتال بوده است. بخشی از این علل به فناوری‌ها بازمی‌گردد و این موضوع در سنت وقایع‌نویسی، خاطره نویسی و به عبارت بهتر تذکره‌نویسی که تا پیش از این رایج بود، تحول ایجاد کرد.
او با بیان این نکته که تغییر فناوری باعث تغییر در فرهنگ شده است، ادامه می‌دهد: فناوری، فرهنگ نگارش را تغییر داده است. در حالی که وقایع‌نویسی با یک نوع سنت فرهنگی نگارش و فرهنگ مکتوب ارتباط پیدا می‌کند. در رسانه‌هایی که با وجود تغیرات فناوری به سمت دیجیتالی شدن پیش رفته‌اند، نگارش چندان موضوعیت ندارد و ثبت وقایع سمعی بصری شده است. در مطالعات تاریخ‌نگاری این بحث به صورت جدی مطرح می‌شود که تاریخ تا پیشاتصویری و صدا چه تفاوت‌هایی با تاریخ بعد از تصویر و صدا دارد. تاریخ‌نگاری‌های متاخر پس از تغییرات تکنولوژیکی در حوزه ضبط صدا و تصویر پدید آمد و امروز کم‌کم رسانه‌های شخصی به وجود آمده‌اند. در چنین شرایطی، پیشرفت تکنولوژی باعث ایجاد نوعی از حریم خصوصی شده که در فضای مجازی امکان انعکاس بیشتری برایش وجود دارد. این اتفاق در دهه 80 و 90 به اوج خودش رسیده است.
صیامیان با اشاره به رابطه وقایع‌نویسی در دوران پیشامدرن که در فرهنگ تاریخ‌نگاری ایرانی با آن آشنا هستیم، می‌افزاید: وقایع‌نویسی در آن دوران با سنت دیوان‌سالاری یا سنت‌هایی علمی داشت که در رابطه با حوزه قدرت که توسط دبیران، منشیان و وزیران تولید می‌شد. از سوی دیگر حوزه‌های قدرت و تاثیرشان بر وقایع‌نویسی اجتماعی و فرهنگی، به طور مثال حوزه‌های علمیه یا تولیدکنندگان دانش، حائز اهمیت هستند. سنت‌های مدرسه‌ای هم می‌توانستند در مورد رویدادها وقایع‌نویسی کنند. نکته‌ای که نباید از آن غافل شد ریتم رویدادها است. سرعت رخ دادن اتفاقات هم به نحوی بود که فرصت نوشتن درباره آن‌ها فراهم بود. امروز پیشرفت فناوری باعث تاثیراتی در سرعت تغییرات و رویدادها در طول زمان شده است. بنابراین با توجه به سبک، روش و رویکرد وقایع‌نویسی، که رویدادهای منحصربه‌فرد برجسته‌ای مثل رویدادهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، طبیعی را موضوع قرار می‌داد و در مورد آن‌ها می‌نوشت، و تغییر و تنوع رخدادها به علت رشد فناوری دیگر ژانر وقایع‌نویسی چندان وجود خارجی ندارد.
امروز فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی سهم بزرگی در زندگی افراد و روند جامعه دارند. بسیاری از اتفاقات در این شبکه‌ها ثبت می‌شوند اما مشکل این است که ممکن است عمر این شبکه‌های مجازی چندان طولانی نباشد و موسس آن شبکه اجتماعی علاقه‌ای به ادامه فعالیت آن نداشته باشد. در چنین صورتی ممکن است هر چه که بر بستر این شبکه‌های اجتماعی به عنوان نوعی تاریخ‌نگاری ثبت شده از بین برود. چنین اتفاقی چه تاثیری در ثبت و نگهداری وقایع و رخدادها خواهد داشت؟ این مدرس دانشگاه در این خصوص می‌گوید: البته بر سر اینکه این اطلاعات قطعا از بین می‌رود یا خیر و امکان جست‌وجوی مجدد آن‌ها بر بستر اینترنت بحث‌هایی وجود دارد. اما نکته مهم این است که درک‌ ما از رویداد تاریخی همچنان یک رویداد بسیار بزرگ، مهم و سرنوشت‌ساز در زندگی بسیاری از افراد است. ولی تحولات جامعه مدرن که تحت تاثیر همین فناوری‌ها است، این رویداد بزرگ را به رویدادی شخصی تبدیل کرده است. یعنی ممکن است یک رویداد برای یک فرد، یک منطقه، یک استان و ... از یک زاویه اجتماعی، اقتصادی، طبیعی رویداد مهمی باشد و اطلاعاتش ثبت شود اما ضرورتا این اطلاعات برای افراد دیگر اهمیتی نداشته باشد در نتیجه حتی به شکل دیجیتال ثبت نشود. امکاناتی که فضای مجازی در اختیار افراد قرار می‌دهد، بازیگران و شیوه‌های ثبت وقایع را بسیار متنوع می‌کند.
او ادامه می‌دهد: نکته مهم دیگر این است که خود گذشته به معنای گذشتن زمان طولانی از یک رویداد، مثل گذشته معنا دار نیست. امروز در عصر اطلاعات و فضای مجازی با گذشته‌های شخصی در حد زندگی شخصی سر و کار داریم، از تولد تا خاطره فوت یک فرد. در چنین شرایطی فرد دچار فراموشی می‌شود. حجم اطلاعات و رویدادها آن‌چنان افزایش پیدا کرده که ضرورتی برای ثبت ضبط آن‌ها دیده نمی‌شود چون اهمیتی پیدا نمی‌کنند چون فناوری رو به آینده دارد و جامعه هم بیش از اینکه به فکر گذشته باشد، بیشتر در تلاش است که گذشته را شبیه یک احساس رومانتیک، نوستالوژیک و موزه‌ای ببیند و باقی را فراموش کند.
صیامیان با اشاره به کارکد وقایع‌نگرای در گذشته می‌افراید: کارکردی که وقایع‌نگاری داشت، ثبت وقایع و حس‌ آن‌ها بود و از این جهت اهمیت داشت که حفظ کردن رویدادهای بزرگ و حفظ آن‌ها در خاطره‌های جمعی و بایگانی‌های دیوان‌سالاری مهم بود اما امروز با تکه تکه شدن رویدادها، خرد شدن وقایع بزرگ و متنوع شدن این رویدادها برای انواع مختلف گروه‌های اجتماعی عملا به نظر می‌رسد ما با یک وقایع‌نگاری فراموشی سر و کار داریم یعنی بیش از آن‌ که مردم ترجیح بدهند وقایع را ثبت و ضبط کنند، ترجیح می‌دهند گذشته را فراموش کنند و با از آن عبور کنند و یادگاری در حد اسناد سمعی و بصری نگه دارند. تاریخ خانواده و محل به صورت تصویری اهمیت پیدا کرده است. البته این موضوع بیشتر در کشور ما و فضای جامعه خاورمیانه‌ای دیده می‌شود. به همین دلیل وقایع‌نگاری دیگر موضوعیت ندارد. از نظر من این اتفاق فارغ از خوب یا بد بودن، کارکردهای علم تاریخ را در کشور ما متفاوت می‌کند. باید توازنی بین حفظ و نگهداری اسناد و شواهد باقی‌مانده از گذشته و فراموشی آن‌ها وجود داشته باشد. نهادهای آکادمیک رشته تاریخ در دانشگاه‌ها باید این موضوع را مورد توجه قرار دهد چون از یک طرف دستگاه دولتی یا حاکمیتی به عنوان کلان‌نهادی که در کشو.ر وجود دارد، مدعی تولی‌گری همه امور است، بخشی از بی‌اعتنایی نتیجه این تفکر ایت که حتما کسی وقایع را ثبت می‌کند و چون دولت این وظیفه را برای خودش دیده و امکانات، بودجه و منابع را در اختیار دارد و نهادهای دیگری هم وجود ندارند که در حوزه ثبت و ضبط اسناد گذشته فعال باشند، در نتیجه عموما آنچه از گذشته به عنوان مواد و شواهد و سندها باقی‌ می‌ماند، بسیار ساده و راحت تغییر پیدا کرده و از بین می‌رود و این صدا شنیده نمی‌شود.
شاید دلیل بی‌توجهی جامعه به تغییراتی که خواسته و ناخواسته در بخشی از تاریخ در روند ثبت آن رخ‌ می‌دهد ناشی از ناآگاهی مردم از اصل اتفاقات باشد. امروزه با آن‌که نوشتن چندان مورد استقبال قرار نمی‌گیرد اما رویدادها با استفاده از صدا و تصویر ثبت می‌شوند. اگر نهادی یا موسسه‌ای اقدام به ثبت وقایع مهم می‌کند، چرا این اسناد، به هر صورتی که جمع‌آوری شده‌اند، در دسترس عموم قرار نمی‌گیرند تا افکار عمومی با آگاهی داشتن جلوی تغییرات خواسته و ناخواسته در ثبت تاریخ را بگیرند؟ صیامیان می‌گوید: مهم است که بدانیم مهم بودن یک واقعه از زاویه چه فرد یا گروه، ارزش‌ها و باورها مطرح می‌شود. مردم تا حد زیادی تصور می‌کنند همه مسئولیت‌ها بر دوش دولت است از سوی دیگر همیشه بر سر گذشته اخلاف دید وجود دارد خصوصا زمانی که قرار است درباره رخدادی
ارزش‌گذاری ، قضاوت ، صحبت و نتیجه‌گیری شود. بنابراین ثبت وضبط وقایع از زاویه‌ای که ملی و فراشخصی می‌بینیم محل اختلاف خواهد بود. به نظر می‌رسد که بخش عمده‌ای از این مسئولیت بر عهده دانشگاهیان است یعنی افرادی که درس تاریخ خوانده‌اند و به طور حرفه‌ای دانش‌آموخته رشته تاریخ در سطوح مختلف هستند، باید به لحاظ فرهنگی اهمیت این موضوع را نشان دهند. اگر نمی‌توانیم به شکل کامل، قطعی و مطلقی وقایع بزرگ را ثبت و ضبط کنیم ولی می‌توانیم به اندازه نقش و مسئولیت خودمان از زاویه دیدی مدارک، شواهد و ادراک خودمان از آن موضوع را ثبت کنیم تا به عنوان یک سند برای آیندگان باقی بماند که اگز آیندگان خواستند تاریخ بخشی از رویدادها و وقایع کشور ما را بنویسند مستنداتی داشته باشند. چون به شکلی باید این موضوع را بیان کرد که موضوعات گذشته در فضای کشور ما به محل منازعات فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است و تا زمانی تعادل و توازن و گفت‌وگویی درباره این وقایع صورت نگیرد و اجماعی بین گروه‌های اجتماعی که آن واقعه از زاویه دید آنها مورد اهمیت است با دیگر گروه‌هایی که آن رخداد برای‌شان اهمیتی ندارد، اتفاق نیفتد عملا یک عده سعی می‌کنند اسنادی را ثبت کنند و عده‌ای سعی می‌کنند اسنادی را از بین ببرند و تاریخ تبدیل می‌شود به محل منازعه. بخشی از عدم رشد وقایع‌نگاری به علت خطرات و مخاطرات است. قطعا ثبت وقایع برای آیندگان اتفاق خواهد افتاد اما چون این منازعه‌برانگیزی وجود دارد، این افرادترجیح می‌دهند که اسناد را منتشر نکنند. آموزش هم موضوع مهمی است که نباید فراموش شود. ما تصورمان این است که وقایع گذشته در گوشه‌ای از زمان افتاده‌اند و به‌ راحتی می‌شود آن را شناخت در نتیجه برای دانشجو یا دانشآموز اهمیتی به وجود نمی‌آید که خودشان یک سوژه تاریخی هستند که می‌تواند اتفاقات روزانه‌شان را ثبت و ضبط کنند و به همین ترتیب تاریخ خانوادگی، محله و .. نوشته شود. اهمیت سوژه بودن و کنش‌گر بودن تاریخ چندان آموزش داده نمی‌شود. ما در یک روند 40-50 ساله تاریخی سرنوشت تاریخی خود را شکل می‌دهیم پس مهم هستیم.

منبع: ابتکار

نظر شما