شناسهٔ خبر: 53867 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سفرنامه تاورنیه و سبک زندگی ایرانیان در خانه‌های قدیمی

جهانگرد فرانسوی از مصالح ساخت خانه‌های ایرانی نیز سخن می‌راند. تاورنیه به نمای رایج کاهگلی در ساخت خانه‌های ایرانی نیز اشاره می‌کند

فرهنگ امروز به نقل از شهروند:

خانه‌های آهک‌مالی‌شده ایرانی از گذشته‌های دور برای هر مسافری که به ایران می‌آمده، جذاب بوده ‌است. اینها با دیوارهایی که در بیرون ساده و زمخت‌اند و منظره خوشی ندارند اما در خود، از نمادهایی زیبا از طبیعت، پرندگان، گل‌ها، سبزه‌ها و مرغزارها پر شده‌اند، گویی تصویر آرمانی بهشت را فرایاد می‌آورند؛ شاید از این‌رو که آن خانه‌ها هویت و خوی ایرانی‌ها را می‌نمایانده‌اند؛ ظاهری آرام و بی‌جذابیت اما درونی رازانگیز و پرسخن! ژان باتیست تاورنیه، جهانگرد فرانسوی که در زمان شاه‌عباس یکم صفوی به ایران آمده نیز شیفته این جنبه اسرارآمیز خانه‌های ساده اما شکوهمند ایرانی شده است. پژوهشگران ارزش این جهانگرد بزرگ سده هفدهم میلادی را در شناساندن ایران به اروپایی‌ها به‌ویژه فرانسویان مهم دانسته‌اند. ابوتراب نوری در مقدمه بر «سفرنامه تاورنیه» یادآور شده است: «تاورنیه مطمئنا ایران را بهتر از ایرانیان همزمان خویش شناخته است، زیرا در شش سفر طولانی که به ایران آمده، با نظری دقیق نسبت به همه امور، از بزرگترین مسائل تا کوچکترین آنها توجه کرده و با صراحت و صداقت آنچه دیده و در اطرافش گذشته به رشته تحریر درآورده است.» او البته اگر کمی پیش از دوره صفویه به ایران می‌آمد، شاید زیبایی‌های بناهای ایرانیان را این‌چنین نمی‌دید، زیرا در روزهایی که در ایران سرکرده، شکوه ایران به درجه‌ بالای خود رسیده و هنر و صنعت ایرانی در گستره‌ای والا جای داشته، در دل زندگی روزمره ایرانیان نیز راه یافته بود. جهانگرد فرانسوی هنگام تماشای گچ‌بری‌ها و نقش‌نگاره‌های هنرمندان ایرانی بر در و دیوار خانه‌هایشان، از استادی و ذوق ایرانیان در صنعت تزیینات سخن می‌راند: «خانه‌ها از طرف بیرون به‌هیچ‌وجه نمایش و منظره خوشی ندارند اما از داخل خیلی تمیز و مزین هستند. دیوارها به انواع نقش‌ونگار و گل‌وبوته و تصویر مرغ‌ها و حیوانات رنگ‌آمیزی شده‌اند و در این صنعت هم ایرانی‌ها سررشته دارند، خیلی خوششان می‌آید که اطاق‌های کوچک زیاد با در و پنجره‌های متعدد داشته باشند و پنجره‌ها یا گچ‌بری‌ اعلا و نازک‌کاری‌شده یا از چوب ساخته باشند، جاهای خالی آنها را با شیشه‌های ریزه الوان پر می‌کنند و این شیشه‌کاری را اغلب در اطاق‌هایی که زنها منزل می‌کنند یا به آن‌جا رفت‌وآمد می‌نمایند به کار می‌برند.» تاورنیه از دیدن زیبایی‌های تزیینات این خانه‌ها بسیار لذت برده، از ‌این‌رو پیچیدگی‌های آنها را نیز یادآور شده است: «وضع ساختن آنها اینست که اول با گچ‌بری صورت گلدان و شاخ‌وبرگ و گلها را می‌سازند و بعد شیشه‌ها به الوان طبیعی که با رنگ گل‌وبرگ موافق باشد در میان آنها می‌اندازند و این شیشه‌های الوان درنظر خیلی باصفا و مزین می‌شوند.»
جهانگرد فرانسوی از مصالح ساخت خانه‌های ایرانی نیز سخن می‌راند: «چون در ایران سنگ و چوب خیلی کم است، تمام شهرها به استثنای چند خانه از خاک بنا شده‌اند؛ اما خاکش چسب و قوتی دارد که وقتی رطوبت دیده و نضج گرفت[،] حالت سنگی پیدا می‌کند.» تاورنیه به نمای رایج کاهگلی در ساخت خانه‌های ایرانی نیز اشاره می‌کند: «پس از آن‌که دیوار را از خشت بالا بردند، روی آن کاهگل می‌مالند[،] معایب و ناهمواری‌های آن را صاف می‌کنند و روی کاهگل آهک آمیخته با رنگ سبز و کتیرا کشیده آن‌قدر ماله می‌زنند که مثل مرمر براق می‌شود.» نکته درنگ‌آمیز در روایت تاورنیه اما آن‌جاست که به طبقه‌بندی جامعه و نمودهای آن در نمای بناها و خانه‌ها اشاره می‌کند: «فقرا به همان دیوار لخت اکتفا دارند یا فقط رنگ ارزانی به روی آن می‌مالند.» از چنین روایتی می‌توان دریافت نمای خانه‌ها از گذشته، سطح زندگی و معیشت ساکنان‌شان را می‌نمایانده است. تاورنیه پس از نمای خانه‌ها به بنای اندرونی می‌نگرد و نشانه‌های همان طبقه‌بندی اجتماعی را در پشتی‌های خانه‌ها نیز می‌جوید؛ بنایی سرپوشیده و ستون‌دار که «بیست الی سی پای مربع فضای آن است [و] در میانش حوض پرآبی ساخته شده است که یک طرفش به کلی باز و بی‌حفاظ است و از پای دیوار تا کنار حوض را فرش می‌اندازند و در هر زاویه این سرپوشیده یک اطاق کوچک برای نشستن بنا کرده‌اند و در پشت آن اطاق بزرگی که از قالی و تشک و پشتی مفروش است که پارچه آن بسته به شأن و ثروت صاحب‌خانه گران و ارزان یا سبک یا سنگین است.» او اما یادآور می‌شود نقشه همه خانه‌ها چه اعیان چه فقیران، همین بوده، حتی «عمارت سلطنتی هم به همین نقشه است». جهانگرد فرانسوی سپس از شنیده‌هایش درباره اندرونی خانه‌های ایرانیان سخن می‌راند که اثاثیه‌ای ساده‌تر دارند زیرا صاحب‌خانه‌ها مبلمان قشنگ و عالی را در عمارت بیرونی می‌گذارند که میهمانان را در آن می‌پذیرند و «در اطاق‌های حرم‌خانه اغلب مبل‌های متوسط را قرار می‌دهند به جهت این‌که کسی غیر از شوهرها داخل آن اطاق‌ها نمی‌شود». او باز از میان دریافت‌هایش درباره خانه‌ها و خوی زیست ایرانیان ‌در این خانه‌ها، به بخشی از مناسبات اجتماعی اشاره می‌کند که همزیستی مهربانانه را میان مردم محله می‌نمایاند: «ایرانی‌ها مثل همه مشرق‌زمینی‌ها تخت‌خواب و بستر مرتفع را نمی‌دانند چیست، وقتی که می‌خواهند بخوابند یک تشک یا لحاف دولا کرده روی زمین که با قالی مفروش است پهن کرده خود را میان آن می‌پیچند. در تابستان روی بام زیر آسمان می‌خوابند.»

نظر شما