شناسهٔ خبر: 53977 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

راغفر: رانندگان در جامعه عادلانه، روزهای برفی کرایه یک میلیونی طلب نمی‌کنند!

«چرا جامعه ایران شاد نیست؟» سوالی است که اخیرا با توجه به انتشار آمارهای جهانی درباره میزان غمگین بودن ایرانیان، مورد بحث جدی جامعه‌شناسی و روانشناسان و ... قرار گرفته است. حسین راغفر در نشست نقد و بررسی کتاب «صنعت شادی» در همین باره گفت: در جامعه عادلانه اگر روزی برف بیاید آن‌وقت راننده‌های تاکسی برای دسترسی مردم به خانه و زندگیشان کرایه یک میلیون‌تومانی طلب نمی‌کنند! این نشان می‌دهد که جامعه در حال گسسته‌شدن است و چسب اجتماعی‌ که می‌تواند امید را در جامعه روشن و گسترش دهد از بین رفته است. منشأ این موضوع هم اشکال مختلف نابرابری به دسترسی در قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی است.

رانندگان در جامعه عادلانه، روزهای برفی کرایه یک میلیونی طلب نمی‌کنند!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «صنعت شادی» نوشته‌ ویلیام دیویس عصر دیروز سه شنبه 7 اسفند با حضور محمدامین قانعی‌راد، حسین راغفر، غلامرضا خاکی و ارسطو میرانی در مرکز فرهنگی شهر کتاب برگزار شد.

راغفر در این نشست با بیان اینکه نویسنده کتاب سعی کرده با تنوع مباحث را خواندنی‌تر کند گفت: کتاب به یکی از مباحث مهم در علم اقتصاد یعنی مطلوبیت می‌پردازد، که با عنوان رضایت خاطر مصرف‌کننده یاد می‌شود. یکی از شاخص‌های شادی‌های اندازه‌گیری رفاه مصرف‌کننده است. در ادامه به تاریخچه مطلوبیت و رضایت خاضر پرداخته می‌شود. همچنین تلقی از توسعه در این اثر در رشد اقتصادی بیان می‌شود.

وی ادامه داد: توسعه در دوران اولیه‌اش مصادف با رشد اقتصادی یعنی درآمد سرانه بالا در نظر گرفته می‌شد. گویی در آمد سرانه بالا برای مصرف کننده رضایت خاطر می‌آورد، در حالی که کتاب‌های زیادی نوشته شده که نشان می‌دهد ارتباطی بین رضایت خاطر و درآمد بالا وجود ندارد.

این استاد اقتصاد در ادامه با طرح این سوال که چرا جامعه ایران شاد نیست و سرخورده و نگران است عنوان کرد: بخشی اعظمی از این موضوع به نابرابری‌های موجود در جامعه بر می‌گردد. منشا نارضایتی و اضطراب به نابرابری‌ها بر می‌گردد که در ادامه به منشا نا امنی تبدیل می‌شود. وقتی فقر گسترش پیدا می‌کند خودش می‌تواند نا امنی در زندگی شهری ایجاد کند. در سال‌های اخیر هم که شاخص شادی را از اندازه‌گیری کردند، نشان داده شده که مردم در کشورهای اسکاندیناوی که پایین‌ترین میزان نابرابری را دارند، بیشتر شادند.

راغفر با اشاره به رابطه مصرف و شادی و کنترل‌های اجتماعی بیان کرد: یکی از تلاش‌هایی که از اوایل قرن بیستم با رشد مصرف‌گرایی آغاز شد این بود که برای کنترل اجتماعی لازم داریم که مردم راضی باشند و یکی از ابزارهای رضایت مصرف است چراکه مردم با مصرف‌کردن راضی می‌شوند و از این طریق کنترل شده و دیگر آدم‌های نگرانی که حاضر به تغییر شرایط هستند نخواهند بود.
 
عضو هیأت علمی دانشگاه الزهرا مصرف‌گرایی را پدیده‌ای مدرن دانست و ادامه داد: اتفاقی که در پی تغییر الگوهای مصرف می‌افتد این است که مصرف‌گرایی، اضطراب اجتماعی با خود به همراه دارد این موضوع در غرب یکی از بیماری‌های جدی است. اضطراب منزلتی نیز در راستای جامعه مدرن تعریف می‌شود. در این جامعه منزلت شهروند به مصرف‌کننده تبدیل می‌شود. اینگونه است که همه انسان‌ها می‌خواهند خوب دیده شوند تا از این طریق احساس رضایت کنند و ما می‌بینیم که چگونه در طبقات جامعه افراد خودشان را می‌آرایند تا بهتر دیده شوند. موفقیت در این جامعه مصرف است.
 
وی ادامه داد: اکنون اگر در جامعه ما جوانان مضطرب هستند به دلیل رشد نابرابری‌ها، فقدان دستیابی به شغل شایسته و آینده‌ای مناسب است. این‌ها زمینه از دست رفتن شادی و امید در جامعه ما را فراهم می‌کند. باید توجه داشته باشیم جامعه‌ای که عادلانه‌تر است شادتر است البته در این باره هم کتاب‌های بسیاری از قدیم نوشته و ترجمه شده است. در جامعه عادلانه مردم رضایت بیشتری دارند و همبستگی اجتماعی نیز بیشتر می‌شود.
 
به گفته راغفر، در جامعه عادلانه اگر روزی برف بیاید آن‌وقت راننده‌های تاکسی برای دسترسی مردم به خانه و زندگیشان کرایه یک میلیون‌تومانی طلب نمی‌کنند! این نشان می‌دهد که جامعه در حال گسسته‌شدن است و چسب اجتماعی‌ که می‌تواند امید را در جامعه روشن و گسترش دهد از بین رفته است. منشأ این موضوع هم اشکال مختلف نابرابری به دسترسی در قدرت، ثروت و منزلت اجتماعی است.
 
وی با بیان اینکه ناامیدی محصول جامعه ماست اشاره کرد: یکی از اضطراب‌های موجود در کشورهای غربی این است که افراد می‌کوشند خودشان را از طبقه مرفه نشان دهند. این موضوع موجب می‌شود که مصرف بیشتری به وجود بیاید و انسان‌ها دچار این اضطراب شوند که چگونه در چشم دیگران بیشتر دیده شوند.

                                                                                     قانعی راد

​قانعی راد نیز در این نشست با بیان اینکه اخیراً موضوع شادی در ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته و همه به دنبال پاسخ این سوال هستند که چرا ما کشور شادی نیستیم افزود: غمزدگی در ایران ریشه تاریخی دارد و در سه دهه اخیر سبک حکومت‌داری در ایران و نحوه برنامه‌هایی که تولید می‌شود، نوع نگرش به شادی را تحت تاثیر قرار داده است.
 
وی با اشاره به محتوای کتاب «صنعت شادی» گفت: در این کتاب مساله سنجش شادی به عنوان یک پروتکل مطرح شده است. در سال 2014 مجمع جهانی اقتصادی تشکیل می‌شود و درباره تمرکز حواس و مراجعه یک راهب بودایی سخن می‌گوید و فضایی را ایجاد می‌کند که در مجمع جهانی اقتصاد نگرش بررسی شده و روانشناسی مثبت گرا به نحوی مورد توجه قرار می گیرد.
 
وی ادامه داد: تلاش نویسنده در این اثر به گونه ای است که می‌خواهد نشان دهد پارادایم‌های شادی با سرمایه داری در جهان نسبتی دارد و این حادثه در مجمع جهانی اتفاقی نبوده و گویا سرمایه‌داری جدید در قرن بیست و یکم نیاز به طرح دانشی دارد که بتواند انساها را کنترل کند و نحوه کنترلشان هم به شیوه‌ای باشد که مورد رضایت شهروندان قرار گیرد.
 
این استاد جامعه‌شناسی افزود: نویسنده در کتاب وارد طرح دانشی می‌شود. نگرش ریاضی داری که بر دانش جدید اعم از اقتصاد و روانشناسی حاکم شد، در کتاب بررسی می‌شود و نشان داده می‌شود که بنیادهای روش‌شناسی مشترک چگونه کمک می‌کند که علوم و فناورهای مختلف به هم نزدیک شوند و علم ادغام یافته و فراگیر ایجاد شود. در این علم شما از اقتصاد نئولیبرالی گرفته تا دانش پزشکی را مشاهده می‌کنید.

به گفته قانعی راد، شرح دانش جدید به دنبال بهینه‌سازی انسان و عملکردهای آن است و این بهینه‌سازی ابعاد مختلفی دارد که از افزایش زیبایی فرد تا افزایش عمر و بهبود سلامتی او را در بر  می‌گیرد. دانش جدید می‌خواهد افرادی را ایجاد کند که انسان‌های شادمانی باشد.
 
وی در همین باره توضیح داد: در حال حاضر اپلیکیشن‌های وجود دارد که انسان را از وضعیت شادی و سلامتی‌اش باخبر می‌کند. اکنون ما مخلوطی از تکنولوژی‌های انسانی را مانند «بادی نت» مشاهده می‌کنیم که انسان را از گوشی‌های هوشمند بی‌نیاز می‌کند.

این استاد جامعه‌شناسی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه نویسنده در این کتاب بین بنتام و ویتگنشتاین دوگانه‌سازی می‌کند افزود: بنتام به دنبال درد و لذت است و می‌گوید کار باعث کاهش درد انسان‌ها می‌شود اما ویتگنشتاین را به زبان و تعامل می‌شناسیم. وقتی انسان ظرفیت‌های زبانی‌اش تقویت شود و نگاه بنتامی گسترش یابد و کل دانش نوین یک دانشی ایجاد می‌کند که به آن دانش خاموش هم گفته می‌شود. روانی که اضطرابی ندارد و به درون می ‌پردازد و به مسایل سیاسی و اقتصادی بیرون از خود کاری ندارد. این موضوع به نفع قدرتمندان است چراکه جامعه جدید نئولیبرالی به چنین وضعیتی نیاز دارد که انسان‌ها دنبال شادی خودشان باشند و دیگر به مسایل بیرونی توجهی نداشته باشند. در اینجا نویسنده کتاب یک دانش دگرواره‌ای از شادی را طرح می‌کند که این ایده البته جنینی است.
 

                                                                                      میرانی

میرانی نیز در ادامه این نشست با مقایسه تطبیقی کتاب «سقوط» اثر کامو با کتاب «صنعت شادی» گفت: 60 سال قبل از دیویس کامو کتاب «سقوط» را منتشر کرد در این کتاب شخصیت خودشیفته‌ای وجود دارد که شباهت بسیاری با نظام‌های سرمایه‌داری و بنگاه‌های اقتصادی در کتاب «صنعت شادی» است. بدین معنا که بنگاه‌های اقتصادی آرمان‌ها و اهدافی دارند که بسیار شبیه شخصیت خودشیفته کامو است هر دو تنها به سود بیشتر خود می‌اندیشند و ارزش‌هایی که در شخصیت رمان کامو دیده می‌شود برای بنگاه‌های اقتصادی هم وجود دارد.
 
وی ادامه داد: در جامعه‌ای که بنگاه‌های اقتصادی با این اهداف فعالیت دارند با انسان‌هایی مواجه می‌شویم که افراد و شخصیت مستقل خودشان را از دست داده‌اند و تبدیل به آدم‌واره شده‌اند و در حال از دست‌دادن ذهنیت خاص خودشان هستند. حال سوال این است که در چنین جامعه‌ای شادی چه معنایی دارد و چقدر ممکن است. این یکی از مهمترین سوالاتی است که کتاب به‌دنبال آن بود.
 
میرانی با اشاره به اینکه کتاب «صنعت شادی» نقد جدی به روانشناسی مثبت‌گرا و رفتارگرا دارد افزود: کتاب همواره به روانشناسی مثبت‌گرا ارجاع می‌دهد و البته نقدهای خوبی دارد اما اساسا توصیف مختصر و روشنی از اینکه روانشناسی مثبت‌گرا چیست ارائه نمی‌شود و یکی از نقاط ضعف کتاب است.
 
به گفته این روانشناسی بالینی،نقدهایی در کتاب به روانشناسی مثبت‌گرا وارد است از جمله اینکه معتقد است که فرد خود مسئول شادی‌اش است پس اگر انسان‌ها احساس سرخوردگی دارند خودشان مقصر هستند و قابل سرزنش‌اند. از سوی دیگر تاکید شدیدی که این روانشناسی بر فردگرایی دارد باعث شده از ساختارهای اقتصادی و سیاسی حاکم بر جامعه‌ای که شادی را تحت تاثیر قرار داده غفلت شود. در نهایت از دیدگاه کتاب شادکامی بالاترین ارزش است. دیویس در این اثر بیان می‌کند که اگر شادکامی سیاسی است آیا این مهمترین ارزش است یا خیر.
 
میرانی در بخش‌های پایانی سخنانش با تاکید بر اینکه کتاب تلنگرهای خوبی به روانشناسی مثبت‌گرا داشته اضافه کرد: باید از نقدها برای تقویت این رشته در ایران استفاده کرد. چرا که روانشناسی مثبت‌گرا به‌دنبال مطالعات میان‌رشته‌ای نرفته است و به‌طور مثال ما باید ببینیم که چقدر درباره روانشناسی خرید کار کرده‌ایم.
 
وی در پایان نکاتی را درباره ترجمه اثر نیز ارایه کرد و گفت: درباره متون تخصصی روانشناسی اصطلاحات جدیدی مطرح شده که معادل ندارد به‌طور مثال واژه ذهن‌آگاهی حدود 20 سال است که در ترجمه‌های فارسی مصطلح شده اما مترجم این کتاب از واژه تمرکز حواس استفاده کرده و بهتر بود که در این ترجمه تاملات بیشتری صورت می‌گرفت.
 

                                                                                   خاکی

خاکی در این نشست با بیان اینکه مساله فعالیت‌های آدمی از دیرباز مورد توجه فیلسوفان بوده است گفت: جمله مشهوری در این کتاب مشاهده می‌شود که منتسب به ارسطو است. او می‌گوید فعالیت‌های بشر را اگر فشرده کنیم و عصاره آن را بخواهیم بگیریم انسان‌ها در پی گریز از درد و رنج و جستجوی لذت و شادی هستند.
 
وی ادامه داد: شادی یک مساله خاص بشری است اما این موضوع در عصر روشنگری و حاکمیت عقل بنیاد یک موضوعیت ویژه پیدا کرده است. ما هر چه وارد عصر صنعت شدیم پیامدهای منفی و استرس زا و اضطراب آفرین جهان جدید و دستاوردهای غالب تکنولوژی شادی را برای انسان جدی تر کرده است.

به گفته وی در این اثر، شادی از منظر جامعه‌شناسی، مدیریت، روانشناسی و ... مورد کندو کاو قرار می‌گیرد. شادی پدیده‌ای است که باید به آن رویکرد چندرشته‌ای داشته باشیم.
 


خاکی در بخش دیگری از سخنانش درباره فصول مختلف این کتاب توضیحاتی را ارائه کرد و افزود: کتاب با تعریف شادی شروع و نسبت آن با شادی و لذت سنجیده می‌شود. در این بخش این سوال مطرح می‌شود که آیا بشر قادر است لذت را اندازه بگیرد؟ کتاب با ماجرای داستان تاریخی ادامه می‌یابد و بعد در بخش‌های دیگر بنتام به عنوان فیلسوف می‌کوشد شادی را تعریف کند. در سیر کتاب، تعاریف تکمیلی از شادی ارائه می‌شود و مساله شادی با کار سازمانی پیوند داده می‌شود.
 
وی افزود: همچنین در بخش‌های دیگر کتاب به این موضوع پرداخته می‌شود که چگونه امروز در جهان مدیرانی منصوب شدند که می‌کوشد تا سطح شادی کارکنان کم نشود تا بتوانند در راستای سرمایه‌داری کار کنند.
 
خاکی با اشاره به اینکه نویسنده کتاب ویلیام دیویس، جامعه‌شناس و اقتصاددادن سیاسی است افزود: در ادامه آمارهای تکان‌دهنده‌ای نیز ارائه می‌شوند. کسانی که فضای اجرایی سازمان‌های مدرن غربی را تجربه نکرده باشند فکر می‌کنند، غیبت از محل کار و در رفتن از اجرای آن تنها متعلق به کشورهای چون ماست اما آمار خوبی در این کتاب هست که نشان می‌دهد مساله اندوهناکی و تجربه نکردن شادی‌های درونی تبدیل به یک مساله راهبردی شده است.
 
وی در پایان عنوان کرد: در کتاب از سوی نویسنده این نگرانی نشان داده می‌شود که چگونه سرمایه‌داری متوجه شده که اگر کارکنان بخواهند بازدهی داشته باشند باید شادتر باشند. بر اساس آمار نشان داده می‌شود که تنها 13 درصد نیروی کار به درستی به انجام وظایفشان تعهد دارند و آمارهای دیگر می‌گوید نزدیک 20 درصد کارکنان در آمریکای شمالی و اروپا از زیر بار تعهد کاری در می‌روند و هزینه اختلالات روانی بین 3 تا 4 درصد تولید ناخالص کشورهای جهانی را تحت الشعاع قرار داده است.

نظر شما