شناسهٔ خبر: 54182 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تلاش برای دموکراسی با طعم خون

زدوخورد عوامل مشروطه خواه که نام مجاهد بر خود نهاده بودند با نیروهای دولتی که آنان را عمله استبداد می‏خواندند در اسفندماه 1287 خورشیدی به اوج خود نزدیک می شد. این زدوخورد ها تقریباً در همه نقاط کشور مشاهده می شد.

فرهنگ امروز/ علیرضا صدقی: انقلاب مشروطه با تمام فراز و نشیب هایش در راه تحقق آرمان های عدالت طلبانه و آزادیخواهانه، نقطه عطف تاریخ ایران و سر منشاء تحولات عظیمی بوده است. روایت برهه هایی از تاریخ مشروطه، سرشار از لحظه هایی است که ملت ایران، میهن پرستانه برای حفظ دستاوردهایش مبارزه کرده است. هنوز مشروطه عمری دوساله نیافته بود که میان مشروطه خواهان در مجلس به دلایل سیاسی و در بنیاد های نظری شان، اختلاف پدید آمد و راه نفوذ استبداد را گشودند. ید طولانی سلسله قاجار در حکمرانی مستبدانه با روی کار آمدن محمد علی شاه، بار دیگر ظهور کرد و قدرت گرفت. به توپ بستن مجلس در 2 تیر سال ۱۲۸۷ ه.ش و پراکنده ساختن رهبران و فعالان نهضت مشروطه به عمر کوتاه نظام مشروطیت ایران پایان داد و سرآغاز استبداد صغیر شد. بحران های متعدد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بیش از ۱۳ماه دوران حکومت محمدعلی شاه را آشفته و متزلزل کرد. دخالت های دو دولت انگلستان و روسیه ادامه داشت و با قرارداد ۱۹۰۷م به اوج خود رسید. مشروطه خواهان تبریز، از ابتدای استبداد صغیر به قیام بر ضد سلطنت سرکوبگر قاجار برخاستند و مقاومت دلاورانه شان سبب خیزش و لشگرکشی نیروهای انقلابی از گیلان و اصفهان شد. سرانجام با فتح تهران در سال ۱۲۸۸ ه.ش به دست رهبران ملی، مشروطه دوباره متولد شد.

زدوخورد عوامل مشروطه خواه که نام مجاهد بر خود نهاده بودند با نیروهای دولتی که آنان را عمله استبداد می‏خواندند در اسفندماه 1287 خورشیدی به اوج خود نزدیک می شد. این زدوخورد ها تقریباً در همه نقاط کشور مشاهده می شد. درگیری ها از آغاز این سال به صورت مشاجره لفظی شروع شده و از خردادماه که محمدعلی شاه تنی چند از نمایندگان مجلس را توقیف کرد رو به شدت گذارد و داوطلبانی که برای محافظت از مجلس جمع شده بودند نام مجاهدان مشروطه بر خود نهادند که این عنوان در سراسر کشور مصطلح شد. از آغاز تیرماه محمدعلی شاه مخالفت خود را با مجلس علنی ساخت و از دوم تیرماه قزاق ها و قوای دولتی به فرماندهی افسران روس به محاصره مجلس و حمله به منازل مخالفان شاه دست زدند و چون مجاهدان مسلح از مجلس دفاع کردند در همین روز به فرمان سرهنگ لیاخوف افسر روس ساختمان مجلس به توپ بسته شد و جمع تلفات دوم تیرماه از سیصد کشته تجاوز کرد و عده ای از نمایندگان مجلس، ناشران روزنامه ها و مخالفان شاه به سفارت انگلستان پناه بردند و فرهنگ تحصن در سفارتخانه ها را بیش از پیش گسترش دادند که رواج یافت و نقطه ضعفی در تاریخ ما ایرانیان شد. با اخطار سرهنگ لیاخوف که سفارت انگلستان را هم به توپ خواهد بست، پای این دو دولت بیش از پیش به این ماجرای ظاهراً داخلی کشیده شد و نماینده دولت انگلستان در تهران شدیداً اعتراض کرد. شاه در تهران حکومت نظامی اعلام کرد و سرهنگ لیاخوف را که مورد تنفر انگلیسی ها بود فرماندار نظامی کرد و روز بعد به دستور محمدعلی شاه که به باغ شاه نقل مکان کرده بود در همین محل چهار ناشر روزنامه از جمله ملک المتکلمین و میرزا جهانگیرخان را اعدام کردند و مجلس برای سه ماه تعطیل شد. محمدعلی شاه که مورد اعتراض سفیران انگلستان و فرانسه، قرار گرفته بود از این پس تا مدتی سیاست به نعل و به میخ زدن را در پیش گرفت. از یک طرف والیان و فرمانداران موافق مشروطه را یکی پس از دیگری برکنار و هواداران خود را به جای آنان می گمارد و از سوی دیگر پنهان شدگان و متحصن شدگان را مورد عفو قرار می‏داد و دستور محافظت از اموالشان را صادر می کرد. در حالی که در آذربایجان میان مجاهدین و قوای روسیه و در شهرهای شرقی فارس و سایر نقاط بین مجاهدان و قوای دولتی جنگ بود سردار اسعد با سواران بختیاری از اصفهان و مجاهدان گیلان از رشت به سوی تهران به حرکت درآمدند و در تیرماه 1288 وارد تهران شدند و محمدعلی شاه را که به محل تابستانی سفارت روسیه در قلهک پناه برده بود بر کنار کردند. در تمام این مدت و بعد از آن انگشت دو رقیب اروپایی - انگلستان و روسیه - در کار بود. مجاهدان معمولی که با شکست محمدعلی شاه اعتباری کسب کرده بودند بعداً در بعضی نقاط دردسرساز شدند که دولت مجبور شد در کشور اعلام خلع سلاح کند.

زمینه های قیام آزادیخواهانه

روزی که کلنل لیاخوف در تهران مجلس را به توپ بست، آشوب به سرعت شهرهای مهم ایران را در برگرفت. در تبریز که مهم ترین شهر بعد از پایتخت بود، جنگ خیابانی ملیون با نیروهای دولت آغاز شد. تبریزی ها کینه ای از دوران ولیعهدی محمدعلی شاه و حکمرانی اش در این ایالت به دل داشتند که در این زمان مجال بروز یافت. تا ۱۰ ماه پس از تخریب مجلس ملی، مشروطه خواهان تبریز به جنگ نابرابر با نیروهای دولتی و گرسنگی در نتیجه کمبود آذوقه ادامه دادند. مجاهدین توانستند پیروزی هایی به دست بیاورند اما با بسته شدن جاده ها و محاصره کامل شهر مردم گرفتار قحطی شدند. نه تنها وعده های مکرر محمدعلی شاه در احیای مشروطیت هیچ تاثیری بر رهبران ملی و مردم نداشت، بلکه همه چاره استقرار عدالت اجتماعی، آزادی و قانون را در فتح تهران می دیدند. ملیون در دو جبهه به تدارک سپاه و لشگرکشی همت گماشتند تا همزمان به سوی تهران حرکت کنند. فرماندهی قشون اصفهان را «صمصام السلطنه» خان بختیاری برعهده داشت تا اینکه برادرش «سردار اسعد» به او پیوست و در رشت، نهضت ملی به کمک «سپهدار اعظم» (محمدولی خان تنکابنی) و «یفرم خان» ارمنی آماده حضور در تهران شد.

اصفهان و طغیان بختیاری ها

با مقاومت شجاعانه مردم تبریز در برابر حکومت محمدعلی شاه و متجاوزان روس و در ادامه قیام بر ضد نظام استبدادی، بختیاری ها به سرکردگی صمصام السلطنه در اصفهان سر به شورش برداشتند و شهر را تصرف کردند. سردار اسعد بختیاری که در اروپا بود با آغاز شورش ها از راه خلیج فارس به ایران بازگشت و با تجهیز قشون اصفهان به طرف تهران حرکت کرد و در قم مستقر شد.دولت با نزدیک شدن قشون بختیاری به وحشت افتاد. طبق روال سیاست وابسته دولت قاجار به دولت های بیگانه، این بار هم سعدالدوله رئیس الوزراء، دست به دامن وزیر مختار انگلستان «سر جرج بارکلی» شد تا با کنسول روسیه به ملاقات سردار اسعد رفته و او را از ورود به تهران منع کنند. خان بختیاری با رد ضمانت دولت های خارجی در برقراری نظام مشروطه، عزم راسخش را در قیام علیه محمدعلی شاه و تصفیه عناصر استبدادی نشان داد. پیشنهادات بی طرفانه دولت انگلستان و روسیه که تحت تاثیر مفاد قرارداد ۱۹۰۷ م مبنی بر اشتراک سیاسی بیان شده بود اما با مقاومت سردار اسعد، پیشنهاد جای خود را به تهدید برای ورود نیرو از شمال ایران از طرف ارتش روسیه داد. در این هنگام نیرو های سپهدار اعظم به قزوین رسیدند و نمایندگان دو دولت برای جلب نظر فرمانده قوای شمال نزد او رفتند. جواب محمدولی خان تنکابنی همانند همرزمش، عزیمت قطعی به سمت تهران بود.

رشت شهر آزادیخواهان

رشت، شهری که همیشه راه ورود افکار تجددخواهانه و مترقی از اروپا محسوب می شد، پر بود از مجامع سری و مخفیانه ای که آزادیخواهان را در محیط استبدادی آن دوران پرورش می داد. ریاست مجاهدان مشروطه خواه با یفرم خان ارمنی، میرزا حسین خان کسمایی و سردار محیی بود. در سال ۱۲۸۸ ه.ش مشروطه خواهان به سرکردگی روسای خود به «باغ مدیریه» رشت یورش بردند و حاکم مستبد و دست نشانده آن،« آقا بالاخان سردار افخم» را کشتند. اما نگهداری قوای ملی شمال و کنترل رشت از عهده آنها خارج بود پس با درخواست از سپهدار اعظم برای فرماندهی نیروها، او را به عنوان پیشوای انقلاب در نظر گرفتند. هرچند محمدولی خان تنکابنی در محاصره تبریز در کنار عین الدوله حضور داشت اما با شدت گیری اوامر استبدادی محمدعلی شاه، از قشون خارج شد. با این حال، پس از دریافت درخواست انقلابیون، با امتناع از ریاست نیروهای شمال، بی میلی خود را نسبت به مشروطه نشان داد. سرانجام انقلابیون توانستند به شیوه های مختلف او را ثابت قدم کنند. با حرکت قشون به سمت جنوب و با تدابیر نظامی یفرم خان، قزوین به تصرف مجاهدان مشروطه خواه درآمد.

فتح تهران

قوای شمال در مسیر حرکت به تهران با نیروهای دولتی به فرماندهی کاپیتان « زاپولسکی» روبه رو شدند و درگیری ها به شکست و عقب نشینی آزادیخواهان انجامید. پیش از جنگ کوتاه قشون بختیاری با نیروهای قزاق، سردار اسعد به نیروهای سپهدار اعظم پیوست. نیروهای ملی با عملیات ماهرانه یفرم خان از دروازه بهجت آباد وارد تهران شدند. سپهدار و سردار اسعد به مجلس ملی رفتند و یفرم خان قزاق خانه را محاصره کرد. با نفوذ به تمامی نقاط شهر، فقط بخش مرکزی پایداری می کرد. نقاط قوت محمدعلی شاه، قصر قاجار و قزاق خانه بود و فرمانده کل و حاکم تهران لیاخوف روسی.

تمام روز۲۳ تیرماه در تهران، جنگ خیابانی و گلوله باران ادامه داشت و مردم با شوق و استقبال از مشروطه خواهان، آن را روز آزادی خود نامیدند. کلنل روس که یارای مقاومت نداشت و البته با دستور صریح سفارت روسیه، نامه ای به سپهدار اعظم نوشت و شرایطی برای تسلیم پیشنهاد کرد.

مشروطه دوم و شکست استبداد صغیر

هنگامی که خبر محاصره تهران و نفوذ تا منطقه مرکزی شهر به محمدعلی شاه رسید، او و درباریان در کاخ سلطنت آباد پناه گرفته بودند. روس ها که شرایط را بحرانی می دانستند از دخالت در امور داخلی ایران دست کشیدند. شاه که همواره متکی به نیروی روس ها بود، چاره ای نداشت جز اینکه به سفارت روسیه پناهنده شود. پس به همراه ۵۰۰ تن از سران، درباریان و بستگان خود راهی زرگنده شد. بنابراین در۲۵ تیر ۱۲۸۸ه.ش، انقلاب مشروطیت که به ظاهر از دست رفته بود، جان دوباره گرفت. همان شب در مراسمی که در تاریخ مشروطه ایران به نام «مجلس فوق العاده عالی» معروف است، محمدعلی شاه از سلطنت خلع شد. طی یک اعلام نامه، پسر دوازده ساله اش احمدمیرزا را جانشین او خواندند و عضدالملک نیابت سلطنت را به عنوان بزرگ خاندان قاجار برعهده گرفت. مذاکرات طولانی بین سفارت های روس و انگلیس درباره شرایط خروج محمدعلی میرزا از ایران، استرداد جواهرات ملی، بازپرداخت دیون و رهن املاک شخصی او که احتمال داشت دولت روسیه مصادره شان کند، صورت گرفت. در موافقتنامه ای که به امضای نمایندگان دولت های مذکور و مشروطه خواهان رسید، برای شاه مخلوع ۸۰ هزار دلار مقرری سالانه تعیین شد. محمدعلی میرزا با خانواده و ملازمانش از سفارت روسیه برای عزیمت به بندر «ادسا» راهی ساحل دریای خزر شد و با کشتی خاک ایران را ترک کرد.

با برچیده شدن بساط استبداد، «مجلس عالی فوق العاده»،کابینه جدید را انتخاب کرد. سپهدار اعظم به ریاست وزرا و وزارت جنگ رسید و سردار اسعد بختیاری در وزارت کشور منصوب شد و یفرم خان کار حفاظت تهران، شهری که فتح کرده بود را برعهده گرفت.در مهرماه سال ۱۲۸۸ ه.ش انتخابات مجلس در سراسر کشور برگزار شد و مجلس ملی رسماً گشایش یافت.

منبع: دبا

نظر شما