شناسهٔ خبر: 54497 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ملکیان: نیگل معتقد است ما برای خودمان همه چیزیم و برای جهان هیچ!

مصطفی ملکیان، مترجم کتاب «پرسش‌های کشنده» گفت: نیگل بر این باور است که عدم عقلانیت در زندگی این است که از سویی باید زندگی را جدی گرفت و از سوی دیگر اگر از بالا به زندگی نگاه کنیم می‌بینیم کل زندگی ما هم جدی نیست به تعبیر دیگر ما برای خودمان همه چیزیم و برای جهان هیچ!

ملکیان: نیگل معتقد است ما برای خودمان همه چیزیم و برای جهان هیچ!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست معرفی و بررسی کتاب «پرسش‌های کشنده» اثر تامس نیگل پنجشنبه ۳۰ فروردین ماه به همت حزب اتحاد ملت ایران اسلامی(شیراز) برگزار شد. این کتاب ششمین اثر از تامس نیگل است که به فارسی ترجمه شده است. در این نشست مصطفی ملکیان و جواد حیدری مترجمان کتاب سخنرانی کردند.

ملکیان در این نشست با بیان اینکه یکی از مقالات کتاب پرسش‌های کشنده درباره بی‌منطقی است و چون بحث مبتلا به جامعه ماست موضوع سخنم را به آن اختصاص می‌دهم، گفت: ‎در ترجمه‌هایی که از آثار غربی انجام شده دو مفهوم آبزورد و نیهلیسم با هم خلط شده و هر دو به معنای پوچی ترجمه شده‌اند. این دو مقوله اگرچه با هم وجوه اشتراکی دارند ولی کاملاً با هم متمایز هستند و راه آنها از هم جدا می‌شود.
 
‎وی ادامه داد: در کتاب «پرسش‌های کشنده» آبزوردیتی معادل بی‌منطق ترجمه شده که به معنای نامعقولی و عدم عقلانیت است. آلبر کامو بزرگترین فیلسوفی است که این اصطلاح را رایج کرد. او می‌گفت این جهان معقول نیست به این معنا که اگر بخواهید آنچه را در جهان مشاهده می‌کنید با عقل بررسی کنید، خواهید دید که یا عقل جوابی برای آن ندارد و یا چندین جواب هم وزن دارد که انتخاب جواب از میان آنها راحت نیست.
 
‎این پژوهشگر حوزه اخلاق افزود: انسان در زندگی چاره‌ای جز عمل کردن ندارد، خواه عمل ایجابی و یا سلبی، اما زمانی می‌توان دست به عمل زد که مساله‌ای برای شما مهم‌تر یا کم اهمیت باشد و یا به تعبیر کامو تا برای امور ارزش متفاوت قائل نباشیم دست به عمل نمی‌زنیم. ‎اما عدم عقلانیت جهان این است که تنها واقعیات را به ما می‌گوید و درباره ارزش‌ها سکوت می‌کند و عقل در آن متحیر می‌ماند.

به گفته ملکیان، بنابه گفته کامو ارزش‌ها در جهان موجود نیستند و باید آنها را جعل کنیم. تا اینجا نیهلیست‌ها و آبزوردیست‌ها هم نظر هستند ولی از اینجا به بعد راه دو خط فکری از هم جدا می‌شود چرا که نیهلیست‌ها معتقدند تمام ارزش‌ها با هم برابرند و نمی‌توان داوری کرد، ولی آبزودیست‌ها معتقدند که ارزش‌ها با هم مساوی نیستند. نیگل بر این باور است که عدم عقلانیت در زندگی این است که از سویی باید زندگی را جدی گرفت و از سوی دیگر اگر از بالا به زندگی نگاه کنیم می‌بینیم کل زندگی ما هم جدی نیست به تعبیر دیگر ما برای خودمان همه چیزیم و برای جهان هیچ.

‎وی با بیان اینکه این دو نگرش با هم در تضادند عنوان کرد: این اندیشه در عالم فلسفه نوظهور است و نسب آن به کامو و یا در نهایت به نیچه بازمی‌گردد ‎اما در جاهای دیگری هم رد پای این نگرش را می‌توان مشاهده کرد؛ یکی در عرفان که عرفا به جای منظر عقلانی از منظر عشق به جهان می‌نگریستند البته فقط در این قسمت دیدگاه عرفا به دیدگاه نیگل و کامو شباهت دارد. ‎الهی‌دانان سلبی هم به بی‌منطقی جهان قائل هستند برای همین تنها صفات سلبی را به خدا نسبت می‌دهند که عقل به تعارض با آن حکمی ندهد و همچنین الهی‌دانان ایمان‌گرا که به مسائل غیر عقلانی ایمان می‌آورند و نیز الهیات آگنوستیک یا نمی‌دانم گو که معتقد بودند سوال کردن تنها در امور دنیوی جایز است و در مورد امور اخروی نباید سوالی پرسید. 

ملکیان با اشاره به اینکه ‎الهیات اراده گرایانه هم به حسن و قبح شرعی قائل هستند یعنی عقلانیتی حاکم نیست افزود: ‎می‌توان گفت باورمندان به دیدگاه عدم عقلانیت جهان از آن جا که عقل قدرتی است که با جهان معارضه می‌کند و جهان را عقلانی نساخته‌اند، دوباره تجدید حیات پیدا کرده‌اند. ‎اما در عین حال که می‌توان قائل بود به اینکه ارزش‌ها در جهان موجود نیستند ولی نمی‌توان گفت ارزش‌ها با هم برابرند. به نظر می‌آید اندیشه عدم عقلانیت جهان، اندیشه آینده داری باشد و جریان فلسفی جهان روز به روز به این اندیشه باورمند تر خواهد شد.
 


 

حیدری نیز در ادامه نشست با بیان اینکه در کتاب «پرسش‌های کشنده»، نیگل سه مشرب فکری را می‌توان مشاهده کرد گفت: نخست مشرب اگزیستانسیالیسم که شاید بتوان گفت نیگل اولین فیلسوف تحلیلی بود که مسائل اگزیستانسیالیستی را وارد فلسفه تحلیلی کرد. او مراد از اگزیستانسیالیسم را پرداختن به چهار مقوله مرگ، آزادی، معنای زندگی و ارتباط می‌داند. مسأله اخلاق سیاسی است، چرا که نیگل یکی از مهمترین شاگردان جان رالز (مهمترین فیلسوف سیاسی قرن بیستم و معنوی ترین فیلسوف سیاسی کل تاریخ غرب) محسوب می‌شود و نقش مهمی در تحول و بسط مباحث اخلاق سیاسی داشته است. سوم مساله ذهن است. نیگل بزرگ‌ترین مخالف ماتریالیسم بوده و نقدهای جدی به آن وارد کرده است و یکی از مهمترین افراد این حوزه به شمار می‌رود.

وی ادامه داد: اگر از بحث اول و سوم صرف نظر کنیم باید دید نیگل به عنوان شاگرد جان رالز چه دستاوردی در اخلاق سیاسی برای ما داشته است؟ نیگل بر این باور است که انسان خواه ناخواه درگیر مسائل سیاسی و دو عنصر مهم در آن یعنی  تصمیم‌گیری (برای افرادی که در راس یا میانه هرم قدرت هستند) و ارزیابی (برای ناظران و مردم) است. در عرصه سیاست با رفتار نهادی و رفتار فردی مواجه هستیم ولی از آنجا که رفتار فردی در سیاست کمتر بروز و ظهور دارد نیگل روی نهادها متمرکز می‌شود. به باور نیگل در عرصه سیاست چه برای تصمیم‌گیری و چه برای ارزیابی با دو معیار برابری و یا جانبداری روبه‌رو هستیم. 

به گفته حیدری، اگر نفع شخصی کنار گذاشته شود بر اساس تقسیم‌بندی نیگل سه تصور از برابری وجود دارد که بر اساس آن نهادهای سیاسی را می‌توان مورد ارزیابی قرار داد و یا این نهادها می‌توانند تصمیم‌گیری کنند: نخست حق‌ها  است که حق‌ها قید و بندهایی بر عمل هستند که به انسان اجازه انجام دادن یا ندادن کاری را می‌دهند. تمام انسان‌ها از آنجا که انسانند واجد این حق‌ها می‌شوند و حصاری به دور فرد می‌کشند که حکومت اجازه ورود به آن را ندارد. این اندیشه مصونیت از تعرض را برای انسان به ارمغان می‌آورد و به دنبال صیانت از آزادی است که اصطلاحا سیاست آزادی از آن به وجود می‌آید.
 
این مترجم با اشاره به مورد دوم فایده عنوان کرد: این مورد در تصمیم‌گیری‌ها مبنا عملی است که بیشترین شادکامی را برای بیشترین افراد جامعه به وجود می‌آورد و از آن به عنوان سیاست شادکامی یاد می‌شود. برابری طلبی نیز مورد سوم است که فوری و اضطراری‌ترین نیازهای محرومترین اقشار جامعه ملاک سیاست گذاری و ارزیابی است و سیاست بهروزی را به ارمغان می‌آورد.

حیدری در پایان سخنانش گفت: ملکیان با طرح پروژه عقلانیت و معنویت زمینه طرح تصور سوم از برابری را در جامعه فراهم کردند تا سیاست بهروزی در عرصه اجتماعی سیاسی ایران فرصت بروز و نمود پیدا کند.

نظر شما