فرهنگ امروز/ مهدی بهلولی. آموزگار و کنشگر صنفی:
برخی میگویند نفت و اتکای بیش از اندازه ما به آن در چند دهه گذشته، باعث شده است سیاستمداران و دولتمردان ما، نیاز جدی به مردم، رضایت مردم و پرورش استعدادهای آنها نداشته باشند و بههمینخاطر است که نه به توسعه سیاسی و فرهنگی اهمیت زیادی میدهند و نه به توسعه اقتصادی. من گمان میکنم این سخن، تا اندازهای درست باشد و نمیتوان سراسر آن را خالی از حقیقت پنداشت. نفت و دیگر منابع طبیعی باعث شده است که دولتمردان ما به منابع انسانی، آنچنان که باید و شاید، توجه نداشته باشند و بهجد، نگران هرزرفتن توانمندیهای انسانی کشور نباشند. نیاز جدی به چیزی، باعث توجه جدی به آن میشود و در ایران، سرمایه هنگفت نفت، احساس نیاز به مردمی پویا و آفریننده را کم کرده است. اما برعکس در کشورهایی که از نظر منابع طبیعی، چندان غنی و قوی نیستند بیشتر به پرورش نیروهای انسانی خود میاندیشند و این همان نکتهای است که پاسی سالبرگ، اندیشهور سرشناس آموزشی فنلاندی، در یکی از واپسین گفتوگوهای خود، درباره پیشرفت آموزشوپرورش فنلاند میگوید. یک خبرنگار برزیلی از او میپرسد فنلاند چگونه توانسته جامعه و سیاستگذاران خود را درگیر اهمیت نظام آموزش عمومی با کیفیت بالا کند؟ و سالبرگ پاسخ میدهد: «این یک سنت تاریخی است که پیشینه آن به سالهای سده نوزدهم برمیگردد؛ وقتی که نظام آموزش فنلاندی تازه آغاز به کار کرد. همانگونه که من در کتابم توصیف کردم فنلاند یک کشور نسبتا فقیر کوچک، میان دو ابرقدرت شرق و غرب بوده است؛ با زبانی عجیب که تنها فنلاندیها با آن سخن میگویند. این واقعیت ژئوپلیتیک، به معنای این است که ارائه آموزش خوب به همه مردم، شرط راهبرد زندهماندن در سراسر لحظههای پرآشوب در تاریخ بوده است. ازاینرو، ما هنوز بر این باوریم- در همه دورههای سیاسی گوناگون- که آموزش عمومی با کیفیت بالا، بهترین راه پیگیری شکوفایی، آزادی و خوشبختی ملی است. قانون اساسی ما بر این اصول تصریح دارد که آموزشوپرورش، یک حق بشری بنیادی است و باید فرصتهای برابر در اختیار همه کودکان قرار گیرد تا خودشان را به خوبی آموزش دهند. در فنلاند، درباره این مقدمات پایهای از آموزش در میان نمایندگان مجلس یا بهطورکلی شهروندان، اختلاف عقیده خیلی کمی وجود دارد».
یک نکته مهم این است که وقتی سیاستمداران ما بیرون از قدرت هستند، درباره آموزشوپرورش و ارزش و اهمیت آن طوری حرف میزنند که آدم گمان میکند اگر به قدرت برسند، آموزشوپرورش را در اولویت کارهای خود میگذارند اما شوربختانه اینگونه نیست و هنگامی که بر مسند قدرت مینشینند، در عمل، توجه ویژه و بایستهای به آموزشوپرورش ندارند. جای تأسف بسیار است که در همین دولت یازدهم، برخی از کارکنان دولت به آسانی از افزایش حقوق برخوردار میشوند اما هنگامی که به بودجه آموزشوپرورش میرسیم وضعیت فرق میکند و از زبان برخی کارگزاران ارشد آموزشوپرورش میشنویم که برخی بودجههای مصوب آموزشوپرورش، فقط روی کاغذ اعتبار دارند و در عمل، محقق نخواهند شد: «بودجه پیشنهادی وزارت آموزشوپرورش برای سال 97، حدود 48 هزار میلیارد تومان بود که متأسفانه سازمان برنامه و بودجه با حذف برخی موارد، نهایتا رقم 35 هزار میلیارد تومان را به مجلس پیشنهاد داد، این بودجه نهایتا با ارائه طرحهایی به 42 هزار میلیارد تومان افزایش یافت اما متأسفانه حتی 50 درصد همین افزایش بودجهای هم که مجلس اختصاص داده محقق نمیشود!» (منبع: علی اللهیارترکمن، معاونت توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزشوپرورش)
روزنامه شرق
نظر شما