شناسهٔ خبر: 54880 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مظفرالدین شاه برای اولین‌بار از روسیه با قطار وارد اروپا می‌شود

آیدین فرنگی درباره کتاب «سفرنامه مبارکه شاهنشاهی» می‌گوید: اگر بخشی از این سفر، جنبه تفریحی و درمانی داشته باشد، بخشی هم به این خاطر است که شاه می‌رود ببیند که چه خبر است. شاه مقایسه مستقیمی بین اروپا و ایران انجام نمی‌دهد. اما در سفرنامه‌اش شهرهای مختلف اروپا را مدام با هم مقایسه می‌کند.

مظفرالدین شاه برای اولین‌بار از روسیه با قطار وارد اروپا می‌شود

به‌گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «سفرنامه مبارکه شاهنشاهی» روزنامه نخستین سفر مظفرالدین شاه به فرنگ، به اهتمام آیدین فرنگی و عباسقلی صادقی از سوی نشر کلاغ منتشر شده است. سفر او از دوازدهمین روز ذی‌الحجه ۱۳۱۷ هجری آغاز شد و پس از گذشت نزدیک به هشت ماه، روز دوم شعبان ۱۳۱۸ به پایان رسید. او در آغاز این سفر بر اساس گاهشمار هجری ۴۸ سال داشت.

در پشت جلد کتاب آمده است: «امروز نهار را در منزل حاکم اوستاند دعوت داریم ک در هتل دویل است. یک ربع بعد از ظهر با جناب اشرف صدراعظم و وزیر دربار به کالسگه نشسته، رفتیم؛ سایر ملتزمین هم که دعوت داشتند، آمدند. مجلس مفصلی بود. بعد از آن که نهار خورده شد، آمدیم در بالکن عمارت که نگاه به خیابان می‌کرد، قدری ایستادیم. مردم از پایین هورا می‌کشیدند و تعارف می‌کردند، ما هم جواب می‌دادیم. بعد ساعتی سوار شده، آمدیم منزل.»

با آیدین فرنگی درباره کتاب «سفرنامه مبارکه شاهنشاهی» گفت‌وگویی داشته‌ام که در پی می‌آید:

ـ نسخه مورد استفاده برای این کتاب چه نسخه‌ای است؟
نسخه چاپ بمبئی در سال ۱۳۲۱ هجری یا ۱۹۰۲ میلادی، یعنی دوسال بعد از سفر مظفرالدین شاه به فرنگ که در مطبع مصطفوی در بمبئی منتشر شد.
 
ـ آیا چاپ سفرنامه‌ها در آن زمان مرسوم بوده است و اصلا این سفرنامه چرا منتشر شده است؟
دلیل انتشار آن را نمی‌دانم. ضمن اینکه در آن هنگام تیراژ کتاب‌ها هم نوشته نمی‌شد و به همین دلیل ما نمی‌توانیم بگوییم این کتاب در چند نسخه منتشر شده است. شاید به اندازه‌ای بوده که شاه به اطرافیانش هدیه دهد. البته دستور چاپ آن را هم شاه داده بوده و این کتاب گزارشی از اروپا و مسیر مسافرت مظفرالدین شاه قاجار است. در آن هنگام دستگاه چاپ در هند و ایران بوده و در جریان این سفر هم شاه دستور خرید یک دستگاه چاپ را از فرانسه می‌دهد.

ـ آیا این سفرنامه توسط خود مظفرالدین شاه نوشته شده و یا کاتب دیگری داشته است؟
طبق آنچه که از متن برمی‌آید و بارها تاکید شده آمده که «وزیر همایون آمد و فرمودیم روزنامه را نوشت» این عبارت بارها در سفرنامه آمده است. در واقع این‌طور بوده که شاه می‌گفته و وزیر همایون که وزیر پست هم بوده می‌نوشته. شب‌هایی هم که وزیر همایون جای دیگری بوده شاه به یکی دیگر از همراهانش می‌گفته که روزنامه را بنویسد. مثلا در جاهایی آمده «ارسلان خان را گفتیم آمد روزنامه را نوشت» در بعضی از موارد هم شاه از ضمیر من استفاده می‌کند. این نشان می‌دهد که جمله دقیقا جمله شاه است. استثنائاتی هم هست که شاه از ضمیر جمع برای خودش استفاده نکرده و ضمیر مفرد را به کار برده است این نشان می‌دهد که شاه هرچه می‌گفته کاتب می‌نوشته است. یا هراس شاه از اولین باری که وارد تونل می‌شود در این سفرنامه آمده است. اگر کاتب دیگری بود، بدون حضور شاه، شاید به خودش اجازه مواردی چنین را نمی‌داد و مجبور به پنهان‌کاری بود تا ترس شاه را ننویسد اما این نشان‌دهنده این است که کاتب، بیان شاه را نوشته است.
 
ـ در این سفرنامه که از زاویه دید مظفرالدین شاه به روایت فرنگ پرداخته شده، نسبت ایران با جهان آن روزگار را چطور می‌بینید؟
شناخت ایرانیان از جهان آن روز، بسیار کم بوده است. مظفرالدین‌شاه که طبعاً تا قبل از پادشاهی از تبریز بیرون نرفته بوده و به‌طور کلی اولین پادشاهی که به سفر می‌رود، ناصرالدین شاه است. شاید قبل از این کشورگشایی هم بوده است اما ناصرالدین شاه اولین کسی است که برای سفر به خارج از مرزهای کشور می‌رود. مظفرالدین شاه تا قبل از پادشاهی، در تبریز ولیعهدنشین مستقر بوده و اجازه سفر نداشته است. نهایتا از تبریز به تهران رفته بود و تمام ارجاعات او به شهرهای شمالی کشور است. آذربایجان، تبریز و ... و هیچ اشاره‌ای به جنوب ایران ندارد. به‌همین خاطر در سفر به اروپا قطعا شاه ایران دچار شگفتی بود. مثل هر ایرانی که برای اولین بار به اروپا سفر کند. یا وقتی چراغ برق می‌بیند، شگفت‌زده می‌شود. چرا که در آن زمان در ایران برق نبوده و تلویزیون و وسایل ارتباط جمعی هم نبوده که از اوضاع کشورهای دیگر باخبر شود.

مظفرالدین شاه برای اولین بار از روسیه و با قطار وارد اروپا می‌شود. وقتی قطار وارد تونل می‌شود، فریاد می‌زند «کبریت بیاورید» چون نمی‌داند چه شد که یکدفعه روز روشن به شب تاریک تبدیل شد. اگر بخشی از این سفر، جنبه تفریحی و درمانی داشته باشد، بخشی هم به این خاطر است که شاه می‌رود ببیند که چه خبر است. شاه مقایسه مستقیمی بین اروپا و ایران انجام نمی‌دهد. اما در سفرنامه‌اش شهرهای مختلف اروپا را مدام با هم مقایسه می‌کند. مثلا اشاره می‌کند که روسیه بسیار آبادان بود. یا در مورد اروپا می‌گوید انضباطش به چشم می‌آید و رفته رفته آبادتر می‌شود. یا در مورد پاریس می‌گوید؛ آبادتر از این جایی پیدا نمی‌شود.

نظم و انضباط نیروهای نظامی که در طول مسیر برای مظفرالدین شاه مانور می‌دهند یا عملیات نظامی انجام می‌دهند، هم توجهش را جلب می‌کند. اما هرگز به‌طور مستقیم هیچ اشاره‌ای به مقایسه ایران با اروپا نشده است. در جایی از سفرنامه‌اش آورده است: «شخصی که آن عمارات عالیه و آثار عظیمه و اعمال بزرگ اروپا را ملاحظه می‌کند وقتی به اینجا رسیده و این وضع‌ها را می‌بیند تفاوت درجات ترقی و تنزل و اختلاف مراتب تمدن را سیر کرده از کسب امور آگاه می‌شود و مایه بسی تعجب است که این انسان همان نوع انسان است که در آن نقاط زمین به آن مقامات عالیه و درجات ترقی و عظمت رسیده و در این نقاط زمین با قرب جوار هنوز در درجه طفولیت مانده و تازه می‌خواهد جانی بگیرد.» این سخن را وقتی از بلگراد به صوفیه می‌آید، می‌نویسد. در واقع در ذهنش این مقایسه را انجام داده و حتما به تفاوت کشور خودش با آن کشورها واقف است شاید به خاطر همین است که وقتی به ایران می‌آید، نظر مثبتی به ایجاد کارخانه برق دارد و دستور ساخت این کارخانه را صادر می‌کند.
 


ـ بر روی جلد کتاب نام فرد دیگری هم آمده است. همکاری شما در تصحیح کتاب به چه صورت بوده است و اصولا برای ارائه کتاب چه کارهایی انجام دادید؟
ما تلاش کردیم نوعی ارائه پاکیزه نسبت به متن اولیه داشته باشیم. تصحیح، هنگامی صورت می‌گیرد که چند نسخه خطی وجود داشته باشد که نسخه‌نویسان آن‌ها را نوشته‌اند و مصحح تلاش می‌کند تا از میان آن‌ها به این نتیجه برسد که نسخه اصلی چه بوده است. نسخه ما نسخه چاپی بود که زیرنظر دربار چاپ شده بود کار ما نوعی پیرایش بود. نسخه بمبئی که نزد عباسقلی صادقی بود و به‌عنوان یک ارث خانوادگی به او رسیده بود. از میرزا معصوم‌خان که از مهام وزارت خارجه آن روزگار در تبریز بود. او نواده قاجار محسوب نمی‌شد اما از دولتمردان حکومتی دوره قاجار است.

این مجموعه به عباسقلی صادقی رسیده بود و او به من پیشنهاد داده بود که روی این کتاب کار کنم. در متن اولیه آشفتگی‌های در اسلوب و شیوه نگارش کتاب دیده می‌شود و ما متن را به شیوه امروزی یک دست کردیم. حروف‌نگاری ما هم امروزی شد. متن قدیمی پر از اشتباهات املایی بود. ما این اشتباهات را برطرف کردیم. علائم سجاوندی در متن اولیه نیست. علائم را هم اضافه کردیم. تلفظ را مشخص کردیم و کلمات دشوار حرکت‌گذاری شد. این کاری بود که ما روی متن اصلی کردیم اما به تلفظ واژه وفادار بودیم. در متن قدیمی نفت نوشته شده بود؛ «نفط».

ما آن را به نفت تغییر دادیم اما در پاورقی نوشتیم که چون تلفظ یکی بود ما املای امروزی را به کار بردیم اما کالسکه در قدیم نوشته می‌شد؛ «کالسگه». ما این را به همین شیوه در متن حفظ کردیم چون مسئله تلفظ بود. یعنی جایی که تلفظ تغییر کرده بود به تلفظ‌ها دست نزدیم. در پانوشت‌ها اما معنای تمام کلمات را آوردیم و همه وقایع را شرح دادیم و سعی کردیم پانوشت‌ها طوری گسترده باشد که خواننده کتاب به خوبی روزگاری که این سفر اتفاق افتاده را بشناسد. وضعیت کشورها و موقعیت آن‌ها را بسنجد و از آن‌ها آگاه شود.
 
ـ به نظر خودتان، خواندن این کتاب چه تغییری در تصور عمومی ما از پرتره این پادشاه قاجار ایجاد می‌کند؟
تغییر اتفاق می‌افتد. ما در این کتاب با شاهی روبرو هستیم که نثر بسیار ساده‌ای دارد. نثر منشیانه و سنگینی نیست. نثر روشن و روانی است. در بررسی تحول نثر فارسی در دوران معاصر، می‌توان روی این سفرنامه هم کار کرد و نباید از آن غفلت کرد. از مظفرالدین شاه بیش از این تصویری ارائه شده بود که نشانگر آدمی علیل و نادان و ترسو است. حتی امضاء کردن فرمان مشروطه را هم برای مظفرالدین شاه امتیازی محسوب نمی‌کنند. این سفرنامه نشان می‌دهد که اینطورها هم نیست. شاه در این سفر به مدارس دخترانه در اروپا می‌رود و با امر آموزش دختران آشنا می‌شود. او دارالشورا را در کشورهای اروپایی می‌بیند و همین مشاهدات شاید در امضاء کردن فرمان مشروطه موثر بود. تصویر عمومی که از او ارائه شده این است که وقتی رعدو برق می‌زند، او می‌ترسد و به زیر عبای سید بحرینی می‌رود. در طول این سفر بارها رعد و برق می‌زند و شاه هیچ اشاره‌ای به زیر عبارفتن نمی‌کند. به نظر می‌رسد بسیاری از این موارد پرداخته شده و ساخته ذهن مردمی است که حرف زدن درباره ضعف پادشاه برایشان خوشایند بود.

نمونه دیگری که در جریان سفر او اتفاق می‌افتد این است که خبری دیر به او می‌رسد و شاه می‌گوید حتی در دهات اروپا هم جاهایی هست که اخبار به وسیله تلگراف به آنجا می‌رسد و آن‌ها خبرها را روی دیواری نصب می‌کنند تا همه بخوانند. به‌هرحال مشاهده این‌ها، روی ذهن شاه تاثیر می‌گذارد. این کتاب ما را به تصویری واقعی از مظفرالدین شاه می‌رساند. مردی که خرید زیاد می‌کند. دست و پایش درد می‌کند. از رقص و آواز خوشش می‌آید، تیرانداز بسیار خوبی و از موارد مربوط به توپخانه بسیار آگاه است. کاش یک روانشناس، براساس اطلاعات داده شده در این کتاب، مظفرالدین شاه را مورد بررسی قرار دهد.
 
ـ جذابیت محتوای کتاب را در چه می‌بینید؟
این کتاب را می‌توان به عنوان بخشی از فرآیند آشنایی ایرانیان با اروپا در نظر گرفت و از این نظر، اهمیت بسیار دارد که شاه ایرانیان در یک دوره اروپا را چطور توصیف کرده است. در حوزه مطالعات توسعه و تاریخ معاصر هم می‌تواند بررسی شود. این کتاب را می‌توان تکه‌تکه خواند اما کاش به‌ترتیب و به مرور مانند یک داستان و رمان خوانده شود. با این تفاوت که در این روایت از منظر شاه به جهان نگریسته شده است. 

نظر شما