شناسهٔ خبر: 54884 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

وقتی از فاشیست حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم

بازخوانی دوران مبارزه و نبرد اسپانیایی‌ها با فاشیست‌های شورشی در رمان «پارتیزان‌های لوانت» به خوبی این وضعیت را به مخاطب منتقل می‌کند. ایسکارای در این رمان نیز مانند دیگر آثارش مخاطب را وامی‌دارد تا یک نفس آن را بخواند.

وقتی از فاشیست حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «پارتیزان‌های لوانت» نوشته خئسوس آیسکارای با ترجمه رضا آذرخشی از سوی نشر امیرکبیر راهی بازار کتاب ایران شد.
 

خئسوس ـ ایسکارای از دوران مبارزه و نبرد ملت اسپانیا با فاشیست‌هایی که شورش نموده بودند با کمک بیگانگانی که در آن زمان مسلح وارد خاک اسپانیا گردیده، با فاشیست‌هایی که علیه مردم اسپانیا همکاری می‌کردند، یعنی از سال‌های 1936 ـ 1939 در وطن خود (اسپانیا) شهرت کامل یافته است.
ایسکارای وطن‌پرست، کارمند دائمی روزنامه‌هایی موندو ـ ابره‌رو، فرنته ـ روخو و سایر جراید میهن‌پرستان اسپانیا بوده، و در دفاع از شهر مادرید و کلیه جبهه‌های نبرد ملت بر ضد فاشیست‌ها شرکت داشته است.

بعد از پیروزی موقتی فرانکو وی مدتی در فرانسه اقامت نمود، پس از آن مکزیک عزیمت کرده است، لیکن بعد از پایان جنگ دوم جهانی باز به فرانسه مراجعت نموده، برحسب دستور سازمان‌های سری وطن‌پرستان و حزب خود، محرمانه از مرز عبور کرده، چند ماه به اداره نمودن و نشر روزنامه مخفی «موندو اوبره‌رو» در شهر مادرید اشتغال داشته است.

آثار جذاب ایسکارای بسیارند، ولی از همه مهم‌تر کتاب‌های جنایت در گراناد (غرناطه) اجرا شد به مناسب سالگرد قتل گارسیا ـ لورکه شاعر «روح حزب» و کتاب شرح حال کاستو ـ گارسیا ـ روسا قهرمان سازمان مقاومت اسپانیا می‌باشند.

ایسکارای از دوران مبارزه و نبرد کشورش اسپانیا با فاشیست‌ها یعنی از سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ در وطنش شهرت کامل داشت. فاشیست‌ها با کمک کشورهای بیگانه شورش کرده بودند که در آن زمان مسلح وارد خاک اسپانیا شده بودند و با آن‌ها علیه مردم این کشور همکاری می‌کردند.

ایسکارای وطن‌پرست، کارمند دائمی روزنامه‌های ال‌موندو ابروه‌ور، فرنته‌روخو و سایر جراید میهن‌پرستان اسپانیا بود که در دفاع از شهر مادرید و نیز در تمامی جهبه‌های نبرد ملت بر ضد فاشیست‌ها شرکت کرده بود. بعد از پیروزی موقت فرانکو مدتی در فرانسه اقامت کرد، سپس عازم مکزیک شد. اما بعد از پایان جنگ به فرانسه برگشت و به دستور سازمان‌های سری وطن‌پرستان و حزب خود، محرمانه از مرز عبور کرد و مخفیانه به مادرید رفت.

«پارتیزان‌های لوانت» را می‌توان نمونه‌ای مثال زدنی و مطلوب از ادبیات پایداری نامید. در ایران نیز این رمان طرفدارن زیادی دارد و تاکنون به چاپ‌های متعدد رسیده است.

 
بخشی از متن:
زندگی در اردوگاه
صبح سربی‌رنگ تیره از خلال حجاب باران می‌دمد و اردگاه بیدار می‌شود. دو روز است که اتصالاً باران می‌بارد. در کومه بزرگ بعضی مشغول پختن کلوچه شده‌اند، عده‌ای هم توی دیگ بزرگ خمیر را مخلوط می‌کنند. چاشت ما همین است، جای گله و شکایتی هم ندارد، هرچند جوانکی در عین فروکردن کلوچه توی عسل می‌گوید:
ـ «تابستان وضع ما بهتر خواهد بود. آن‌وقت خواهیم توانست نیمروی خوشمزه با گوجه‌فرنگی هم بخوریم...»
چند ساعت بعد باران ایستاد، چریک‌ها آتش را روشن کردند و دیگ‌های بزرگ را بار کرده، مشغول پختن ناهار از باقالا و گوشت شدند. چریک‌ها مقداری زیادی خواربار ذخیره کرده‌اند، روستائیان از آن‌ها خوب پرستاری و مواظبت می‌کنند. در بعضی اردوگاه‌ها خود چریک‌ها نان می‌پزند.
 
کتاب «پارتیزان‌های لوانت» اثر خئسوس ایسکارای، ترجمه رضا آذرخشی در 112 صفحه با تیراژ 500 نسخه به بهای 12 هزار و 500 تومان از سوی انتشارات امیرکبیر راهی بازار کتاب شد. این رمان پیش از این در نشر علمی فرهنگی با همین ترجمه منتشر شده بود.

نظر شما