شناسهٔ خبر: 55066 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

دانشگاه، همسو با جامعه ایران است/ تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه

نعمت الله فاضلی در نشست نقد و بررسی کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی» گفت: دانشگاه و جامعه ایران با هم از جهات مختلف همسویی دارند.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ نشست نقد و بررسی کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی» با حضور نعمت الله فاضلی، آرش حیدری و رضا صمیم مولف اثر به همت پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.

در ابتدای این نشست، «رضا صمیم» مولف کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی» در این باره گفت: یکی از ضعف‌های اساسی که در حوزه تولید مصرف فرهنگی در کشور مشاهده می‌شود، سابقه تولید کردن و مصرف کردن فرهنگی است که سابقه دیرینه ای نیست و وقتی از تولید و مصرف به مثابه کنش حرف می‌زنیم باید دید واقعا به معنای ایده آل غربی از تولید و مصرف در مناسبات بازار حرف می زنیم یا از مفهوم دیگری صحبت می‌کنیم. به این دلیل در این کتاب در خصوص این دو مفهوم و کارکرد آن در محتوا و مفهوم ایرانی (کانتکس) تامل کرده ام. در غرب با مفاهیم تولید و مصرف از یک زمانی به بعد خیلی چیزها را مورد تحلیل قرار دادند و فصل اول این کتاب در این مورد که جامعه‌شناسی چگونه این مفاهیم را در خود جای داده است.

این جامعه شناس در ادامه تصریح کرد: به عقیده من، دانشگاه شکل ایده آلی از مناسبات جامعه را در ایران بوجود آورد که مهمترین آن بوجود آوردن مناسبات و روابط میان آدم‌هایی است که با هم غریبه اند. دانشگاه تنها جایی است که اجتماع غریبه‌ها در ایران است، یعنی غریبه در آن پس زده نمی‌شود و به عنوان تنها جای شکل گیری مناسبات اجتماعی در این کتاب مورد بررسی قرار گرفت که با آن خیلی از چیزها را در جامعه می‌توان توضیح داد. مثل اشتیاق شدید به دانشگاه رفتن در ایران، ارزشمند صرف قرار گرفتن در مناسبات جامعوی دانشگاه در آن فقط تولید و مصرف فرهنگی شکل می گیرد. در این کتاب برخی ایده های تاریخی خود را در رابطه با سازمان در ایران یا دولت در ایران گنجانده و به بررسی آن در جامعه ایرانی پرداخته ام.

وی افزود: در واقع این کتاب درآمدی به یک پروژه چند ساله است و کتاب شدن آن به این دلیل بود که این ایده ها به نقد گذاشته شود و از طریق این نقدها، خود را برای پروژه های بعدی اصلاح کنیم.

«آرش حیدری» به عنوان سخنران و ناقد این اثر در سخنانی با بیان اینکه نقدی درون ماندگار از این اثر ارائه کرده است، بیان کرد: حدود ۲۳۰ صفحه متن در این کتاب وجود دارد که ۹۰ صفحه از آن در مواجهه با ایران است و ۶۰ درصد توزیع فراوانی است از رویکردهایی که به تولید و مصرف می‌پردازند. یعنی نظام پرابلماتیک کردن مسئله از آغاز با یک بن‌بست همراه است. لذا تا صفحه ۷۶ یا ۸۶ هنوز نمی‌دانیم با چه چیزی در این کتاب مواجه هستیم. مفاهیم نظری که در متن ارائه می‌شود یک خوانش نیست بلکه یک متن است وبه نظر می رسد این کار می‌تواند یک جستار ۷۰ تا ۸۰ صفحه ای باشد اما بعدا به ۲۴۰ صفحه متن تبدیل شده که قابل بحث است.

این جامعه شناس تصریح کرد: با این نگاه در کتاب می توانیم به این ایده مرکزی برسیم که بسیاری از آنچه در ایران وجود دارد، آشفته است و هنوز ویژگی های یک نمونه سازمان یافته و مدرن را پیدا نکرده است. این ایده «ما چه نیستیم» بنیادین ترین تفکر در ایران معاصر است که فوکو به آن می‌گفت «فقدان تحلیل» یعنی پرداختن به موضوعی که مورد تامل ما است، در اینجا نایستاده است. ما با این ایده بنیادین در این کتاب مواجه ایم که دانشگاه ایرانی با مدل بنیادین خود از این حیث متفاوت است که مدرن نیست.

وی افزود: سرتاسر این کتاب ایده اینکه دانشگاه ایرانی آنجایی که باید قرار ندارد، موج می زد و با فهم اخلاقی از امر مدرن، تحلیل امر مدرن را ناممکن می سازد. کتاب با این مسئله یک رابطه دوسویه دارد ولی تلاش می کند که از آن خارج شود اما دست آخر در این غلبه باقی می ماند.

در ادامه این نشست، نعمت الله فاضلی با بیان اینکه این تلاش ها مثبت و نشان دهنده این است که یک نوع اعتماد به نفس و بالندگی در جامعه دانشگاهی ما رخ داده، بیان کرد: تالیف این گونه آثار نشان از آن است که دانشگاه ها از مرحله آمارگیری، تحقیقات و آسیب شناسی عبور کرده و به مرحله فهم پذیری نزدیک شده اند. در این کتاب هم دیدگاهی مطرح شده و یک تعریف تئوریک و مفهومی درباره این موضوع انجام داده است. نکته دوم اینکه در مجموع کتاب منسجمی است و مجموعه مقالات نیست بلکه دیدگاه مشخصی را دنبال می کند. همچنین دیگر ویژگی خوب کتاب این است که می‌خواهد با زبان خودش حرف بزند و واژه های خود را بکار بگیرد و به نوعی مولف دست و پا زده که تالیف کند. از این نظر مشکلی که در بسیاری از رساله های دکتری می بینیم مسئله ضعف تالیف است. این مشکلی است که در دانشگاه های ما هم وجود دارد ولی ما متوجه آن نیستیم. مولف این کتاب تمثیل ها و استعاره هایی را بکار می گیرد و در کل، متن جانداری ارائه می دهد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی در ادامه به نقدهایی از کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی» پرداخت و گفت: یکی از نقدها بر این کتاب این است که عنوان کتاب با محتوای آن جور نیست. عبارت تولید و مصرف فرهنگی یک مفهوم خاص است که برای فضاهای خاصی بکار می‌گیرد و در این مفهوم متعارف نیست و بکار نمی رود. البته شاید مولف فهم خود را ازاین موضوع بیان کرده باشد. تولید و مصرف فرهنگی در گفتمان علوم اجتماعی به میزان مصرف رسانه، تلویزیون، رادیو و مصرف نمادین آنها می‌گویند و به این معنایی که در اینجا بکار رفته ایشان در مورد تحولات ارزشی و اجتماعی در ایران بحث می‌کند. نکته دوم نکته معرفت شناسانه است. وقتی از تولید و مصرف فرهنگی صحبت می‌کنیم در جامعه شناسی بحث‌های پیمایش ها مطرح می‌شود. یعنی می‌خواهیم اندازه گیری کنیم میزان مصرف تولید در یک جامعه را. به همین دلیل وقتی رویکرد ما این گونه است عبارت «تولید و مصرف فرهنگی» با یک سکته مفهومی مواجه می‌شود. بوردیو هم مفهوم تولید و مصرف فرهنگی را هم به این معنا بکار نبرده و نمی‌خواسته تحولات تاریخی جامعه را در این مفهوم نشان دهد.

فاضلی در بخش دیگری از سخنان خود با اشاره به این موضوع که بحث‌های این کتاب با تضاد دانشگاه و جامعه جور در نمی آید، تصریح کرد: در جامعه ایران، شهرنشینی از مدتها پیش آغاز شده و اتفاقا جامعه ایران دائما در حال پوست انداختن بوده است و تجربه های جدید از سر می‌گذارند. به همین دلیل اگر به کتاب‌های کاتوزیان مراجعه کنید توضیح می‌دهد در زمان محمدرضا شاه و قبل از آن توسعه شهرنشینی در ایران از کشورهای دیگر جلوتر بوده است که این شتاب در توسعه شهرنشینی می تواند جامعه را طوری تغییر دهد که از لحاظ منابع، مصرف و شکل گیری نظم دموکراتیک، بحران ایجاد کند.

وی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه مولف کتاب «تولید و مصرف فرهنگی در دانشگاه ایرانی» نقد محافظه کارانه‌ای به نهاد دانشگاه در ایران داشته است، تصریح کرد: نوع نقد مولف از یک جهت به گفتمان رسمی شبیه می‌شود که دانشگاهیان را غرب زده می دانند. نکته دیگر اینکه اتفاقا دانشگاه و جامعه ایران با هم از جهات مختلف همسویی دارند و شاید به پژوهش جدیدی در این میان نیاز داریم که همسویی ها را شرح دهیم نه ناهمسویی‌ها را. در این کتاب این همسویی دیده می‌شود ولی عکس آن را نتیجه می‌گیرد. موقعیت پرابلماتیک دانشگاهی ایرانی در تضاد با جامعه نیست اتفاقا همسو با جامعه است. در جهت اینکه هر دو می‌خواهند تغییر کنند و دانشگاه موتور این تغییر است. خود تغییر پرابلماتیک است و نیازی به تضاد داشتن با جایی نیست. اخیرا مجتبی یاور، کتابی با عنوان تبارشناسی گفتمانی و تغییر در ایران سده نوزدهم تالیف کرده که از شاهکارهای خواندنی در این باب است. این کتاب توضیح می دهد که خود تغییر، مسئله است. پرابلماتیک دانشگاهی ایران را باید در گفتمان تغییر فهمید و توضیح داد. یک مقوله دیگر آن، شتاب و دیگری ناسازگاری فرهنگ تغییر در درون خود دانشگاه است که باید مورد بررسی قرار گیرد.

نعمت الله فاضلی در پایان خواستار برگزاری نشست هایی در خصوص نقد و بررسی کتابهایی شد که در زمینه آموزش عالی در ایران تاکنون نوشته شده ولی مخاطب آن به درستی شناسایی نشده است.

نظر شما