شناسهٔ خبر: 55531 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

طرحی نو در تأسیس و خوانش سنت فلسفی عرفانی

فارغ از سنت موجود، بر مبنای شاکله و شاکله شناسی با در نظر گرفتن اقتضای زیست اکنونی انسان، می توانیم طرحی نو در تاسیس و خوانش از سنت فلسفی عرفانی داشته باشیم.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ جلسه نقد و بررسی کتاب شاکله شناسی، نوشته دکتر نصرالله حکمت، با حضور نویسنده و تنی چند از کارشناسان روز گذشته در پژوهشکده مطالعات اجتماعی و فرهنگی برگزار می شود. به همین مناسبت در ادامه مروری خواهیم داشت بر خلاصه ای از مباحث این کتاب؛

ـ شاکله ای که شکل پذیر نباشد، شاکله نیست و طبعا نمی تواند در عرصه عمل، شکل آفرین و کنشگر باشد اما در همین نقطه گشودگی، دو خطر جدی در کمین نشسته است:

١- ورود پی در پی دانسته های گوناگون به ذهن می تواند وضعیت شکل پذیری شاکله را دچار التهاب نماید. انتقال التهاب به عرصه عمل سبب سردرگمی و سرگردانی می شود.

٢- شاکله گشوده ورود شیطان را نیز آسان می کند. (وسوسه گری و اغوا آغاز می شود و شاکله و عمل به سمت اختلال می رود.)

ـ شاکله، هر شکلی را که به خود بگیرد به عرصه عمل منتقل می کند.

ـ عرصه عمل، مجموعه رفتار و گفتاری است که از یک سو نشان دهنده شخصیت انسان است و از سوی دیگر سرنوشت فرد و جامعه را رقم می زند.

ـ هر عملی که به صورت پیوسته و مستمر، نه به صورت منقطع و گذرا، در مجموعه گفتار هر کس انجام می گیرد ریشه در شاکله او دارد به بیان دیگر عملی که از شاکله می جوشد و جاری می شود، عمل خودجوش و عملی که از شاکله زاده نمی شود عمل دیگرجوش است.

ـ شخصیت، توسط شاکله شکل می گیرد و در عرصه عمل هویدا می شود.

ـ از راه رفتار و گفتار و روابط هر کس می توان شکل شخصیت و شاکله او را شناخت.

ـ دانشی وجود ندارد که بتواند شاکله را مدیریت کند. علمی که بتوان مدیریت انسان و عرصه عملش را به دستان او بسپاریم وجود ندارد.

ـ دستاورد تفکر فلسفی، تلاش برای جلوگیری از ورود خطا به ذهن و زبان و عمل بوده است.

ـ اندیشه انسان بدون خطا ریشه در نیاز انسان به عصمت و بی گناهی دارد.

ـ افلاطون، فیلسوف بزرگ یونان، آرمانشهر را برای مدیریت انسان بی گناه و معصوم بنا کرد، در آن شهر آرمانی بدون گناه، قوانینی نوشت و به منظور حسن اجرای آن قوانین، حکم اعدام شیطان را در دروازه شهر اجرا کرد و نیز ناخرسندی خود را از اینکه خدا اذن اغوای آدمی را به شیطان داده، اعلام کرد.

ـ ارسطو، شاگرد افلاطون، به این نتیجه رسید که عصمت عملی تحقق نمی یابد مگر از راه عصمت فکری.

ـ استاد و شاگرد دست به دست هم دادند تا با اتکای به عقل مستقل بشری ، انسان را از شر گناه و خطا نجات دهند ، غافل از اینکه مشیت خداوند بر این است که تا وقتی انسان زنده است شیطان هم زنده باشد.

ـ آموزه بزرگ سوفسطائیان، زیستن انسان در وضعیت نبود حقیقت است.(وضعیت انسان روزگار نو و پسا نو)

ـ خط اصلی فیلسوف بزرگ عالم اسلام ، ابونصر فارابی، مدیریت انسان گناهکار است و به تبع او خط اصلی منطق شاگردش ، ابن سینا، مدیریت ذهن خطاکار است.

ـ انسان این روزگار، نه در وضعیت نبود حقیقت که در وضعیت غیاب حقیقت  باید زیست کند.(حاصل تفکر فارابی و ابن سینا)

ـ شاکله باید همواره گشوده و شکل پذیر و قابل انعطاف باقی بماند و در عین حال نباید از هیچ علم و معرفتی شکل نهایی بگیرد. باید بتواند شخصیت انسان را شکل دهد و از طریق اراده نامحدود انسان، عرصه عمل را به درستی مدیریت کند. نه به خود ستمی کند و نه به دیگران و نه حتی به طبیعت.

ـ ایمان به غیب، تنها راهکار مدیریت شاکله است.

ـ ایمان به غیب یعنی اینکه؛ جهان مجهولات و ناشناخته ها بی پایان است.

ـ ایمان به غیب، جان شاکله است، چنین شاکله ای با هیچ دانشی قفل و مسدود نمی شود و شکل هیچ دانسته خاصی را به عرصه عمل منتقل نمی کند.

ـ جهان شاکله انسان مومن به غیب، پهنه قابلیت اوست و عرصه عملش، پهنه  فاعلیت او، در قابلیت، عبودیت و بندگی خود را تحقق می بخشد و در پهنه فاعلیت، خداگونگی و آفرینشگری خود را به نمایش می گذارد.

ـ عمل صالح که در عرصه عمل انسان مومن، خلق می شود، عملی است که ظاهری ثابت اما باطنی متغییر دارد؛ همانند نماز.

ـ انسان در عرصه خلق عمل صالح، می تواند راه استکمال را طی کند.

ـ ترس از خطای تفکر را کسی دارد که راه دانایی و معرفت را محدود می داند و می پندارد با فکر خالی از خطا به حقیقت واصل می شود، همین پندار، او را، به خلق روش و متد وا می دارد.

ـ آنکه راه درست را - که همان ایمان به غیب و گشودگی شاکله به جهان راز است- یافته، اگر درون این راه درست، نادرست و کج و کوله هم برود عیب و اشکالی ندارد، البته کمال مطلوب، آن است که آدمی در راه درست، درست راه برود.

ـ ایمان به غیب، مقوم شخصیت انسان است.

ـ ایمان مبدأ عمل صالح است و عمل صالح، ایمان را تقویت می کند.

ـ هیچ یک از تدبیرها و چاره اندیشی های انسان برای مقابله با شیطان، بدون ایمان و اتکای به خدا، راه به جایی نمی برد.

ـ از آنجا که نقطه آغاز تعالی انسان، گشودگی شاکله است، در همین نقطه باید حضور شیطان را جدی گرفت.

ـ کار اصلی شیطان با تکیه به شباهت، توسل به شبه حقیقت است. کار او این است که شبه حقیقت را به جای حقیقت به انسان عرضه می کند.

ـ راه مقابله با فرو افتادن در دام شبه حقیقت و بهره مندی از هدایت الهی،  تقوا است.

ـ تقوا یعنی آمادگی برای بهره مندی از نور هدایت.

ـ انسان با ایمان به غیب و سجده در برابر حقیقت به  تقوا می رسد.

ـ شاکله و شناخت آن کلید ورود به درون انسان و وقوف به سرّ استمرار افعال اوست.

- «شاکله» و شاکله شناسی چیست، ایده محوری آن کدام است.

ـ «شاکله» میهمانی ناخوانده و مبارک قدم در ذهن استاد است.

- سیری از تشکیل شاکله شناسی در ذهن و ضمیر استاد حکمت ( از کتاب ایمان درمانی تا کتاب شاکله شناسی)

- توصیف به جای تعریف

- مقام اثبات و مقام ثبوت، اثبات هایی بدون ثبوت و ثبوت هایی بی اثبات.

- سرشت، سرنوشت، هویت و عمل مستمر هر انسان از طریق شاکله رقم می خورد.

ـذعدم طرح عنوانی و محتوایی «شاکله» در سنت فلسفی- عرفانی به نحوی که استاد مطرح می کنند.

ـ مباحثی مرتبط با شاکله در «معرفت النفس» نزد فلاسفه مطرح شده است.

- نطق منبعی درونی است و کلام ملفوظ ظهوری از آن است.(طرحی از خودِآگاه)

- تفکر در ارتباط میان عمل و ایمان بستری برای خطور «شاکله» در ذهن استاد بوده است.

- کتاب شاکله شناسی حاصل 10 سال تفکر استاد حکمت در این باب بوده است.

- «شاکله» برزخی است در وجود انسان که روح و جسد را به یکدیگر متصل می کند.

- جغرافیای شاکله؛ حوزه خیال انسان، منطقه استقرار «شاکله» است.

- تفاوتهای «شاکله» با بعضی نظریات در فلسفه غرب (شماتیزم کانت، بعضی نظریات فیلسوفان کارتزین)

- تفاوت جوهری میان «خیال » در فلسفه اسلامی و فلسفه غرب وجود دارد.

- هدف از شاکله شناسی، ایجاد ارتباط درحوزه های گوناگون هستی شناسی و معرفت شناسی با حوزه انسان است.

- در روایت درون دینی از «شاکله» اثبات، اولویت محوری ندارد.

- حوزه های روانشناسی و علم النفس از جهت روشی و اثباتی چندان با حوزه های طبیعی نظیر فیزیک متناظر نمی باشند.

نسبت شاکله شناسی با فلسفه و عرفان اسلامی

١- شاکله در بنیان خود، یک مبحث متافیزیکی است.

٢- نحوه ورود در هستی شناسی شاکله.(عالم مثال منفصل)

٣- عالم مثال، وعده گاهِ ملاقاتِ مجردات و مادیات است.

٤- در فلسفه فارابی و ابن سینا، بعد هستی شناسی عالم خیال پررنگ نیست، اما نفس طرح قصص رمزی در ابن سینا می تواند قرینه ای بر عالم مثال باشد.

٥- در تعریف شگفت انگیز ابن سینا از ادراک، تمثل حضور دارد.

٦- عین القضات همدانی، بنای علم دنیا و آخرت را تمثل شناسی می داند.

٧- بنا بر تحقیقاتی، ممکن است ابن سینا در اواخر عمرش یک جریان عرفانی به راه انداخته باشد و عین القضات ظاهرا در این سنت قرار دارد.(عین القضات از ابن سینا تجلیل کرده است)

٨-بحث خیال و نبوت فارابی از مبانی بحث شاکله شناسی است.

٩- در حوزه عرفان نظری و علم الخیال عرفانی، شاکله شناسی برجسته می شود.

١٠- از طریق شاکله شناسی( ضرورت انفتاح و گشودگی) می توانیم تلقی بهتری از علم الخیال عرفانی داشته باشیم.

١١- حس و عقل بخش ثابت وجود انسان را تامین می کنند. خیال است که وجود سیال آدمی را معنا می کند.

١٢- قابلیت فاعلی شاکله، زمینه ساز تحقق تخیل خلاق خواهد بود.

١٣- مقام شاکله، مقام اقبال به قبول است.(قرب نوافل)

١٤- فارغ از سنت موجود، بر مبنای شاکله و شاکله شناسی  با در نظر گرفتن اقتضای زیست اکنونی انسان، می توانیم طرحی نو در تاسیس و خوانش از سنت فلسفی- عرفانی داشته باشیم.

نظر شما