شناسهٔ خبر: 56405 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

زلر را هیجان‌انگیزترین نمایشنامه‌نویس قرن می‌دانند

ساناز فلاح‌فرد می‌گوید: زلر خطی و مستقیم به مطرح کردن مسائل روز نمی‌پردازد و گره‌افکنی‌های خاص او است که روایاتش را جذاب می‌کند.

زلر را هیجان‌انگیزترین نمایشنامه‌نویس قرن می‌دانند

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ فلوریان زلر نمایشنامه‌نویس جوان فرانسوی است که توانسته با سن کم به عنوان نمایشنامه‌نویسی صاحب سبک در فرانسه و دنیای غرب مطرح شود. گاردین او را هیجان‌انگیزترین نمایشنامه‌نویس قرن حاضر می‌داند و سبک خاصی که در آثارش دنبال می‌کند او را برنده جوایزی چون بریگادیه ۲۰۱۴ و مولیر ۲۰۱۴ کرده است. زلر همچنین در سال ۲۰۱۶ نامزده جایزه تونی نیویورک شد. استقبال از آثار زلر در ایران نیز خوب بوده و چندین اثر او بر علاوه بر ترجمه،‌ روی صحنه نیز اجرا شده‌اند. نمایشنامه‌های «پدر» و «اگه بمیری» از این جمله‌اند. با مترجم آثار این نمایشنامه‌نویس فرانسوی،‌ ساناز فلاح‌فرد درباره سبک و سیاق خاص زلر و درون‌مایه مشترک آثارش گفت‌وگویی داشته‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید:

درباره پیشینه فلوریان زلر و سه‌گانه «پدر»، «مادر» و «پسر» به اختصار توضیح دهید و اینکه جایگاه زلر در ادبیات نمایشی فرانسه کجاست؟
زلر نمایشنامه‌نویس جوانی است که در دانشگاه علوم سیاسی خوانده اما به شدت در ادبیات موفق بوده است. اولین اثر ادبی او در سال ۲۰۰۶ در فرانسه چاپ شد. من به طور اتفاقی در سال ۲۰۰۸ در پاریس از طریق یکی از دوستان فرانسوی‌ام که بازیگر تئاتر است، با  زلر آشنا شدم آن هم از طریق نمایشنامه «او منتظرت است». این کار با ترجمه راحله فاضلی اخیرا از سوی انتشارات علمی و فرهنگی به چاپ رسیده است.

وقتی آن نمایشنامه را خواندم احساس کردم که سبک نگارش زلر با بقیه متفاوت و مختص به خودش است و در نوشتن و خلق اثر از کسی پیروی نمی‌کند. از آن به بعد به کارهای زلر علاقه‌مند شدم. زلر تم جالبی برای روایت انتخاب می‌کند و پیچیدگی‌هایی که در متن او وجود دارد، خیلی متفاوت از روال معمول گره‌افکنی و پیچیدگی‌ای است که در نمایشنامه‌ها می‌خوانیم. پس از مدتی نمایشنامه‌های «پدر» و «مادر» را خواندم و پس از خواندن «پدر» واقعا شوکه شدم. اولین باری بود که می‌دیدم در یک تئاتر ما به صورت کاملا سینمایی شاهد گره‌افکنی هستیم و همچنین رفت و برگشت‌ها و شکست زمانی که در تئاتر چندان معمول نیست. مواردی که باعث می‌شد تماشاگر مرتب غافلگیر شود و تفکرش به کار بیفتد و به این بیاندیشد که آیا چیزهایی که می‌بیند واقعی‌اند یا او اشتباه می‌کند. در نمایشنامه پدر، ما به عنوان تماشاچی کاملا درونی با تم فراموشی و آلزامر کاراکتر پدر روبه‌رو می‌شویم و انگار به ذهن کاراکتر پدر راه پیدا می‌کنیم. بعدتر متوجه شدم که نمایشنامه‌های «پدر» و «مادر» دو اثر از سه‌گانه‌ای هستند که قرار است به گفته خود زلر اثر سومی هم به نام «پسر» داشته باشد و قرار است در سال ۲۰۱۸ چاپ شود. در اروپا روال بر این است که ابتدا یک نمایشنامه نوشته می‌شود و با گروهی تمرین و اجرا شده و بعد نسخه چاپی آن منتشر می‌شود.

در ایران به طور دیگری عمل می‌شود؟
معمولا اینجا برعکس است. نمایشنامه‌های تالیفی همزمان با نگارش با گروه‌های تئاتری تمرین نمی‌شود. به هر حال من به محض چاپ «پسر»  آن را ترجمه کردم و  این اثر در گروه نمایشنامه نشر قطره منتشر شد.


 
درون‌مایه‌های نمایشنامه‌های زلر چه شباهت‌ها و تفاوت‌هایی با هم دارند؟ آیا شباهتی بین نمایشنامه‌های نظیر «اگه بمیری» با سه‌گانه او وجود دارد؟
نکته جالبی که در آثار زلر وجود دارد این است که شخصیت‌های زلر به هم شبیهند. به این معنی که با خواندن تمام آثار او درمی‌یابی که ممکن است، گذشته شخصیتی را در یک نمایشنامه و آینده او را در اثر دیگری بخوانید انگار که زلر چند شخصیت ثابت  را در ذهن خودش پرورانده و حالا  برش‌هایی از زندگی آنها را به ما نشان می‌دهد.

به طور کلی بحث زبان‌شناسی، روان‌شناسی و فلسفه در آثار زلر قوی است. زلر در آثارش دغدغه‌های اجتماعی مدرن را به تصویر می کشد. یعنی وقتی درباره دروغ و خیانت و آلزایمر صحبت می‌کند و همچنین احساسات طردشدگی در پسری که فرزند طلاق است را ما در دنیای امروز به وفور می‌بینیم و مسائلی جهانشمول‌اند. اما زلر خطی و مستقیم به مطرح کردن آن‌ها نمی‌پردازد و گره‌افکنی‌های خاص او است که روایاتش را جذاب می‌کند. زلر هم دنیای درونی شخصیت را به تماشاگر نشان می‌دهد هم دنیای بیرونی‌اش را. ما حتا واگویه‌های یک کاراکتر با خودش را حین دیالوگ با دیگران هم از ذهن او می‌شنویم و این‌ها همه هنر این نویسنده خلاق است.

معمولا مترجمانی که به طور خاص از یک نویسنده مشخص ترجمه می‌کنند درباره پیشینه خوراک‌های فکری آن نویسنده هم مطالعاتی داشته‌اند. به عنوان مترجمی که بر آثار زلر اشراف دارید،‌ او را تحت تاثیر کدام نویسنده یا نمایشنامه‌نویس معاصر یا کلاسیک می‌دانید؟
اتفاقا خیلی درباره زلر خوانده‌ام. اشراف زلر به ادبیات فرانسه و جهان مثال‌زدنی است. اما آنطوری که در مصاحبه‌هایش خوانده‌ام هیچ‌وقت ذکر نکرده که تحت تاثیر فلان نویسنده بوده است. اینطور که می‌بینیم واقعا هم همینطور است و زلر به سبک و سیاق خودش می‌نویسد و همین باعث شده که در عنفوان جوانی به عنوان نمایشنامه‌نویسی مطرح شناخته شود. محافل حرفه‌ای متفق‌القول هستند که زلر هیجان‌انگیزترین نمایشنامه‌نویس قرن حاضر است و زلر توانست با نمایشنامه پدر نامزد جایزه تونی شود.


چنگیز جلیلوند و ساناز فلاح‌فرد در صحنه‌ای از تئاتر «پدر»

از نمایشنامه‌های زلر در ایران هم استقبال خوبی شده و چند تا از مهم‌ترین کارهای زلر در ایران هم به روی صحنه رفته‌اند. به نظر شما دلیل این استقبال چیست؟
در سال‌های قبل ترجمه ادبیات نمایشی کمی منفعل مانده بود. مترجمان کم‌کارتر بودند و ادبیات نمایشی تکراری شده بود. یعنی اگر کارهایی که در دهه ۷۰ و ۸۰ اجرا می‌شد را ببینید متوجه می‌شوید که بیشتر کارهای کلاسیکی بودند که به سیک و سیاق‌های مختلف اجرا می‌شدند. اما در سال‌های اخیر موجی ایجاد شد و کارهای جدیدی وارد بازار نمایشنامه شد. ناشران هم با اینکه باید به صرفه اقتصادی نیز توجه داشته باشند، از چاپ نمایشنامه استقبال کردند. من همیشه به عنوان مترجم این نقصان را حس می‌کردم و از نزدیک اشتیاق گروه‌های نمایشی را برای آشنایی با متون جدید می‌دیدم. در این راستا هم بسیار تلاش کردم. در حال حاضر چند سالی است که اوضاع بهتر شده و گروه‌های نمایشی به دنبال متون جدید می‌آیند. بسیار پیش می‌آید که با من تماس می‌گیرند و درباره نمایشنامه‌های جدیدی که ترجمه کرده‌ام پرس‌وجو می‌کنند و گاهی خودشان هم پیشنهاددهنده ترجمه اثر هستند. به هر حال تئاتر هنری نیست که در کشور ما بوده باشد و هنری است که ما آن را به عاریه گرفتیم و  به همین دلیل است که ادبیات نمایشی غرب راه خودش را در تئاتر ما به راحتی باز می‌کند و این نکته را باید بدانیم که به نسبت غرب مولفان کمتری داریم.

نقش ترجمه متون جدید و واردشدن نمایشنامه‌های جدید جهان به ایران برای و رونق و تولید آثار نمایشی تالیفی چیست؟
هیچ‌وقت نمی‌شود این نکته را نادیده گرفت که تاثیرپذیری فرهنگ‌ها از هم در طول تاریخ همیشه وجود داشته است. مثلا هنرهای اسلامی و ایرانی از هم تاثیر پذیرفته‌اند و در با وجود اینکه خاستگاه ادبیات نمایشی کشور ما نبوده،‌ این امر وجود دارد. ترجمه آثار جهان، تئاتر ایران را با آنچه امروز در ادبیات نمایشی روز جهان وجود دارد پیوند می‌دهد و تبادل نظر و اندیشه در این راستا بسیار موثر است و نمایشنامه‌نویسان ما را با روال معاصر این هنر در دنیا آشنا می‌کند.

به عنوان مترجم بسیار دوست دارم که این اتفاق از سمت ایران هم بیفتد. من این مسولیت را برای خودم در نظر می‌گیرم که آثار ایرانی را برای فرانسوی‌ها ترجمه و آن‌ها را با فرهنگ و آثارمان آَشنا کنم. ما نمایشنامه‌نویسان خوبی مانند محمدامیر یاراحمدی، علی اکبر علیزاد و حسین کیانی و دیگر دوستان داریم و به نظرم خیلی بهتر است که این اتفاق دوجانبه بیفتد و اینگونه نباشد که بخواهیم تنها فرهنگ خارجی را در کشورمان رواج بدهیم و باید نهادهایی که می‌توانند در این راستا حمایت کنند، دست به کار شوند. و به نظرم  حیف است که هنرمندان معاصر ما کارشان در دیگر نقاط دنیا دیده نشود و فکر می‌کنم کمی از آن هم به کم کاری ما مترجمان برمی گردد و من خودم به شخصه آمادگی خودم را برای این کار اعلام می‌کنم و گمان می‌کنم این کار نیاز به حمایت و گذشت زمان دارد.


فلوریان زلر

چه کارهای جدیدی در دست ترجمه و انتشار دارید؟
سه کار را برای سه گروه مختلف که در حال تمرین هستند ترجمه کرده‌ام. من خیلی دوست دارم وقتی کاری را ترجمه می‌کنم توسط گروهی تمرین شود و روی صحنه برود تا به متن پخته‌تری دست پیدا کنم. اینکه من بدانم کدام دیالوگ‌ها در دهان بازیگر راحت‌تر می چرخد و کدام کلماتی که من انتخاب کردم برازنده روی صحنه گفتن هستند به من کمک می‌کند که به نوعی ترجمه خودم را ویرایش کنم. برنامه این است که همزمان با اجراها این ترجمه‌ها نیز منتشر شوند. همچنین من دبیر دو مجموعه تئاتری از ادبیات فرانسه و ادبیات معاصر جهان هم هستم و  در حال ترجمه آن‌ها با دوستان و همکاران مترجم هستیم و می‌توانم بگویم که مجموعه‌های خوبی از آب درآمده است.

بیشتر تمرکز شما بر ترجمه آثار معاصر است اینطور نیست؟
بله دقیقا. من سراغ کارهای کلاسیک نمی‌روم چون به نظرم دغدغه‌های امروز ما خیلی مهم‌تر از دیروز و گذشته است.
 

نظر شما