شناسهٔ خبر: 56643 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

آخرین همکار دهخدا / رضا ضیاء

دبیرسیاقی آخرین همکار مرحوم دهخدا بود که 9 سال با این بزرگوار توفیق همکاری و همنشینی داشت.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از اعتماد؛ دبیرسیاقی آخرین همکار مرحوم دهخدا بود که ۹ سال با این بزرگوار توفیق همکاری و همنشینی داشت. ۹۹ سال پیش در خاندانی به دنیا آمد که در دوره صفویه از لبنان به قزوین (که آن ایام پایتخت صفوی بوده)، می‌آیند. وی در طولِ عمر پربرکتش بیش از ۱۲۰ کتاب و مقالاتی فراوان تألیف کرد. نقش او در تالیفِ لغت‌نامه دهخدا چنان است که دکتر حسن انوری در جشن‌نامه ایشان نوشته: «اگر تلاش‌های او نبود، لغتنامه پایان نمی‌یافت یا برای پایان یافتن، زمان درازتری می‌طلبید». او فقط صاحبِ مدرک دکترای زبان و ادبیات فارسی نبود. بسیاری از متونِ اصلی ادبیاتِ ایران را تصحیح کرده که هرچند ممکن است بر بعضی اشکالاتی وارد باشد، ولی هنوز هم جزو بهترین تصحیح‌های متون مزبور محسوبند و با گذشت دهه‌ها فراتر از آن کارها نرفته‌ایم. شاهنامه فردوسی، دیوان منوچهری و فرخی و عنصری و دقیقی، پیشاهنگانِ شعرِ فارسی (که شاملِ احوال و اشعارِ پراکنده شعرای متقدم زبان فارسی است) و نیز برگردانِ شاهنامه به نثرِ روان، از جمله این آثار است؛ البته کارهای او به ادبیات ختم نمی‌شود و کتاب‌های فراوان در زمینه تاریخ نیز دارد. مثلا در کتابِ «صد سلسله» نام و مدت فرمانروایی شاهان و فرمانروایان هر سلسله را به اجمال معرفی کرده. یا کتابی مفصل در «سیرتاریخی بنای شهر قزوین» از خود به یادگار گذاشته. او در سالِ هفتادوسه به زادگاهش قزوین بازگشت ولی آنجا هم دست از فعالیت نکشید و به جز تدریس در دانشگاه، در خانه شخصی خود نیز بانی جلساتِ هفتگی خواندن متونِ کهن شد. در این دوره روزهای چهارشنبه نه تنها شاهنامه تماما خوانده شد، بلکه در آن به خواندنِ ویس‌ورامین، دیوان منوچهری، بوستان سعدی، تاریخ بیهقی و چهارمقاله نظامی عروضی نیز پرداختند.

جالب است که این جلسات به این عناوینِ مشهور ختم نمی‌شود و در آن متونی گمنام‌تر مثلِ کلیات شاه‌داعی شیرازی، برزونامه، همای‌نامه و حتی دیوان پروین اعتصامی نیز خوانده می‌شود. جلساتی که خود از مهمانان پذیرایی می‌کرده و به‌شدت به برگزاری آنها معتقد بوده؛ در حدی که اگر کسی دیر می‌رسیده یا زودتر از موعد جلسه را ترک می‌کرده، بسیار ناراحت می‌شده.

دبیرسیاقی انضباطی مثال‌زدنی داشت و همیشه با ظاهری آراسته دیده می‌شد؛ به گونه‌ای که این اواخر که محاسنش بلند می‌شود و ژولیدگی‌های پیری بر او اثر می‌گذارد، تمایلی به انتشار عکس‌هایش نداشته. نکته حاشیه‌ای جالب در ظاهرِ او تقید او به بستنِ کراوات است که در کمتر عکسی بدون این هیات ظاهر می‌شود. یادم هست که صداوسیما چند سال پیش برای فرار از این ماجرا، کادر را به صورتی تنظیم کرده بود که کراواتِ استاد پشتِ گلدانی مخفی بماند! نیز یکی از همکارانِ ایشان در لغت‌نامه تعریف می‌کرد که در اوایلِ دهه شصت و آن فضا، ایشان کماکان با همان وضعیت در موسسه لغت‌نامه حضور می‌یافت. یک‌بار شخصی به ایشان می‌رساند که بعضی حضرات به این شمایل معترضند. ایشان با همان جدیتِ علمی می‌گوید: من قانونی در منعِ بستنِ کراوات ندیده‌ام و اگر مصوبه‌ای در این مورد به بنده نشان بدهند، محال است پس از آن، از قانون تمرد کنم و در جایی که منعِ قانونی دارد با کراوات ظاهر شوم. نیز وقتی کتاب یادداشت‌های مرحوم علی‌اصغر حکمت را در دولتِ دهم به چاپ سپرد، «اصلاحیه‌»‌ای به اندازه حجم کتاب دریافت کرد که از جمله از ایشان خواسته بودند، مقدمه‌ای در مذمتِ مرحوم حکمت بنویسد و هرجا اسمِ محمدرضا و رضاخان بوده، آن صفحه را حذف کند! که گویا ایشان حاضر به پذیرش هیچ‌یک از این موارد هم نشدند.

او از نسلِ استادانِ پرکار و بی‌حاشیه و جدی‌ای بود که به دانش برای دانش اهتمام می‌ورزیدند و اجازه ندادند مسائلِ حاشیه‌ای بر کارشان اثر بگذارد. دبیرسیاقی در پایان زندگی‌نامه‌اش در ارزیابی کارنامه خود، به این نقلِ قول دکتر خانلری درباره زندگی‌اش اشاره می‌کند که گفته: «عمرِ دوهزار و پانصد ساله دارد» (به دلیلِ موانست با تاریخ و فرهنگ) و می‌گوید با آنکه عمری طولانی یافته، ولی باز هم به گفته ابنِ سینا، «عرض زندگی» برایش مهم‌تر است: «این همه را چون گرد آوریم، «عرض زندگی» را به مرز بیش از هزار و دویست سال می‌رساند؛ اما به قولِ جمال‌الدین عبدالرزاق اصفهانی «این همه خود طیبت است»، حقیقت آن است که کسایی مروزی بیان کرده است: به کف چه دارم ازین سالیان شمرده تمام/ شمارنامه با صدهزارگونه وبال»

(نقل‌قول‌ها عمدتا از جشن‌نامه ایشان در مجله بخارا (شماره۱۱۷) آمده است.)

نظر شما