شناسهٔ خبر: 56811 - سرویس کتاب و نشر
نسخه قابل چاپ

نگاهی به کتاب « سارتر در ایران» نوشته احمد راسخی لنگرودی؛

سیمای سارتر در سپهر روشنفکری ایرانی

سارتر کتاب‌های شریعتی را که باز می‌گشودم پر بود از نام سارتر و نظرات وی که طی چند دهه در جهان و ایران نامی افسانه‌ای پیدا کرده بود. تو گویی مجموعه آثار شریعتی کمابیش بوی « سارتر زدگی» می‌داد. این هوای « سارترزدگی» را در آثار روشنفکران دیگری نیز می‌شد دید؛ جلال آل‌احمد از جمله آن‌هاست. نه او که نسلی از هم‌نسلان او در آن دوران تاریخی، بخشی از جوانی خود را به پای اندیشه‌های سارتر ریخت. اندیشه‌هایی که در عرصه‌های متنوع راه گشود؛ عرصه‌هایی چون هنرهای نمایشی و ادبیات داستانی، کافه‌های به اصطلاح روشنفکری و جریانات فزاینده سیاسی

فرهنگ امروز/ پردیس سیاسی:

قرن بیستم دوران تلاطم‌ها و آشوب‌هاست. قرنی که پس از دستاوردهای عظیم بشری چون مدرنیته و پیش‌رفت‌های شگرف علمی سر رسید و با خود دو جنگ جهانی خانه‌مان سوز را به همراه آورد. ظهور فاشیسم و نازیسم در کنار جنبش‌های سیاسی و اجتماعی، شکل‌گیری انقلاب‌ها، ایجاد جریان‌های متنوع فکری، ادبی و هنری این قرن را به یکی از مهم‌ترین دوران حیات بشری تبدیل کرده است. در میان فیلسوفان و اندیشمند  این قرن پر هیاهو اما بی شک ژان پل سارتر یکی از مهم‌ترین و مطرح‌ترین‌ هاست. فیلسوفی که در زمان حیاتش اندیشه‌هایش شیوع فوق‌العاده‌ای پیدا کرد و هرچند در ادامه و اکنون این اشتیاق و اقبال به اندیشه‌های او کم‌تر و کم‌تر شد اما هرگز نمی‌توان به تاریخ اندیشه قرن بیستم پرداخت و نامی از ژان پل سارتر نبرد. « سارتر در ایران» عنوان کتابی است که احمد راسخی لنگرودی با توجه به اهمیت و تاثیر اندیشه‌های این فیلسوف اگزیستانسالیسم و تاثیر گذاریش بر روشنفکران دهه‌های چهل و پنجاه رفته به سراغ آن رفته است. لنگرودی در مقدمه کتاب از آشنایی خود با اندیشه‌های سارتر و تاثیر این اندیشه‌ها در فضای روشنفکری ایران این گونه می‌گوید: « کتاب‌های شریعتی را که باز می‌گشودم پر بود از نام سارتر و نظرات وی که طی چند دهه در جهان و ایران نامی افسانه‌ای پیدا کرده بود. تو گویی مجموعه آثار شریعتی کمابیش بوی « سارتر زدگی» می‌داد. این هوای « سارترزدگی» را در آثار روشنفکران دیگری نیز می‌شد دید؛ جلال آل‌احمد از جمله آن‌هاست. نه او که نسلی از هم‌نسلان او در آن دوران تاریخی، بخشی از جوانی خود را به پای اندیشه‌های سارتر ریخت. اندیشه‌هایی که در عرصه‌های متنوع راه گشود؛ عرصه‌هایی چون هنرهای نمایشی و ادبیات داستانی، کافه‌های به اصطلاح روشنفکری و جریانات فزاینده سیاسی»

پرسش اصلی نویسنده این کتاب که او را به سمت نگارش این اثر سوق داده است اما این است که  ایران آن روز چگونه بود و چه تصویری از واقعیت نشان می‌داد که متفکری چون ژان پل سارتر بر خاکش نشست و آن گونه پرطرفدار جلوه کرد؟ پرسش دیگر این است که آورده سارتر برای ما اساسا چه بود؟ برای پاسخ به این پرسش نویسنده کتاب خود را در هفت فصل تنظیم کرده است. او ابتدا از زمانه و اندیشه سارتر شروع می‌کند و با نگاهی به زندگی فردی و شخصی او به زمینه‌های ورود اندیشه‌هایش در ایران می‌پردازد. لنگرودی از موافقان و منتقدان نظریه سارتر می‌گوید و سپس به تاثیرپذیری فضای ادبی کشور از سارتر هم می‌پردازد. جانبداری سارتر از زندانیان سیاسی در دوران پهلوی و تلاش‌های او در این زمینه به علاوه تاثیر سبک کافه‌نشینی سارتر در ایجاد و رونق کافه‌های روشنفکری در ایران از جمله مباحثی است که لنگرودی به آن‌ها می‌پردازد.  او البته کتاب خود را تبلیع و تمجید سارتر نمی‌داند و هدف اصلی را این گونه معرفی می‌کند: « این مجموعه قصد ندارد که سارتر را از حد معمول خود فراتر جلوه دهد و تبلیغی برای اگزیستانسیالیسیم وی باشد. در این مجموعه البته سارتر، سارتر است؛ نه فراتر و نه فروتر. کتاب « سارتر در ایران» می‌خواهد بر این امر اصرار ورزد که اگر اندیشه سارتر در قالب « سارتر زدگی» یا «سارترگرایی» به این جغرافیای فکری راه گشود و دهه از تاریخ روشنفکری ایران را تحت تاثیر خود قرار داد، بی ارتباط با شرایط کشور و جهان نبود. اقتضای زمانه بود»

فصل نخست کتاب با عنوان « فیلسوف عصر» به شمایی از زندگی فکری ژان پل سارتر می‌پردازد. در این بخش ما با چهره محبوب و موثر سارتر در جریان‌های مختلف فلسفی و در ادامه روشنفکری و ادبی آشنا می‌شویم. به اعتقاد نویسنده دلیل این محبوبیت و اقبال چیزی جز این نیست که گفتار و اندیشه سارتر زاده و برای زمانه خود بود.« ژان پل سارتر زاده دوران خود بود و گفتار و نوشتارش رنگ و بوی زمانه خود را داشت. با زمانه زیست و با زمانه رفت؛ زمانه‌ای که ویژگی و مشخصه‌های خود را داشت؛ زمانه جنگ و خشونت و نابرابری و در عین حال زمانه تشنه تحول و تغییر و نوگرایی» نویسنده در اادامه این بحث به سارتر در ایران هم می‌رپردازد و از اولین مواجهه جامعه روشنفکری ایران با اندیشه‌های او می‌گوید. « لازم به گفتن است نخستین جرقه‌های آشنایی جامعه کتابخوان ایران با ژان پل سارتر در مجله سخن به سردبیری ناتل خانلری زده شد که به کمی قبل از دهه چها و پنجاه باز می‌گردد. شاید بشود گفت اولین مقاله که درباره سارتر و اندیشه‌های وی در نشریات ایران نقش بست مقاله فریدون هویدا باشد که در شماره اول سال سوم مجله « سخن» با عنوان « ژان پل سارتر و فلسفه جدید» به چاپ رسید»

پس از مرور آثار منتشر شده از سارتر در ایران، در فصل  دوم با عنوان « زندگی‌نامه، آرا و نظرات» لنگرودی به روایت زندگی‌نامه‌ای از سارتر  و سپس به  مهم‌ترین فرازهای اندیشه او  از جمله مفهوم « آزادی» می‌پردازد. « آزادی یکی از محوری‌ترین مفاهیم و اصلی‌ترین دغدغه‌های فلسفی سارتر به شمار می‌آید. به نظر او آزادی رشه در وجود انسان دارد. آزادی انسان به صورت مستقل از وی، قابل بیان نیست. زیرا « انسان آزادی است». در باور او هیچ فاصله‌ای میان وجود اسنان و آزادی متصور نیست.»

فصل سوم کتاب با عنوان « سایه سارتر بر روشنفکران ایران»  به تاثیر اندیشه‌ها سارتر بر جریان روشنفکری در ایران می‌پردازد. این فصل که مهم‌ترین بخش کتاب است و حجم بیشتری را نیز به خود اختصاص داده نشان می‌دهد، برخورد روشنفکران ایرانی با  اندیشه‌های این فیلسوف فرانسوی به یک شکل نبوده است. اما تاثیر بخشی از اندیشه‌های سارتر بر چهره‌های شاخصی چون علی شریعتی و جلال آل احمد قابل توجه‌تر بوده است. « چهره‌های شاخصی چون حلال آل احمد و علی شریعتی به عنوان روشنفکران مطرح ان روزگار و سر حلقه جریان روشنفکری در دوره معاصر، در پاره‌ای موضوعات، به ویژه  نقد تمدن غرب و اساسا مدرنیته و نیز ادبیات متعهد بیشترین تاثیرات را از آرا و نظرات سارتر پذیرفته‌اند. به عبارتی ژان پل سارتر، در موضوعاتی از مراجع گری هر دو شخصیت این مسئله به خوبی منعکس است».

فصل چهارم کتاب با عنوان « شعاع اندیشه سارتر بر منتقدین» به منتقدین اندیشه‌های سارتر در ایران می‌پردازد. نویسنده در این بخش از علاقه‌مندان و متاثران سارتر عبور کرده و به منتقدان اندیشه او می‌پردازد. او از شاخص‌ترین چهره‌های این گروه به شهید مرتضی مطهی و سید احمد فردید اشاره می‌کند. او در ابتدا به آرای شهید مطهری به عنوان یکی از مهم‌ترین منتقدان فلسفه سارتر اشاره می‌کند و برخی از انتقادهای او به اندیشه سارتر به ویژه آنجا که از آزادی و بیگانگی انسان سخن می‌گوید می‌پردازد.

راسخی لنگرودی پس از مطهری به احمد فردید و انتقادات او نسبت به سارتر هم می‌پردازد. لنگرودی با ذکر این نکته که فردید در ابتدا موضع ملایم‌تری نسبت به اندیشه‌های سارتر داشت و در ادامه انتقادات تندتری از او می‌کند. او در نقل قولی به نقل از فردید در مورد اندیشه‌های ژان پل سارتر این گونه می‌نویسد: « ژان پل سارتر هیچ عمل مثبتی در باب سیاست انجام نداد. صد رحمت به مارکس، اصلا تقکرش تفکر نیست. مرد بی‌فکری است و یک مجودی است که حقیقتا مطالب را از بین برده، یکی از کثافت‌ترین حامیان امپریالیسم و بورژوازی و هر فکر غربی، ژان پل سارتر است. زیرا مقدماتش طوری است که همه چیز معتبر به اعتبار انسان است. وقتی هر چیز معتبر به اعتبار انسان شد خودبنیادی اصل همه چیز می‌شود».

در فصل پنجم نویسنده پای را از فضای اندیشه بیرون گذاشته و به سایه سارتر بر ادبیات ایران می‌پردازد. لنگرودی در این فصل نشان می‌دهد که تاثیرپذیرفتکان از مکتب اگزیستانسیالیسم تنها به متفکران اجتماعی محدود نبود و در فضای ادبی آن روزگار چه در شعر و چه در رمان نیز این جریان به افکار ایرانیان راه یافته بود. به اعتقاد لنگرودی مکتب داستان‌نویسی تهران و اصفهان و چهره‌های شاخصی همچون جلال آل‌احمد، بهرام صادقی، هوشنگ گلشیری و غلامحسین ساعدی همه در دوره‌ای متاثر از این اندیشه‌ها قلم زده‌اند. اما ورورد ژان پل سارتر به فضای ادبیات داستانی کشور بیش از هر کس مدیون و مرهون صادق هدایت است. کسی که برای نخستین بار داستان کوتاه « دیوار» سارتر را به فارسی ترجمه و در مجله سخن منتشر کرد. به اعتقاد نویسنده تاثیر سارتر تنها به ادبیات داستانی و نام‌های مهم این عرصه محدود نمی‌شود و شاعرانی همچون احمد شاملو و مهدی اخوان ثالث نیز در آثار خود از اندیشه‌ها الهام گرفتند. شاملو چون ساتر از تععد اثر هنری سخن می‌گفت و از مفاهیمی چون مواجهه انسان به عنوان باشنده آگاه و یگانه معنا دهنده هستی با جهان اشیا می‌سرود. علاوه بر احمد شاملو مهدی اخوان ثالث نیز در اشعار خود پاره‌ای از مضامین اگزیستانسیالیستی چون هستی، زیستن، شدن و لحظه را به کار برده است.

فصل ششم کتاب با عنوان « سارتر و نهضت‌های آزادی‌بخش» مجموعه اقدامات سارتر در نقش رییس جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران، در حمایت از مبارزین ایرانی در رژیم پهلوی را بررسی می‌کند. « سارتر به عنوان رییس جمعیت دفاع از زندانیان سیاسی ایران و از جمله تبعید امام خمینی و رندانی شدن آیت‌الله حسینعلی منتظری چندین نوبت اعلامیه‌هایی را صادر کرد. او حتی سه بار به حمایت از امام خمینی در دورانی که در تبعید به سر می‌بردند پرداخت» در ادامه این فصل بخشی ازگفت و گوی احسان نراقی و محمد رضا پهلوی در مورد ژان پل سارتر به نقل از کتاب « از کاخ شاه تا زندان اوین» آورده شده است.

لنگرودی بحث خود را در فصل هفتم با عنوان « نقش سارتر در شکل‌گیری کافه‌های روشنفکری» به پایان می‌برد. لنگرودی اشاره می‌کند که تا پیش از آشنایی روشنفکران دانش‌آموخته ایرانی در فرانسه، نشانی از کافه‌های روشنفکری و ادبی در تهران نبود و کافه‌نشینی سنتی برخاسته از فرانسه بود که دانشجویان ایرانی با خود به ایران آوردند. شکل‌گیری کافه نادری، کافه فیروز، کافه فردوسی و بسیاری دیگر از کافه‌ها که در واقع محلی برای مباحثه و شکوفایی بسیاری از اندیشه‌ها و حتی آثار در آن زمان شد، تاثیر گرفته از سنت کافه نشینی فرانسوی و در راس آن ژان پل سارتر است. « بزرگانی نیز در تاسی از سارتر، پندری کافه آشیامه دومشان محسوب می‌شد؛ به محض ورود به کافه بساطشان را که شامل کاغذ و قلم می‌شد پهن می‌کردند و بی‌دردسر، با نوشیدن یک استکان چای و گفت و گو با این و آن به نوشتن و تحقیق می‌پرداختند».

مشخصات کتاب: سارتر در ایران، احمد راسخی لنگرودی، ۱۶۰۰۰ تومان، ۱۳۹۷، نشر اختران، ۱۷۹ صفحه

منبع: سازندگی

نظر شما