شناسهٔ خبر: 56987 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

اثری برای نشان دادن تلاش تهی‌دستان در مواجهه با بی‌عدالتی‌ها

کتاب «زندگی روزمره تهی‌دستان شهر» در باب نشان دادن زندگی این گروه از مردم و تلاش‌های آنها برای مواجهه با بی‌عدالتی‌ها و فجایع ناشی از سیاست‌ها و سیاستگذاران تألیف شده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «زندگی روزمره تهی دستان شهری» تالیف «علیرضا صادقی» توسط نشرآگاه در ۲۸۶ صفحه منتشرشده است.

جبار رحمانی، انسان شناس پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی درباره این کتابگفت: تهی دستان شهری، معمولاً در ذیل مطالعات آسیب‌شناختی در حوزه علوم اجتماعی مطرح شده‌اند و این تلقی ضمنی وجود دارد که آنها عموما به دلایل خودخواسته یا اجبار ساختارهای کلان، به زندگی فلاکت باری دچار شده‌اند. اما مساله اصلی آنست که موقعیت حاشیه بودگی آنها از مراکز زندگی شهری، متناظر شده با موقعیت حاشیه بودگی آنها از محورهای مطالعاتی دانشگاهی. هرچند رویکرد آسیب‌شناختی گاه از سوی جریان‌های عدالت‌گرا به دنبال نشان دادن هزینه‌های زندگی آنها در قبال بی عدالتی نهفته در ساختارها بوده‌اند، اما از سوی دیگر رویکردهای نخبه گرایانه گروه‌های مسلط نیز بواسطه انتساب علل آسیب‌های اجتماعی به این گروه‌های حاشیه‌ای آنها را علت بسیاری از رنج‌های جامعه معرفی کرده‌اند.

وی افزود: گویی نگاه آسیب‌شناسی به جای آنکه به جرایم یقه سفیدها و فاجعه‌هایی که بواسطه بزرگان سیاسی بر سر ملتی می‌آید، باید به این گروه‌های معتاد، بیکار، حاشیه نشین و فقیر و ... توجه کنند. نوعی فرافکنی موضوعات رخ می‌دهد. البته تنبلی پژوهشی و دشواری کارکردن در میان حاشیه‌ها، نیز سبب شده در مجموع، مطالعات بسیار اندکی در حوزه این گروه‌های حاشیه‌ای فرودستان شهری وجود داشته باشد. از مجموعه کتاب‌های اندکی که در سال‌های اخیر در باب نشان دادن زندگی این گروه از مردم و تلاش‌های آنها برای مواجهه با بی‌عدالتی‌ها و فجایع ناشی از سیاست‌ها و سیاستگذاران تالیف شده  می‌توان کتاب «زندگی روزمره تهی دستان شهری» تالیف «علیرضا صادقی» را نام برد. این کتاب که می‌توان آن را در امتداد کتاب آصف بیات با عنوان سیاست‌های خیابانی نام  برد، تلاشی است برای نشان دادن عاملیت این مردم محکوم از جانب ساختارهای مسلط در حل مشکلات و بحران‌هایی که در زندگی‌شان داشته‌اند.

رحمانی با اشاره به کتاب زندگی تهی دستان اظهار کرد: کتاب حاضر به دنبال آنست که از سال ۱۳۹۰ الی ۱۳۹۲ به زندگی این گروه از مردم ایران بپردازد و ابعاد و  بحران‌های ناشی از سیاست آزادسازی و سیاست‌های نئولیبرال در ایران و همچنین پوپولیسم سیاسی حاکمان را نشان بدهد. تلاش این کتاب نشان دهنده تاکتیک‌ها و استراتژی‌های این مردم در حل مشکلاتشان در این فشار خرد کننده سیاست‌های ناعادلانه اقتصاد سیاسی ایران است. کتاب در هفت فصل و یک نتیجه گیری تدوین شده است. در فصل اول  نشان می‌دهد که چگونه انقلاب‌های اقتصادی‌ای که باشعار عدالت و اهدافی برای مردم و به نیت به ظاهر خیر در ایران توسط نظام حاکم و دستگاه‌های سیاسی آن انجام شده و معمولا هم پشتوانه‌های ایدئولوژیک و اخلاقی و مذهبی برای آن فراهم می‌شده، چگونه در نهایت به تخریب زندگی همین مردم انجامیده است و احتمالا حسب ادعای این کتاب، این سیاست‌ها در بطن خودشان عمیقا غیراخلاقی و ناعادلانه بوده‌اند.

وی افزود: کتاب در فصل سوم نشان می‌دهد که چگونه حجم انبوهی از خیریه‌ها به کمک همین مردم شتافتند و بقای مردم به امری خیریه‌ای بدل شد. حتی مواجهه مردم با هزینه‌های جاری برق و آب و گاز به گونه‌ای بود که برای روشن ماندن چراغ خانه به مجموعه‌ای از استراتژی‌ها دست زده‌اند. در فصل پنجم نشان می‌دهد که گونه‌ای از بازار مبتنی بر فروش به تهیدستان و اعتماد برای قسطی و نسیه‌ای شدن، ذیل عنوان بازارخودمانی ایجاد کرده‌اند و همین سیاست‌های ریز  و جزیی برای تداوم بقای خود و نزدیکان و ایجاد توان حداقلی برای تحمل فشارهای این بی عدالتی سیستماتیک و ناکارآمدی حکمرانی دست به راه‌هایی زدند تا در حاشیه‌ها مسکن بسازند یا مسکن‌های حاشیه‌ای غیر استاندارد را دو یا سه طبقه کنند. در نهایت بخشی از همین مردم هم ذیل معیشت موتور سواران، به میان خیابان‌های شهر تهران آمدند که از فضای پیش آمده بواسطه توسعه ناموزون جامعه و شهرهای پرترافیک برای خودشان مفری و معیشتی از طریق پیک موتوری شدن دست و پا کنند. البته کتاب نشان می‌دهد که چگونه همین سیاست‌های خرد روزمره در نهایت در خدمت همان سیاست‌های بازاری شدن زندگی و سیاست‌های نولیبرال قرار می‌گیرد. گویی در نهایت همین‌ها هم زندگیشان در خدمت همان بازار در می‌آید.

این پژوهشگر اظهار داشت: مولف در بحث نظری رویکرد خودش را در سنت کارهای آصف بیات نشان می‌دهد، اینکه چگونه «منافع تهی دستان در استراتژی‌ها، سازمان‌ها و انجمن‌هایی نهفته است که مستقیماً به دغدغه‌های بلاواسطه و فوری آنها پاسخ می‌دهد. از این رو تهی دستان نمی‌توانند ایدئولوژیک باشند. ایدئولوژیک بودن مستلزم ظرفیت‌های معینی (زمان، خطر پذیری و پول) است که  محرومان شهری فاقد آن‌اند. سیاست خرد یا مبارزات محلی برای دغدغه‌های عینی و انضمامی، خصیصه محرومان شهری است. سیاست آنها در شرایط عادی و در وهله نخست، سیاست عمل روزمره است. سیاستی که از طریق کنش‌های عادی، مستقیم و فردی است» (ص ۳۱). مولف تلاش کرده است تا از این منظر در لابلای کتاب نشان دهد که چگونه این مردم در نزاع با سیاست‌های لیبرال در جستجوی فضایی برای تنفس و جلوگیری از خفه شدن در فضای مسموم بازارزده  ایرانی بوده‌اند.

رحمانی افزود: کتاب زندگی روزمره تهی دستان شهری در نهایت داستانی جذاب و خواندنی از صفحات روشن و سفید زندگی این مردم بدست می‌دهد. مولف که در ابتدا ادعا کرده بر روش مردم‌نگاری و مطالعه اسناد تاکید داشته، در عمل بخش اصلی و و اعظم کارش مبتنی بر کارهای اسنادی و روایت آنها در لابلای مطالعات و سندهای قبلی است. البته رویکرد ماتریالیستی کتاب در فهم فرهنگ و زندگی روزمره بیش از همه ما را به کنش‌هایی متوجه می‌کند که برای سامان‌دهی به زندگی مادی رخ داده‌اند. گویی حل مساله معنا و تولید معنا برای زندگی در این فضای زندگی سخت،  صرفا از این مکانیسم‌ها هست و کتاب سرنخی از کنشهای غیرمادی برای تامین منبع معنایی در زندگی روزمره این مردم بدست نمی‌دهد.

این انسان شناس با بیان اینکه، کتاب را می‌توان از لحاظ روشی دچار چند نکته مبهم یا مفروض ناصریح دانست، تصریح کرد: یکی اینکه کتاب بیش از حد بر گزارش‌های روزنامه‌ها  تاکید کرده است، بی‌آنکه هیچ کجا از منطق اعتبارسنجی این گزارش‌های روزنامه‌ای صحبت کرده باشد و معلوم نیست چگونه این گزارش‌ها مورد خوانش در تالیف کتاب قرار گرفته‌اند. دوم آنکه کتاب مبتنی بر مفروض گرفتن سه نیروی کنشگر اصلی است: دولت، بازار، تهی دستان. هیچ توجیه روش‌شناختی برای حذف سایر نیروها و عوامل موثر مانند فساد، مافیاها، خلاءهای قانونی و حتی مداخله نیروهای دیگر داخلی و خارجی نیست. سوم آنکه کتاب اصولاً مبتنی بر کنشی جنسیت‌زدایی شده است. به این معنا که متغیر جنسیت اصولاً متغیر بی تاثیری است. لذا عموما با حوزه‌ای از زندگی مواجه هستیم که گویی جنسیت در آن تاثری ندارد. اما در واقع بیشتر مردانه است (بیشتر در حوزه‌های بیرونی و عمومی)، از زنان و تجربه‌های خرد آنها و حتی فضای زنانه یا فضای کودکان و... خبری نیست، مگر در رابطه با همان حوزه‌های مردانه (یا فاقد متغیر جنسیت). بیشتر با حوزه‌ای از زندگی مواجه‌ایم که عرصه مادی و مردانه است.

وی افزود: چهارم آنکه کتاب، ناهنجاری‌ها (دزدی، فحشا، مواد مخدر و...)  به عنوان نتیجه وضعیت یا حتی یک سیاست بقا برای تهیدستان، در این کتاب دیده نمی‌شود. کتاب قرار است وجوه مثبتی از زندگی تهی دستان و عاملیت آنها را نشان دهد. نوعی تمایل رمانتیک برای برجسته‌سازی عاملیت اخلاقی تهی دستان دیده می‌شود. گویی رنج‌ها، قربانی شدن‌ها و نابودی زندگی‌هایی که در این میانه به واسطه تن فروشی، مردن بخاطر بیماری و فقدان دارو، تجاوز به کودکان و همه زندگی کشی‌هایی که در این فضا رخ می‌دهد، دیده نمی‌شوند. حتی از نقش این کنش‌های غیراخلاقی (دزدی و فحشا  و مواد مخدر) در سیاست خرد یا مبارزه‌ها برای زندگی صحبتی نشده است. پنجم آنکه عوامل نسبتاً غیرمادی مانند دین وآیین‌ها و اخلاقیات در تحلیل‌ها جایی ندارند، گوی آنها روبناهایی هستند که چندان اهمیتی برای مورد توجه واقع شدن ندارند. حتی نهاد دین در میان این مردم، می‌توانست به مثابه یک استراتژی مواجهه با رنج‌ها و بی عدالتی‌های زندگی یا داده‌ای در راستای سایر تحلیل‌ها، مورد تحلیل قرار گیرد،  که در نوع روش‌شناسی معطوف به جمع‌آوری داده‌ها، حتی داده‌های دینی نه تنها ارزش تحلیلی نداشته‌اند، بلکه ارزش جمع‌آوری هم نداشته‌اند. ششم آنکه اصولاً نوعی رفتارگرایی در جمع‌آوری داده‌ها مهم است، به رفتارهای عینی ملموس آدم‌ها توجه شده است و کنش‌های ذهنی معطوف به معنا چندان مورد توجه نگرفته‌اند. در نهایت نوع درک کنشگران در یک تحلیل کلی در بستری از تبیین‌های انتقادی سیاست‌های نئولیبرال قرار گرفته است. هفتم و مهم‌تر آنکه کتاب در هیچ کجا استدلالی ندارد که چرا وچگونه این سیاست‌ها را نئولیبرال نامیده و چرا وچگونه همه رنج‌های این مردم را بدان ارجاع می‌دهد. نوعی مفروض منطقی هست که این بی‌عدالتی‌ها، فسادهای اداری و قانونی نهادهای کشور، بی تدبیری‌ها و دستکاری‌های قانون و همه چیز در این بازی بزرگ، معطوف به این نئولیبرالیسم است. نولیبرالیسم به علت بنیانی در همه تبیین‌ها بدل شده است. فساد، خطاهای انسانی و همه چیز هم حتی خیریه‌ها هم ناشی از همان سیاست‌هاست. گویی مفهوم نیولیبرالیسم آنقدر کلان است که نه تنها ما ایرانیان، بلکه کشورهای دیگری را هم قربانی خودش کرده است. یک بازی بزرگ، با انبوهی از قربانیان، به نام نولیبرالیسم.

جبار رحمانی در یک جمع بندی کلی درباره کتاب  زندگی روزمره زندگی تهی دستان شهری تصریح کرد: در نهایت می‌توان گفت که کتاب، روایتی است، خواندنی از بخشی از صفحات سفید زندگی مردم که قربانی سیاستگذاری‌های ناقص، فساد سیستماتیک و حکمرانی ناکارآمد جامعه ما هستند. اما کتاب بیش از همه روایت تهی دستان موفق یا به تعبیری تهی دستان توانمندی است که خانه دارند، موتور دارند، خانواده دارند، روابطی دارند، اما از روایت تهی دستانی که خانواده‌شان را از دست می‌دهند، بدان‌ها تجاوز می‌شود، از فقر می‌میرند، یا علیل می‌شوند، تهی‌دستانی که از کودکی به باندهای فساد و گدایی فروخته می‌شوند، به همه آنها که بهای این بی‌عدالتی‌های حکمرانی ایران را به بهای جان و زندگی خودشان و عزیزان‌شان می‌دهند، در این کتاب خبری نیست. اگر یکی از همان سیاست‌گذاران به اصطلاح نولیبرال این کتاب را بخواند، شاید با خود بگوید که «خب این مردم هم راهی برای زندگی دارند و لازم نیست خیلی نگران پیامدهای سیاست‌هایمان باشیم. بهتر است راهمان را ادامه بدهیم». این کتاب با همه خوبی‌هایی که دارد، بخشی از چهره کریه فقر را نشان می‌دهد و اتفاقا بخش روشن را نشان می‌دهد. بخش زشت وکثیف فقر، همچنان در پرده پندار باقی مانده است. زیاد شدن این نوع مطالعات می‌تواند جامعه را هرچه بیشتر به نتایج و تبعات حکمرانی ناکارآمد و سیاست‌های ناعادلانه و مهم‌تر از همه فساد سیستماتیک در کشور ما آگاه کند.

نظر شما