شناسهٔ خبر: 57465 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

از حصار صفوی تا سومکا

داریوش شهبازی گفت: برخی حوادث گذشته را مانند چاشنی غذا باید مدام چشید و مانند شعر حافظ پیوسته زمزمه کرد تا در خاطرمان حاضر باشد. سابقه اسناد مربوط به تاریخ تهران، خیلی گسترده است. اطلاعات مزبور به دویست سال اخیر هم برمی‌گردد اما مسائلی مربوط به تاریخ تهران است که قدیمی‌تر هستند.

از حصار صفوی تا سومکا

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ مجموعه دو جلدی «روایاتی از تهران قدیم» تالیف داریوش شهبازی از سوی انتشارات سایه‌بان هنر منتشر شده است. شهبازی در این کتاب کوشیده تا از وجوه مختلفی به تاریخ تهران بپردازد. تهران در دو قرن اخیر، طلایه‌دار تحولات و توسعه در کشورمان بوده و به همین دلیل هم می‌توان گفت که تاریخ تهران در دوران پایتختی، مادر تاریخ ایران است و دانستن این تاریخ، بسیاری از گمگشته‌هایمان را نشانمان می‌دهد.

با داریوش شهبازی درباره «روایاتی از تهران قدیم» گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که در ادامه می‌آید:
 
در ابتدا بفرمایید که آیا مجموعه دو جلدی «روایاتی از تهران قدیم» در حوزه کتاب‌های تاریخ تهران می‌گنجد یا فرهنگ عامه و تاریخ شفاهی؟
این دو جلد هم در ادامه دیگر کارهای من در حوزه تاریخ تهران هست و حاصل 30 سال کار مطالعاتی در این زمینه. به نوعی می‌توان گفت که این کتاب، برگرفته از کتاب اصلی من «تهران نامه» است که در آنجا مطالب بر طبق حروف الفبا و به صورت دایره المعارفی در کنار هم آمده است. جلد اول آن هم امسال منتشر شد. تهران‌نامه یک مجموعه نظام‌مند است که از سوی انتشارات ماهریس منتشر می‌شود و هر آنچه اطلاعاتی که درباره تهران وجود دارد دربرمی‌گیرد؛ اعم از جغرافیا، تاریخ، اعلام، حوادث، کلمات، واژه‌ها و... مطالب «روایاتی از تهران قدیم» همه مستندات تاریخی هستند اما به صورت پراکنده.

این کتاب‌هایی که اخیرا درباره تهران منتشر کرده‌ام، همه برگرفته از آن کتاب هستند و خواننده می‌تواند به صورت موردی، هر یک از مطالب کتاب را بخواند و برداشتی از آن داشته باشد. این کتاب به شیوه تک‌نگاری‌های مرسوم نگاشته نشده و تنها به یک موضوع اختصاص ندارد. من می‌خواستم به زمینه‌ها و موارد تاریخی مختلف اشاراتی داشته باشم؛ از حصار صفوی تهران تا آب‌انبارها، شخص آقا محمدخان قاجار، زندان‌ها، مساجد یا سومکا که حزبی است که در دوران پهلوی فعال بوده و... اما در مجموع، این دو جلد «روایاتی از تهران قدیم» هم در ادامه همان سلسله کتاب‌های من است و به نوعی فیشیه من درباره تاریخ تهران را دربرمی‌گیرد.



به نظر شما، کارکرد کتاب‌هایی از این دست چیست؟

به طور کلی، تاریخ آن‌قدر ارزشمند است که همه آدم‌ها با هر تخصص و سن و سالی باید آن را مطالعه کنند و با استفاده از تاریخ، آینده‌شان را بسازند. برخی حوادث گذشته را مانند چاشنی غذا باید مدام چشید و مانند شعر حافظ پیوسته زمزمه کرد تا در خاطرمان حاضر باشد. یکی از آنها سرگذشت مستشارالدوله است که برای آزادی و ترقی ملتش کتابی نوشت و به دستور ناصرالدین‌شاه، میرغضبان در زندان آن قدر با کتاب بر سرش کوفتند تا کور شد و بعدها از این درد درگذشت. هر چند دیر شده بود اما آن پادشاه پس از اصابت تیر میرزا رضا گفت: «اگر زنده بمانم بر این مردم جور دیگری حکومت خواهم کرد.» این اشاره‌ای به اهمیت تاریخ است.

نسل ما نسبت به جوان‌ها در این زمینه اطلاعات بیشتری دارند. جوان‌ها به دنبال گمگشته‌های خودشان هستند. شاید خیلی‌ها مستشارالدوله را نشناسند. میرزا یوسف کسی است که در همان بحبوحه ورود نتایج انقلاب صنعتی از اروپا به ایران، ایران را با کشورهای اروپایی مقایسه کرد و متوجه عقب‌افتادگی ایران شد. او به عنوان یک آدم نخبه و دانشمند در ذهن خودش به دنبال موضوع می‌گشت  و در همین راستا، کتاب «یک کلمه» را نوشت. او در این کتاب، علت عقب‌افتادگی ما را نبود قانون ذکر می‌کند. او معتقد است نبود قانون منجر به این می‌شود که در جامعه تحولی رخ نمی‌دهد و علم گسترده نمی‌شود. او احساس می‌کرد که در اروپا به خاطر رعایت قانون است که مردم متحول می‌شوند و از علم جدید و اختراعات بهره می‌برند. استفاده از نیروی بخار، ساختن قطار و سینماتوگراف و تلگراف و تلفن و... همه از نتایج رعایت قانون است که از پس آن، منجر به نتایج علمی، احولات فکری و ذهنی می‌شود. ما هنوز هم به این نتیجه توجه نداریم. در هر زمینه‌ای برای بررسی عقب‌ماندگی مان باید به تاریخ رجوع کنیم. من همین طور که خودم در جست‌وجوی پاسخی برای نقاط ابهام تاریخی هستم، سعی می‌کنم حاصل پژوهش‌هایم را منتشر و به جامعه عرضه کنم.


هدف شما از انتشار این کتاب چه بود؟

در «روایاتی از تهران قدیم» هدف من، معرفی تهران، تاریخ تهران و نشان دادن گذشته ما است. مشکلات و مسائل فرهنگی، ضعف امکانات، مواجهه با قوای دشمن و... و به نوعی برگ‌هایی از تاریخ تهران، در ادامه سلسله کتاب‌های من درباره این شهر، در این مجموعه دو جلدی منتشر شده است.

آیا اسناد مربوط به تاریخ تهران، متعلق به همین دویست سالی است که تهران پایتخت ایران بود؟
سابقه اسناد مربوط به تاریخ تهران، خیلی گسترده است. اطلاعات مزبور به دویست سال اخیر هم برمی‌گردد اما مسائلی مربوط به تاریخ تهران است که قدیمی‌تر هستند. به عنوان مثال، گورستانی در قیطریه پیدا شد که مربوط به سه هزار سال پیش است و خب همین گورستان، سندی از تاریخ تهران را دربرمی‌گیرد. تهران فقط به حصار صفوی محدود نمی‌شود. گستره وسیع تهران را در نظر بگیرید. در این گستره، می‌توان جاهایی نظیر چشمه‌علی در شهرری را پیدا کرد که قدمت آن به هزاران سال پیش می‌رسد. در آهار و شکرآب که دو آبادی در شمال قله توچال هستند، پرستشگاهی به نام قلعه دختر است که با آزمایش‌هایی که مرحوم کریمان در دانشگاه تهران انجام دادند، مشخص شد که مربوط به دوره ساسانی است. اما مهم‌ترین منبع ما سفرنامه‌هایی است که در دوره‌های مختلف، جهانگردان اروپایی از سفرشان به ایران نوشته‌اند. چون آنها باسوادتر بودند و به ایران که می‌آمدند، متوجه اختلاف فرهنگی و عقب‌ماندگی‌ها می‌شدند.

بخش دیگر، سفرنامه‌هایی است که به ایرانی‌ها تعلق دارند. ناصرالدین‌شاه سفرنامه‌های بسیاری نوشته است. کتاب‌های دوران قاجاریه، خاطرات اعتماد السلطنه و... و سپس کتاب‌هایی که مولفان ایرانی در دوره‌های بعدی نوشته‌اند که از آن جمله می‌توان به محیط طباطبایی، کریمان، منوچهر ستوده، حجت بلاغی و... اشاره کرد. اخیرا نسل جوان هم پژوهش‌ها و تک‌نگاری‌های بسیاری درباره تاریخ ایران انجام داده‌اند.
اما مهم‌ترین نکته این است که بسیاری از نتایج و محصولات انقلاب صنعتی که از اروپا می‌آمد، ابتدا وارد تهران می‌شد. به همین دلیل هم، شناخت تاریخ تهران، برای بررسی تاریخ ایران بسیار مفید است. به عنوان مثال، راه‌های شوسه، احداث خیابان و اسفالته، ورود تلگراف و تلفن و هواپیما و دوچرخه و... از تهران شروع شده است.



با این تفاسیر می‌توان از چیزی با عنوان فرهنگ اصیل تهرانی یاد کرد؟

آن تهرانی که ما بخواهیم به عنوان یک نقطه جغرافیایی و دارای یک فرهنگ خاص بشناسیم، جغرافیای کوچکی بوده که نمایندگانی هم نداشتند. به عنوان مثال، فردوسی در دنیا، نماینده فرهنگ ایرانی شناخته می‌شود. اما فرهنگ تهرانی، نماینده‌ای ندارد. البته بعد از صفویه، اشعاری داریم که شعرای نه چندان مشهور، اشعاری به لهجه تهرانی نوشته‌اند. در آبادی‌هایی نظیر آهار و شکرآب، هنوز تا حدودی لهجه و رفتار اصیل تهرانی حفظ شده است. اما این فرهنگ مدام گسترده می‌شود و افراد مختلفی به آن ورود دارند. افرادی از شهرهای آذربایجان و اعراب حتی به تهران می‌آیند. قبایل اعرابی که در ورامین بودند، به خاطر ارتباط نزدیکی که با آقا محمدخان قاجار داشتند، به این شهر می‌آیند. اگر نقشه تهران قدیم را ببینید، متوجه می‌شوید که کوچه‌های بسیاری به نام شهرهای مختلف نامیده می‌شدند. این افراد، کلونی خودشان را در تهران تشکیل می‌دادند . هنگامی که آقا محمدخان شهر تهران را احداث کرد، جمعیت اینجا، شش، هفت هزار نفر بود. شش، هفت هزار نفر هم قشون آقا محمدخان بود. اما امروز دیگر از آن خصیصه قدیمی تهران چیزی نمانده است.

نظر شما