شناسهٔ خبر: 57590 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پارادایم جدیدی در علم روانشناسی در راه است/ بحران علم روانشناسی

هادی بهرامی گفت: انسان و علم روانشناسی در بحران است در نتیجه چرخه ای معیوب را شاهد هستیم. به نظر می رسد پارادایمی جدید و اتفاقات خوبی در راه است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛اولین نشست تخصصی «ارائه الگوی پژوهش در قرآن کریم با محوریت معرفی پژوهش‌های روانشناسی با رویکرد تدبری» یکشنبه ۲۵ آذرماه در دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران با حضور هادی بهرامی احسان، معاون پژوهشی دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران، احمدرضا اخوت، مسئول مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت و فاطمه فیاض، مسئول شورای مرکزی هسته پژوهشی روانشناسی اسلامی دانشگاه تهران برگزار شد.

در ابتدای این برنامه که به همت معاونت پژوهشی دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران، مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران و اداره کل فرهنگی و اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، پژوهش های انجام گرفته با موضوعات «طراحی مدل اکتشافی افسردگی از منظر قرآن و طراحی اثربخشی پروتکل درمانی مبتنی بر آن»، «معناشناسی اضطراب فراگیر از منظر قرآن و پیشنهاد بسته درمانی آن»، «بررسی انواع افسردگی از منظر قرآن کریم با ابعاد خودشناسی و جهت گیری مذهبی»، «نظریه آسیب‌شناسی از منظر قرآن کریم»، «عوامل خیانت زناشوئی و راهکارهای پیشگیری آن بر مبنای قرآن»، «استعدادشناسی از منظر قرآن» و ... معرفی گردید.

احمدرضا اخوت در ادامه این همایش به سخنرانی پرداخت. وی گفت: نکته مهم نسبت ما با کلام وحی است. مقدمه اول در این باره این است که اگر انسان رابطه خود را با خدا و کلام خدا به خوبی بداند حتماً هدایت می شود و زندگی خوبی خواهد داشت و از انواع بحران ها نجات پیدا می کند. همه درگیری های انسان در این است که به نوعی می خواهد این ارتباط خود را با خدا ایجاد کند. مقدمه دوم این است که در عین حال که همه ما اذعان داریم که قرآن و کلام خدا زندگی ما را خوب می کند، برخی مسایل باعث می شود که به کلام خدا بی اعتنا باشیم یا به آن رجوع نکنیم و یا به صورت محدود رجوع کنیم.

مسئول مجموع مدارس دانشجویی قرآن و عترت افزود: برخی وظیفه خود را مقابله با این مسیر می دانند. برخی تصور می کنند که خدا با انسان سخن گفته اما سخنانش مهم نبوده است. مطالبی را گفته که چه بسا با خردورزی هم می شد به آن ها پی برد. برخی نیز معتقدند کلام خدا مختص علماست و مانند یک تخصص تنها افرادی می توانند به آن راه پیدا کنند و قرار نیست که کلام خدا برای همه انسان ها باشد. برخی دیگر می گویند در قرآن فقط مطالب دینی وجود دارد و اگر ما بخواهیم درباره مسایل زندگی و ... به قرآن رجوع کنیم، در قرآن به این مسایل پرداخته نشده است و باقی مسایل را باید از روایات استخراج کرد.

احمدرضا اخوت با بیان این که این افکار ما را از رجوع به قرآن باز می دارد گفت: مقدمه سوم نیز این است که طبیعی است که واکنش هر کدام از این گروه ها برای رجوع به قرآن متفاوت است. مسأله دردناک این است که رفتارهای ما شبیه به این رویکردهایی می شود که خودمان هم قبول شان نداریم. اصلی که می خواهیم مطرح کنیم این است که اگر ما کلام خدا را قبول داشته باشیم و بدانیم که یک کلام منحصر به فرد است و امانت فعال پیامبر نزد ماست و از مشابه شدن رفتار مان با کسانی که باورهای دیگری دارند خودداری کنیم، در این صورت نیاز اولیه خودمان را آشنایی با قرآن می دانیم.

وی اضافه کرد: خیلی اوقات از ما می پرسند که روش تدبر شما در قرآن چیست؟ بعد از ساعت ها توضیح به ما می گویند که چه کسی گفته که باید به سراغ قرآن برویم؟ پس معلوم می شود که مشکل اصلی بر سر همین قدم اول است که به سراغ قرآن برویم یا خیر؟ اگر این ضرورت معلوم شد، روش های رجوع به قرآن را خواهیم یافت. طرز فکر های عجیب این است که بگوییم کلام خدا دین است نه علم و یا این که احکام است و نه تفصیل.

احمدرضا اخوت سپس عنوان کرد: بزرگ ترین خطای انسان نسبت به کلام خدا این است که آن را با کلام بشری مقایسه کند. در حالی که قرآن کلامی فعال و ذی شعور است و مانند چشمه ای فیاض جوشش دارد و سکوت نمی کند. بر اثر چنین مقایسه ای برای انسان رخدادهای شومی ایجاد می شود و آن این که وقتی می خواهیم راجع به روش های فهم قرآن صحبت کنیم متن قرآن را شبیه به متون دیگر برداشت می کنیم. مثل این نکته که منطق بشری را می خواهیم به قرآن عرضه کنیم. ترس های بی جا برای ما ایجاد شده توسط کسانی که زندگی های تصنعی خود را خواسته اند به قرآن نسبت بدهند و از قرآن برای خود استشهاد بیاورند.

وی سپس اظهار داشت: گاهی سطح خطاب قرآن را همانند کلام بشری نگاه می کنیم و یا برای قرآن صوت و لفظ قائل می شویم در حالی که این طور نیست. به همین دلیل است که تا انسان به طهارت دست نیابد به حقیقت کلام خدا دست پیدا نمی کند. عبودیت بشر به جای خدا و ... مشکلاتی است که بر اثر این دیدگاه های غلط می تواند به وجود آید. اولین گام برای ورود به قرآن اعتقاد به این است که قرآن کلام خداست و خدا محیط، علیم و قادر به کل شی است.

احمدرضا اخوت با اشاره به این که برای رجوع به قرآن از لحاظ روشی چند اصل را باید توجه کرد افزود: این اصول بسیار راحت است و هر کس می تواند آن ها را رعایت کند. روش اول شناخت آیات احکام (حقایق کلی تر) از آیات تفصیل (حقایق جاری در بسترهای زندگی) و پیدا کردن ارتباط بین این دو است. مثال آن در سوره یاسین است که در ابتدای سوره، قرآن کریم را به عنوان امری احکامی معرفی می کند که صراط ایجاد می کند و این روش را در ادامه سوره توضیح می دهد. روش دوم شناخت مفاهیم و مصادیق آیات است. یعنی شناخت مصداق ها و ارجاع به مفاهیم.

وی افزود: روش سوم نیز این است که موضوعات و مطالبی که خدا در قرآن برای انسان بحث کرده را به مسایل و سوالات انسان برگردانیم و نیز سوالات و مسایل انسان را به موضوعات قرآن برگردانیم. موضوع به بالا و حقیقت و مسأله به انسان بر می گردد. اگر انسان این ۳ روش را در پیش بگیرد در هر موضوعی از متن فعال قرآن می تواند بهره مند شود. عبودیت یعنی هر باید و نبایدی از جانب خدا باشد و راه این مسأله رجوع به کلام خداست. بیش از دنبال استاد و روش گشتن باید به دنبال عزم درونی و عمل بر اساس آن عزم باشیم.

احمدرضا اخوت در انتها گفت: اگر صدر و ذیل حرف های بنده درست باشد افراد شنونده چند دسته می شوند. دسته اول خدا را شکر می کنند چون تاکنون همین رویه را داشته اند و جنبه تأییدی برایشان پیدا می کند. برخی نسبت به صحت مسایل اتقان های بیشتری می خواهند که توصیه می کنم به جلد اول کتاب تدبر در قرآن رجوع کنند. گروه سوم نیز اصل مسأله را قبول دارند اما درباره چگونگی ورود به قرآن راهکار می خواهند.

در ادامه هادی بهرامی احسان به ایراد سخنرانی پرداخت. وی گفت: در راستای ایجاد نسبت بین مباحث علمی ای که می خواهم عرض کنم با مطالب قرآنی آقای اخوت، نکاتی را عرض می کنم. اولین نکته این است که چرا به دنبال مسیرهای جدید می گردیم؟ مگر علم روانشناسی با این همه روانشناس، پژوهشگر، کتاب و مقاله چه مشکلی دارد؟ آیا علم را کلاً می خواهیم کنار بگذاریم و ادعا کنیم که این علم بی فایده است؟ برای گفتن از آخرین وضعیت علم چند نکته را عرض می کنم.

معاون پژوهشی دانشکده روانشناسی دانشگاه تهران افزود: به لحاظ تئوریک اگر به آثار محققان و نظریه پردازان نگاه کنیم، امروز نظریه پردازی در روانشناسی بسیار عقیم و ناکارآمد است. اغلب نظریات تا دهه ۱۹۷۰ ارئه شده اند و از این سال به بعد تقریباً کلان نظریه نداریم بلکه مدل هایی داریم. در تولید نظریه در روانشناسی با بن بست و فقر مطلق رو به رو هستیم. نکته دوم این است که اگر درباره یافته های روانشناسی هم صحبت کنیم اولاً یافته ها باید در ذیل یک نظریه معنا شوند. ثانیاً یافته ها در این پارادوکس بسیار جدی تر درگیر هستند. در این عرصه نیز نوسانات و تناقض های شدید را شاهد هستیم. به عنوان مثال اگر شما در پژوهش تان به یافته های سالیان گذشته ارجاع دهید از شما نمی پذیرند و می گویند که این نظریه ها تغییر کرده است.

عضو هیئت علمی دانشگاه تهران سپس گفت: نکته سوم این است که وضعیت کمک این علم به مشکلات انسان چگونه است؟ در این جا هم بحران و مشکلات جدی را شاهد هستیم. ما کشور مناسبی برای مثال زدن درباره روانشناسی نیستیم. چون نه نظریاتش متعلق به ماست و نه با دقت آن را پیاده می کنیم. به کشورهایی باید رجوع کنیم که به دقت به آن عمل می کنند. نروژ و دانمارک رتبه های اول خودکشی را طبق آمار رسمی در دنیا دارند. کشورهایی که از لحاظ امکانات دنیایی در رتبه های اول هستند.

هادی بهرامی احسان همچنین اظهار داشت: اگر دنیای امروز را نگاه کنیم روانشناسی حقیقتاً مسئول است و در مقابل سوالات بشریت بی پاسخ است. ما نتوانسته ایم دنیایی امن تر، بهتر، آرام تر، آرامش پایدار و رضایت درونی برای انسان ها ایجاد کنیم. از نارسایی های علم روانشناسی، نارسایی های جهان شناختی است. انسان و زندگی را محدود بررسی می کند و فقط از زندگی تا مرگ و صرفاً بدن انسان را مورد توجه قرار می دهد. نارسایی های معرفت شناختی به دلیل نگاه های عینی و محدود دیگر مشکل روانشناسی است.

وی در ادامه در بحث انسان شناسی، تعریف انسان در علم روانشناسی را محدود دانست و گفت: انسان در روانشناسی موجودی لذت طلب است که بسیار در مقابل محرومیت ها کم طاقت است و سبک زندگی مبتنی بر حداکثر لذت را برای او باید ایجاد کنیم. روش شناسی مشکل دیگر علم روانشناسی است و چالش های جدی در این عرصه را شاهد هستیم. روش های کیفی هم در این بین راه به جایی نمی برند چون آبشخور روش شناسی کیفی نیز همان آبشخور روش های کمی است.

هادی بهرامی احسان خاطرنشان کرد: انسان و علم روانشناسی در بحران است در نتیجه چرخه ای معیوب را شاهد هستیم. آیا انسان به خاطر نارسایی هایش می تواند علمی رسا و کارآمد و مطلوب برای خود ایجاد کند؟ این محل تأمل است. به نظر می رسد پارادایمی جدید و اتفاقات خوبی در راه است. توماس کوهن وقتی درباره چیستی و تولید علم و عوض شدن پارادایم علم صحبت می کند می گوید آغاز یک پارادایم جدید زمانی است که دانشمندان پارادایم موجود نتوانند برای صاحبان علم رضایت ایجاد کنند و این مسأله نشان می دهد که آن پارادایم در حال عوض شدن و فروپاشی است.

وی سپس عنوان کرد: یک سوال این است که آیا بر اساس قرآن می توان سبک زندگی استخراج کرد؟ قرآن کتاب علم نیست. از نظر من مأموریت قرآن توسعه دانش و ساینس برای انسان نیست. جوهره قرآن تربیت انسان در مسیر کمال و خوشبختی اوست. اگر این مسأله مبنا باشد برای مراجعه به قرآن یک مقدمه ضروری نیاز است. آقای اخوت تعبیر قشنگی را به کار بردند که گفتند قرآن کتاب فعال است. یعنی دائم با شما حرف می زند و برای شما معنا ایجاد می کند و در نتیجه فقط پرهیزکاران می توانند از آن استفاده کنند.

هادی بهرامی احسان در انتها با ذکر این نکته که برای بهره از قرآن یک سلوک منطقی و روش شناسی ضرورتاً لازم نیست گفت: فراتر از همه این ها یک سلوک معنوی، اخلاقی و تربیتی لازم است. این جان اگر کمی جهت گیری اش را و مرکز توجه اش یعنی قلب و عقل را در کنار این همه اشتغالات به قرآن معطوف کند، آن قدر اشعه قرآن پر نفوذ است که تأثیر می گذارد و انسان را به پیش خواهد برد.

این همایش در انتها با پرسش و پاسخ همراه بود.

گفتنی است جشنواره پژوهش دانشگاه تهران نیز روز دوشنبه ۲۶ آذرماه از ساعت ۹:۳۰ تا ۱۱:۴۵ در تالار علامه امینی واقع در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران برگزار خواهد شد. در این جشنواره رساله دکتری افسردگی از منظر قرآن به عنوان رساله نمونه انتخاب شده و از فاطمه فیاض تقدیر به عمل خواهد آمد.

نظر شما