شناسهٔ خبر: 57785 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پرولتاریا و بوژوازی هر دو می‌خواهند مردم را به سوی خود بکشند

آلن بدیو در تشریح تفاوت سوژه سیاسی و سوژه انقلابی می‌گوید: در کشاکش میان پرولتاریا و بوژوازی، هر طرف قضیه به دنبال کشاندن مردم به سوی خود هستند. اما مسئله اینجاست که پرولتاریا یک سوژه است و حامل تغییرات انقلابی، درحالی که بورژوازی فرآیند حفظ وضعیت است. پس میان این دو دوئلی سیاسی وجود ندارد، یک مکان وجود دارد و کشاکش و درگیری برای تغییر آن.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  آلن بدیو فیلسوفی به عنوان رهایی‌بخش سیاست رهایی را یکی از وجود مهم فلسفی خود تعریف می‌کند و متعاقبا فلسفه تبدیل به «شورشی منطقی» می‌شود که هدفش فهم و توضیح امکان‌های جدیدی است که از دریچه مقاومت گشوده شده و پدید می‌آید. فلسفه در این تعریف با کمک کردن به افراد و حمایت کردن از مقاومت سوژه‌ها، به خوانندگانش امکان استفاده از اصولی را خواهد داد که در شورش جمعی سوژه‌ها به‌منظور تغییر وضع موجود، رخداد حقیقت را رقم می‌زند. این را می‌توان بازگشتی دوباره به تز یازدهم فوئر باخ مارکس دانست که: «فلاسفه تاکنون به تفسیر جهان از راه‌های گوناگون پرداخته‌اند؛ اکنون مسئله تغییر جهان است.» کاری که بدیو سخت به آن اعتقاد دارد همین ضرورت تغییر جهان این‌بار از دریچه بازخوانی و تحول در فلسفه و به خدمت امر سیاسی درآوردن آن است. 

کتاب «رخداد، سوژه و حقیقت در اندیشه سیاسی آلن بدیو» نوشته پوریا پرندوش با مقدمه‌ محمدرضا تاجیک در شش فصل به نام‌های تلاش برای نجات فلسفه؛ حقیقت و فلسفه، سیاست و امر سیاسی، رخداد چیست؟، دولت و ضددولت، سوژه و بدیو و قرارداد اجتماعی روسو سعی دارد پاسخ بدیو به مهم‌ترین پرسشی‌ که از آغازین وههله تاریخ، بشریت در بحران، همواره زندگی خود را وقف پاسخ به آن کرده است یعنی «چه باید کرد؟» را برای خواننده روایت کند.

محمدرضا تاجیک در پیشگفتار کتاب تحت عنوان «بازگشت پارسیا» درباره اهمیت بحث رخداد، سوژه و حقیقت نوشته است: «هویت کنونی ما محصول شکل خاصی از پیوند «حقیقت، معرفت و قدرت» است؛ وقتی رابطه ضروری و ابدی اضلاع این مثلث به پرسش کشیده می‌شوند، آن‌گاه خصلت تصادفی و گذاری آن برآفتاب می‌شود و امکان عبور و رهایی مهیا می‌گردد. روشنفکر امروز باید به ما بگوید که این، به‌دلیل محدودیت‌های وجودی ماست که امور تکین، تصادفی و حادث را هم‌چون اموری جهان‌شمول، ضروری و الزامی درک کنیم. وی باید هم‌چون تبارشناس برای دمیدن نیروی محرکه‌ای جدید برای کار نامحدود آزادی و نه برای برساختن متافیزیکی جدید، تلاش کند. نقد روشنفکری تنها «آنالوطیقای حقیقت» نیست، بلکه گونه‌ای خودشکل‌بخشی است؛ گونه‌ای دیگرگونه اندیشیدن و دیگرگونه بودن.»

تاجیک بدیو را یک پارسیاستس معرفی می‌کند زیرا معتقد است او از بردامان‌ آفتاب‌افکندن هرآنچه در ذهن دارد، شفاف، صریح، متفاوت و متضاد سخن گفتن، گفتن آنچه را که می‌اندیشید، اندیشیدن آنچه را که می‌گوید، رهانیدن مردمان از سیطره امر همگانی و تبدیل آن به سوژه‌های تکین و خودآیین: سوژه‌هایی که می‌توانند علیه باور اکثریت سخن بگویند و آن را به نقد بکشند و شورش و عصیانی علیه «پایان‌»‌ها آغاز کنند، هراس و پرهیزی ندارد. 

بدیو و بناکردن دوباره صحنه فلسفی/ امر سیاسی و فلسفه سیاسی

از دید پوریا پرندوش نویسنده کتاب «رخداد، سوژه و حقیقت در اندیشه سیاسی آلن بدیو» تاکتیک بدیو برای بناکردن دوباره صحنه فلسفی، صورت‌بندی دوباره اصل مارکسیستی در اولویت و برتری پراکسیس است. او درباره پراکسیس و طرح دوباره صحنه فلسفی از سوی بدیو متذکر می‌شود: «این‌بار دیگر تنها پراکسیس سیاسی نیست که از فلسفه پیشی می‌گیرد و به آن جهت داده و آن را احاطه می‌کند؛ بلکه پراکسیس‌های هنری، علمی و حتی عاطفی نیز می‌توانند همین کار را با فلسفه انجام دهند. فلسفه دیگر به خودی‌خود تولید حقیقت نمی‌کند، بلکه حقایق را پس از امر واقع گردآوری می‌کند.»

واقعیت این است که در نظم نوین جهانی و همزمان به گلوبالیزیشن متکی به سرمایه‌داری و اقتصاد دارد اغلب مردم ما معمولا بدون نگرش سیاسی خاصی را دنبال بکنند یا مثلا سمپات یا پیرو یک اندیشه سیاسی خاص باشند، امر سیاسی را یک امر در حوزه مدیریت اخلاقی می‌بینند به این معنا که فکر می‌کنند چالش‌های پیش روی جوامع  صرفا به این دلیل است که فلان مدیر، مدیر خوبی نیست و اگر او کنار برود و یک مدیر خوب روی کار بیاید این مشکلات نیز حل می‌شوند. 

پرندوش هم در فصل دوم کتاب که به مسئله سیاست و امر سیاسی پرداخته ابتدا تاکید می‌کند که بحث درباره امر سیاسی نزد بدیو، با مباحث عمده فلسفه سیاسی وی همچون رخداد، حقیقت و سوژه شدن پیوند دارد و تمایز بین این مباحث در نگاه او به امرسیاسی به سختی امکان‌پذیر است؛ و ادامه می‌دهد: «از طرفی بدیو بین «سیاست» و «فراسیاست» تفاوت قائل شده است، چراکه وی به دنبال این است که به تنقیح امر سیاسی دست یازد. سیاست از نظر بدیو به چانه‌زنی‌ها، مناظره‌ها، کشاکش‌ها و تصمیم‌گیری‌هایی که معمولا با فعالیت سیاسی آمیخته است معنا می‌یابد. «فراسیاست» نیز به امر ذهنی ـ اندیشگی از طریق پیامدهای فلسفی و حقیقت‌هایی گفته می‌شود که به دلیل رخدادهای سیاسی پدیدار می‌شوند.... از سوی دیگر، بدیو تا بدان‌جا جایگاه سیاست و امر سیاسی را والا درنطر گرفته که معتقد است چیزی به اسم فلسفه سیاسی نداریم؛ چراکه خود فلسفه به وسیله سیاست مشروط می‌شود؛ بنابراین این به اصطلاح فلسفه سیاسی نمی‌تواند روی دست سیاست بلند شود.»

فرهنگ سرمایه‌داری جهانی می‌خواهد با ساخت سوژه‌هایی از پیش تعیین‌شده همه چیز از جمله رخداد و حقیقت مد نظر بدیو را تبدیل به یک امر خصوصی و شخصی برای سوژه‌ها کند. درحالیکه حقیقت و رخداد چیزی‌ست که در جمع و در خلال زندگی اجتماعی و به معنای دقیق کلمه در خیابان رخ می‌دهد. 

به همین دلیل است که نویسنده سیاست حقیقی برای بدیو را امری کاملا خاص و مشخص، خطیر و با اهمیت می‌داند، که معمولا شامل انقلاب و شورش با ماهیتی جمعی و همگانی، برابری‌طلبانه و رهایی‌بخش است و همزمان تاکید می‌کند که: «زمانی که بدیو بحث امر اجتماعی را در رخداد سیاست مطرح می‌کند منظور این نیست که همه مردمی که حضور یافته‌اند هدفی مشترک دارند، بلکه گونه‌ای از کارناوالیسم حول محور گروهی گاه سلبی که ایجاد شورش موقعیت می‌کند است که می‌تواند مردم ـ سوژه‌ها را گرد هم آورد. رخداد سیاسی تنها عرصه رخدادی است که عام و ژنریک است و نه تنها در نتایج بلکه در ساختار و بافتار سوژه‌های خود نیز ماهیت جمعی دارد.»

امور سیاسی ساختاری یا امور سیاسی رخدادی؟

البته وقتی پای رخداد به مثابه تغییر اجتماعی و تصمیم به میان می‌آید؛ جداسازی حقیقت و سوژه از شرایطی که توافق عام را با خود همراه و دشمن را موجودی خارجی و دشمن بشریت و نظم اعلام کرده است، در اندیشه سیاسی بدیو بسیار مهم و تاثیرگذار است.

پرندوش نیز برای تشریح اهمیت و نقش امور سیاسی ساختاری و رخدادی تفاوت جریانی موسوم به جریان چپ به دو صورت ساختاری و رخدادی را به میان می‌گشد و باتوجه به دیدگاه‌های بدیو در این قضیه می‌نویسد: «رابطه رخداد و وضعیت موجود رابطه‌ای دیالکتیکی‌ست و رخداد در تقابل با وضعیت موجود شکل می‌گیرد و وضعیت موجود را از اساس برنمی‌تابد. حالت ساختاری جریان چپ در سیستمی برمبنای توافق عامه شکل گرفته و به پرسش از خود ساختار نمی‌اندیشد و چپ پارلمانی‌شده امکانی‌ست برای دوا و بقای سرمایه‌داری و پس از برطرف‌شدن خطر، دوباره اصول‌گرایان و دست‌راستی‌ها به قدرت می‌رسند.»

کتاب در نهایت این سوالات اساسی را پیش می‌کشد که آیا دولت بر مبنای سنت کلامی مسیحیت، شر لازمی‌ست که بابد با آن کنار آمد و یا از منظری مارکسیستی ـ کمونیستی باید از بین برود؟ آیا رخدادها دولت را برای رسیدن به غایت و سعادتی بالاتر در هم می‌کوبند و یا تنها به فراهم آوردن زمینه‌ای برای جایگزینی با دولتی دیگر از جنس غایت‌مندی رخداد منجر می‌شوند؟ و پاسخ می‌دهد: «بدیو بر این اعتقاد است که در حوزه سوبژکتیو در سیاست و با حتی در حوزه‌های دیگر، بایستی از دولت فاصله گرفت و در واقع این کنده‌شدن فرد از وضعیتی که پر از حس حضور دولت است موجب ایجاد وضعیت مقابله‌ای و آلترناتیو می‌گردد.»

سوژه سیاسی و سوژه انقلابی 

در جستجو برای سوژه سیاسی مد نظر بدیو نیز کتاب با استناد به صفحات ابتدایی کتاب «وجود و رخداد» او تعریف به‌نسبت واضحی از سوژه ارائه می‌دهد: «سوژه معاصر، تهی، چندپاره شده، مهم و نامنعطف‌ شده است؛ به علاوه، تنها می‌توان در بافتار رویه‌هایی مشخص که شرایطی دقیق دارند حضور آن را حس کرد.»

این سوژه معاصر یا سوژه نئولیبرال به گونه‌ای توسط عوامل مختلف فرهنگی و اجتماعی متاثر از بازار و اقتصاد ساخته و تکمیل می‌شود که هم‌زمان نوعی فیگور مبارزاتی خودانگیخته بدون لیدر نیز برایش وانمایی و تعریف می‌شود. اینجاست که سوژه‌ها حتی در بزنگاه‌های بحرانی که پتانسیل هزینه دادن دارند هم نمی‌توانند یک سازمان‌دهی را متصور شوند و اعمال تغییر را  هم صرفا هم رخدادی  فردی می‌بینند که نیازی به حزب و سازمان‌دهی ندارد. 

نویسنده کتاب «رخداد، سوژه و حقیقت در اندیشه سیاسی آلن بدیو» نیز این رویه‌هایی مشخص مدنظر بدیو که شرایطی دقیق دارند را اینگونه معرفی می‌کند: «حوزه‌های خاصی که شرایط سخت برای رویه‌های حقیقت در آن دیده می‌شود تنها در چهار حوزه عشق، هنر، علم و سیاست وجود دارد. این همان‌جایی است که نیروی بازار آزاد سرمایه‌دارانه به انسداد این چهار حوزه اقدام کرده و به جای آن فرهنگ، تکنولوژی مدیریت و سکشوالیته را قرار می‌دهد تا بتواند در یکسان‌سازی حوزه تحت کنترل این حوزه‌های حقیقت موفق شود.»

نهایتا هم پرندوش در تعریف سوژه سیاسی از نگاه بدیو مجددا به جمعی بودن آن تاکید می‌کند که مورد خاص سوژه سیاسی جمعی است، در مقابل سوژه فردی؛ چراکه سیاستی که بدیو تعریف می‌کند در کنش دست‌جمعی معنا می‌یابد؛ بدین معنی که درواقع قلمرو سیاست، قلمرویی جمعی است نه انفرادی؛ به علاوه، این فضا با معرفت به اینکه سوژه به وسیله نیروی فراگیر رخداد سیاسی تحریک می‌شود، که به گزاره پیشینی از سیاست که دلالت بر سوژه‌های محصور در مکان داشت، خاتمه می‌بخشد. یعنی سوژه سیاسی از برای بدیو، سوژه‌ای است که برای او سوژه‌شدگی رخدادی در بافتار جمعی رخ داده است. 

نویسنده همچنین در تشریح تفاوت سوژه سیاسی و سوژه انقلابی متذکر می‌شود که در کشاکش میان پرولتاریا و بوژوازی، هر طرف قضیه به دنبال کشاندن مردم به سوی خود هستند و توضیح می‌دهد: مسئله در اینجاست که پرولتاریا یک سوژه است و حامل تغییرات انقلابی، درحالی که بورژوازی فرآیند حفظ وضعیت است. پس میان این دو دوئلی سیاسی وجود ندارد، یک مکان وجود دارد و کشاکش و درگیری برای تغییر آن. 

همان‌طور که جیسون پارکر در مقدمه ترجمه انگلیسی کتاب فراسیاست بدیو آورده است: «سوژه‌های سیاسی اول از همه به تجویزهای سیاسی‌ای که هیچ پایانی بر شورش موقعیت علیه تناقضات و نظم مسلط قائل نمی‌شود، علاقه‌مند هستند.»

به عبارت دیگرآن‌طور که پرندوش یادآور می‌شود: «اصولا هر بخش استثمار شده و تحت ستمی می‌تواند محل و موقعیتی برای شورش در هر زمانی باشد و خیابان‌ها هر لحظه می‌توانند آبستن شورش موقعیت انبوه خلقی باشند که خواست تبدیل شدن به سوژه تعیین سرنوشت خود و مقابله با نظمی باشند که خواستار تابعیت و انقیاد مردم است.»

کتاب «رخداد، سوژه و حقیقت در اندیشه سیاسی آلن بدیو» نوشته پوریا پرندوش با مقدمه‌ای محمدرضا تاجیک  در ۲۱۳ صفحه و به قیمت ۲۴۹۰۰ تومان توسط نشر تیسا منتشر شده است.

نظر شما