شناسهٔ خبر: 57908 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فصوص‌الحکم؛ وصیت‌نامه فکری و عقیدتی ابن‌عربی

به مناسبت درگذشت «محی الدین بن عربی» نویسنده، اندیشمند و عارف بزرگ اسلام در ۲۸ ربیع‌الثانی، خبرگزاری کتاب ایران در گزارشی، مهم‌ترین اثر این دانشمند برجسته یعنی فصوص‌الحکم را مورد بررسی قرار داده است.

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ محی‌الدین ابن عربی، پژوهشگر، فیلسوف، عارف و شاعر مسلمان سنی عرب اهل اندلس بود که از آغاز جوانی، با دلی تپنده در جستجوی فراسوی جهان مادی بود و روحی تشنه‏ حقایق غیبی و عواطفی پرهیجان و اندیشه‌‏ای عرفان‏‌جو داشت. چنان‏که در این رهگذر، جوانه‏‌های بینش عرفانی در درونش ایجاد شده و مکاشفاتی برایش دست می‌‏داد. او دانشمندی پرکار بود که آثارش را بیش از پانصد رساله و کتاب برشمرده‌‏اند. یکی از آن‏ها کتاب معروف فصوصِ‌الحِکَمِ است که فشرده‏‌ای از دیدگاه‏ها و اندیشه‌‏های عرفانی اوست. 

این کتاب از کتب مشهور تصوف و عرفان نظری است که پاسخ‌گو بودنش به بخشی از نیازهای معرفتی انسان و عدم وجود نظیر و بدیلی برای آن، ضرورت تالیف چنین اثری را مسلم می‌سازد و از این جهت، از جمله آثاری است که از دو ویژگی اساسی در بایستگی تالیف هر اثر برخوردار است: یعنی وجود نیازی منطقی و نبود منبعی مناسب که پاسخ‌گوی آن نیاز باشد.
 
کتاب فصوص را وصیت‌نامه فکری و عقیدتی ابن عربی خوانده‌اند که در اواخر عمرش به رشته تحریر درآمده است. مباحث کتاب با شیوه‌ای ابداعی و ابتکاری که با معارف باطنی تناسب دارد تنظیم شده و هر قسمت با عنوان «فص» که خود تعبیری است رمزی، مشخص شده است.

کتاب حاضر ۲۷ فصل دارد و هر فصل به منزله یک فصل است و در هر فصل حقیقت پیامبری از پیامبران از آن جهت که مظهر اسمی از اسمای حق است، مورد مطالعه قرار گرفته است. البته، مقصود ابن‌عربی از این پیامبران نمونه نوعی است و از مقامات و ویژگی‌های کلی چنین افرادی در گذشته و آینده بحث می‌کند و هدف او بررسی تاریخی افرادی معین به صورت خاص نیست.
 

ابن عربی وی در مقدمه این کتاب تصریح کرده‌ است که آنچه در این کتاب آمده، همان چیزی است که پیامبر اسلام، وی را به نگارش آن امر کرده‌ است و فصوص‌الحکم را در رؤیا به ابن‌عربی داده و وی را مأمور کرده‌ است که آن را به اهلش ارائه کند؛ لذا مولف انگیزه خود از تالیف این کتاب را اجرای فرمان صریح پیامبر اکرم (ص) دانسته است و در حقیقت کتاب را نه از خود، بلکه از پیامبر می‌داند که در مبشره‌ای به او داده است تا آن را در اختیار دیگران قرار دهد و آنان را از اسرار موجود در آن، بهره‌مند سازد.

بر همین اساس در ابتدای کتاب آورده است: «اما بعد، من رسول خدا را در رویایی بشارت آمیز به خواب دیدم - در دهه آخر از محرم سال ۶۲۷ در شهر دمشق - که به دست خود کتابی داشت. مرا فرمود؛ این کتاب فصوص الحکم است، بگیر و نزد مردمانش بر، تا از آن بهره جویند.»

تاریخ دقیق آغاز و انجام تالیف این کتاب روشن نیست، اما با توجه به اینکه ابن‌عربی تاریخ مبشره‌ای را که علت اصلی تالیف کتاب است، دهه آخر محرم سال ۶۲۷ ق، ذکر کرده، می‌توان نتیجه گرفت که این کتاب، در دهه آخر زندگانی او تالیف شده و چون از سال ۶۲۰ ق، در دمشق اقامت کرده و تا پایان عمر در آن مکان باقی مانده است، تالیف کتاب فصوص الحکم نیز در دمشق صورت گرفته است.
 
ابن‌عربی، در این کتاب، همانند سایر تالیفات خود از زبان رمز استفاده می‌کند و واردات قلبی و مشاهدات حضوری خود را به قلم آورده و به هیچ وجه در پی اثبات آنها از طریق برهان و استدلال نبوده است. این مطلب در کنار بیان مباحث به اختصار و نیز عدم تناسب معانی بلند عرفانی با الفاظ و عبارات، موجب شده که معانی و مقاصد کتاب به آسانی قابل فهم نباشد که خود یکی از علل پدید آمدن شروح متعدد بر این کتاب است. ابن‌عربی در تبیین مقاصد خود، از آیات و روایات بسیاری استفاده کرده و آنها را در راستای یافته‌های خود تاویل و گاه معانی بسیار بعیدی را از آنها استنباط کرده است.
 
مقدمه یکصد و بیست صفحه‌ای کتاب که در حکم کتابی مستقل و مفصل درباره ابن‌عربی است، با عبارتی از شمس تبریزی درباره ابن‌عربی آغاز می‌شود. آنجا که در مقالات می‌گوید: «کوهی بود کوهی، نیکو همدرد بود، نیکو مومن بود، شگرف مردی بود شیخ محمد، اما در متابعت نبود». این حکایت، گویی دیدگاه خود شارح کتاب درباره ابن‌عربی است که در عین دلبستگی سوال‌ها و نقدهایی نسبت به او دارد.

کتاب فصوص را از سویی وصیت‌نامه فکری و عقیدتی ابن عربی خوانده‌اند که در کتاب منتشر شده از سوی نشر کارنامه، ۱۰ فصل آن به ترجمه و تفسیر و شرح محمدعلی موحد و برادرش دکتر صمد موحد به بازار آمده است. در این کتاب ۷۳۲ صفحه‌ای پس از مقدمه طولانی ده فصل نخست کتاب همراه با متن عربی این ده فصل به طور کامل آمده است.
 
در دفتر دوم که به تحلیل فصوص پرداخته است، دکتر صمد موحد از نگاه خود به شرح این ده فصل پرداخته و آنها را با نام‌های آدم، شیث، نوح، ادریس، ابراهیم، اسحاق، اسماعیل، یعقوب، یوسف و هود در کتاب آورده است.
 
شارح کتاب همان‌گونه که سنت او بوده و درباره کتاب فاخر مقالات شمس تبریزی نیز صادق است، در مقدمه خود از بارورترین ایام زندگی ابن‌عربی تا کهن‌ترین شرح‌ها بر فصوص و تاثیر او بر ظهور جریان‌هایی نظیر حروفیه و نقطویه و مساله تاویل در قرآن و نهج البلاغه سخن گفته است.
 
ابن عربی نصوص و اقوالی را که به آنها استناد می‌کند، از هرگونه مدلول ساده و همه فهم تهی می‌گرداند و معانی و نکاتی در آنها کشف می‌کند که به عقل جن هم نمی‌رسد. نوشته‌های او چه در فصوص و چه در کتاب‌های دیگر همواره با آیه‌های قرآن درآمیخته است اما هیچ‌گاه توجهی به مدلول صریح آیه نشان نمی‌دهد بلکه با مهارت زیاد چست و چابک از دیوار ظاهر بالا می‌رود. هیچ نص صریحی نمی‌تواند حرکت فکری خارق‌العاده او را لگام بزند و فوران بی امان ذهن او را مهار کند و دلالت‌های شناخته شده الفاظ برای او اعتباری ندارد.
 
ابن‌عربی آنقدر بزرگ است که شرح ناتمامی از فصوص او را می‌توان حادثه‌ای مهم در حوزه نشر کتاب و گسترش معارف بیان کرد اما ویژگی دنیای جدید در این است که می‌توان هر اندیشه‌ای را به زیور نقد آراست. حتی اگر نویسنده آن مدعی باشد که کلام آخر آن حوزه را گفته است.

نظر شما