شناسهٔ خبر: 58124 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حکیم تجربه ‏گرای ایرانی/ درباره زکریای رازی که سویه طبیعی تمدن اسلامی را نمایندگی می ‏کرد

رازی را می‏ توان یونانی ‏ترین حکیم و فیلسوف دوره اسلامی قلمداد کرد.

فرهنگ امروز/حامد زارع: بسط و پیشرفت علوم و معارف عقلی و فلسفی در هر دوره و نزد هر قومی، منوط به وجود برخی شرایط تاریخی و اجتماعی است؛ شرایطی که بر اساس آن برآیند نیروهای جریانات و نحله ‏های گوناگون مادی و معنوی، به ‏گونه‏ ای رقم نمی‏ خورد که یکی به سود دیگری از میدان به ‏در رفته و مجال بروز و ظهور نیابد. سده سوم تا پنجم هجری در تمدن اسلامی کم و بیش واجد چنین شرایطی بود و همین ویژگی باعث شد که اندیشمندان و فرزانگانی پا به عرصه نهند که در سده‏ های بعدی تمدن اسلامی، چندان اثری از آنها نمی ‏یابیم.

نقش ایرانیان در تحولات این دوره که برخی از آن با عنوان «عصر زرین» یاد کرده ‏اند، انکارناپذیر است و نشان‏دادن این واقعیت، بدون درافتادن به دام نوعی ایدئولوژیک ‏اندیشی قومی نیز، کار دشواری به نظر نمی‏رسد. بررسی اجمالی فهرست اعاظم علوم و معارف در این دوره، آشکار می‏‏ کند که نقش حکما و دانشمندان ایرانی در ایجاد تحولات فکری و فرهنگی این عصر، بنیادین و محوری بوده است. با این حال فراهم‏ شدن بستر تاریخی و اجتماعی لازم را می ‏توان مرهون ظهور اسلام دانست که عاملان این تحول تاریخی، بی‏آنکه «ضرورتا» از رویدادهای آتی منتج از بسط و تعمیم این آیین نوظهور آگاه باشند، موجبات مواجهه و رویارویی فرهنگ‏ ها و تمدن ‏های مختلف آن عصر را فراهم آوردند؛ فرهنگ ‏ها و تمدن‏ هایی که برخی از آنها در آن‏ دوره از پیشرفته‏ ترین ‏ها، محسوب می‏شدند.

یکی از برجسته‏ ترین این فرزانگان و عالمان، حکیم ابوبکر محمدبن زکریای رازی بود که در ۲۵۱ هجری قمری، در ری دیده به جهان گشود. او طبیبی برجسته، طبیعت‏ شناسی بلندمرتبه و در زمره علمای علوم اوائل و نیز یک فیلسوف و جدلی بزرگ بود. او را جالینوس مشرق ‏زمین و طبیب مسلمانان لقب‏ داده‏اند. زکریای رازی در ضمن بزرگ‏ترین پزشک بالینی در تمدن اسلامی است و از این‌رو یکی از القاب وی، «طبیب مارستانی» است. رازی به‌واسطه درک و دریافتش از مقوله علم و دایره قوای عقلانی آدمی، حتی در آغاز عصر زرین تمدن ایرانی-اسلامی و در میان هم‏قطارانش، نمونه ‏ای یکه و منحصربه‏ فرد است.

روش تجربی و استقرایی وی به‏ ویژه در حوزه پزشکی و علوم طبیعی، به ‏جد استثنایی در تاریخ تفکر اسلامی-ایرانی محسوب می‏شود و می‏توان به تبع برخی از رازی‏شناسان برجسته، وی را با اصحاب رنسانس و اصحاب تحول در علوم اروپایی مقایسه کرد. رازی در حوزه طبابت، به هیچ‏وجه تکیه مطلق بر طب ارسطویی را که کاملا مبتنی بر قیاس بود نمی ‏پذیرفت و معتقد بود که بدون استقراء و تکیه بر تجربه، نمی‏توان حکمی در عرصه طبابت صادر نمود.

رازی از این حیث، یعنی تاکید موکد بر تجربه در عرصه طبابت، پیرو جالینوس بود. این تاکید بر تجربه‏گرایی که بعدها در سنت تفکر اسلامی کمتر دیده شد، نتیجه آن بود که تبیین‏های دانشمندانی چون رازی، با خارج‏کردن علل غایی ارسطویی از چارچوب «طبیعیات» (مگر در یک مورد، یعنی عقول مجرده و محرک اول)، به نوعی سرشتی مکانیستی می‏یافت؛ تبیین‏ هایی که با مذاق تجربه‏گرایانی چون فرانسیس بیکن، سازگاری بیشتری داشت تا سنت تفکر کلاسیک که عمدتا بر پایه علل غایی ارسطویی بود.

رازی در حوزه نجوم و ریاضیات نیز صاحب‌نظر بود و ابوریحان در کتابی که در آن آثار استاد و پیشوای خود، رازی را فهرست‏ کرده است، از کتابی با عنوان «فی ‌الهیئه» نام می‏برد که رازی در آن کوشیده تا کروی‏بودن زمین را اثبات کند. رساله دیگری که در حوزه ریاضی و نجوم به وی منسوب است، رساله ‏ای است با عنوان «فی سبب قیام الارض وسط الفلک علی استداره» (در سبب ایستادن زمین میانه سپهر به‏گونه دایره‏سان)، رساله ‏ای که اگرچه اثری از آن باقی نیست اما مدعای پیشین در مورد نوع کوشش ‏های نجومی رازی را آشکار می‏سازد. ابوریحان بیرونی، اندیشمند و منجم برجسته ایرانی در سده سوم هجری نیز از آثار رازی در هیات، کمال استفاده را نموده و در جای‌جای آثارش بدان‏ها استناد می‏کند.

رد کامل متافیزیک از حوزه علوم و معارف طبیعی از سوی رازی باعث شد که علم کیمیایی که وی بر آن تاکید داشت، کاملا از آنچه امثال جابربن حیان، تحث‌تاثیر هم‏پرسه تیمائوس افلاطون دنبال می‏کردند، متفاوت باشد. جابر تلاش می‏کرد تا تعابیری «باطنی» و مابعدالطبیعی از مواد و ترکیب آنها به‏ دست دهد و این البته نتیجه تعلق وی به نحله اسماعیلی و تاویل ‏های باطنی آنان بود. اما منشاء علم کیمیا یا شیمی نزد رازی، نظریه اتمیستی وی بود که او را به سوی تجارب آزمایشگاهی رهنمون می‏شد؛ تلاشی که می‏توان آن را حرکتی آغازین به سوی نظریه معاصر حرکت مولکولی تلقی کرد. نظریه اتمیستی رازی بر بنیاد دریافت خلاف‏آمد او در تمدن اسلامی در باب ماده یا هیولی استوار می‏شد که طبق آن، ماده یا هیولی، در کنار زمان، مکان، نفس و باری‏تعالی، قدمای خمسه را تشکیل می‏‏دادند. در نظر رازی خلق از عدم یا به تعبیر متالهان مسیحی در سده‏ های میانه ex nihilo، نمی‏توانست عقلانی باشد، بنابراین پیرو اغلب حکمای یونانی، ماده را قدیم می‏دانست و معتقد بود که همه اجسام، مرکب از اجزای لایتجزای هیولانی هستند.

رازی به‌واسطه همین نگرش تجربی و به بیانی، ماتریالیستی‏اش به حوزه علوم طبیعی، در اغلب عرصه‏ ای علمی روزگار خود، صاحب رأی و نظر بود. او درباره کالبدشناسی یا به تعبیر امروزین آن، آناتومی، رساله‏هایی نگاشت و در آنها به بحث از چگونگی کارکرد اندام‏ها، چگونگی تشکیل‏شدن کبد، قلب، مفاصل، گوش، چشم، موی سر و بدن و فنون شکسته‏بندی پرداخت. او حتی با آزمایش ‏هایی که انجام داد، تلاش کرد ابزاری آهنی برای معالجه چشم ابداع کند.

رازی صاحب هفت اثر مستقل در حوزه داروشناسی بود. او در این آثار به تشریح داروهای مختلف و چگونگی ترکیبات آنها پرداخت و در یکی از آنها به نام «الابدال» تلاش کرد بدیل داروهای کارآمد در پزشکی و درمان و شیوه‏های استعمال آنها را تشریح کند.

از آنجا که صرف گردآوری داده‏ های تجربی برای رازی به‌واسطه نوع نگرشی که به علم داشت، از اهمیت برخوردار بود، علی‏رغم قدر و منزلت اندکی که حکمای مشاء برای علم‏المعادن یا کانی‏شناسی قائل بودند، رساله‏هایی در این رشته به تحریر کشید. علم‏المعادن از نظر رازی، مرحله‏ای اساسی از علم کیمیا محسوب می‏شد که اهتمام وی در آن، از جهت مدخلتی بود که در علم شیمی یا کیمیا داشت. در ضمن برخی رساله‏ های رازی مثل بحث از زمین که آیا از سنگ است یا خاک، را می‏توان در زمره پژوهش ‏های زمین ‏شناختی او قلمداد کرد.

رازی با تاثیر از رساله مهم بقراط در علم هواشناسی که به مدد حنین‏ ابن اسحاق از یونانی به عربی ترجمه شده بود، حدود هفت رساله در مترئولوژی یا هواشناسی نگاشت و در آنها به بحث در خصوص ویژگی‏های جوی فصول مختلف و پاسخ به مناقشات دیگر دانشمندان در خصوص موضوعات مرتبط با هواشناسی پرداخت.

رازی با توجه به دغدغه اصلی خود که پزشکی و درمان بیماری‏های مختلف بود، کوشید با مرتبط‏ ساختن جنبه طبی و جنبه فیزیکی، بابی را بگشاید که می‏توان آن را نورشناسی طبی نامید. او در «الحاوی» از همین منظر به تشریح چشم و وظیفه هر یک از اجزای آن مبادرت ورزید و در سه رساله مستقل دیگر، در خصوص کیفیت و چگونگی دیدن و نقش نور در این میان، به تحقیق پرداخت.

در واقع ابوبکر رازی را می‏توان یونانی‏ترین حکیم و فیلسوف دوره اسلامی قلمداد کرد. هر چند خصلت تقلیدناپذیر رازی و تاکیدی که بر استقلال رأی داشت، باعث شد به هیچ وجه در رأی و نظر قدما متوقف نماند و همواره دیدگاهی انتقادی را نسبت به عبارات منقول حفظ کند، موضعی که از تاکید وی بر تامل و تفکر «عقلی» به مثابه میراث عام و مشترک همه ابنای بشر، منبعث می‏شد. روحیه نقادانه وی در کلام مخالفان رازی نیز بازتاب یافت و ناصرخسرو در «زادالمسافرین» خود، او را کسی توصیف می‏کند که اقوال حکما را خلاف کرده و از این کار قصدی جز اظهار صفوت خاطر و نشان‏دادن حدت ادراک خود نداشته است.

به هر حال رویکرد خاص رازی نسبت به عقل و علم که به نوعی در آن دوره طلایی نیز، منحصربه‏ فرد به نظر می‏رسید، باعث شد آرای وی در طی تمدن اسلامی، به‏رغم تاثیر فراوان بر حکمای بعدی، با مخالفت‏های شدید مواجه شود؛ مخالفت‏ هایی که حاصل الگوی مسلط بر دانش علمی و فلسفی تمدن اسلامی بود؛ الگویی که می‏بایست خود را با مبانی وحیانی اسلام سازگار می‏کرد و از این حیث تفاوت و تمایزی میان علوم طبیعی و فلسفی نمی‏توانست وجود داشته باشد.

زکریای رازی در سلوک علمی خود، برخلاف بسیاری از هم‏عصرانش مانند ابوحاتم رازی که خود را مقید به دفاع تئوریک از یک نظام عقیدتی خاص می‏دیدند، تحت‌تاثیر استادانی چون ابوزید بلخی و ایرانشهری که هر دو از اصحاب هیولی یا مادی‏گرایان کلاسیک به‏ شمار می ‏رفتند، می‏کوشید تا اسیر تعصب و تصلب نشود و این روحیه، روحیه‏ ای است که می‏توان آن را با شعار اصحاب علم جدید مقایسه کرد که بر ضرورت متمایز ساختن واقعیت از ارزش، به‌عنوان ملاک و معیاری برای علمی‏بودن اظهارنظرها، تاکید می‏کنند.

در واقع دریافت رازی از «واقعیت» به ویژه در تأملات و تحقیقاتی که وی در حوزه طبیعیات انجام می‏داد، کاملا با دریافت قدما که عمدتا افلاطونی بود، فرق داشت. نزد افلاطونیان، «واقعیت» یا «امر واقع»، اتفاقا همان عالم معقول و ساحت صور مثالی بود و این محسوسات و اشیاء و امور مشاهده‏پذیر بود که نمی‏توانست «واقعیت» داشته باشد. اما چنانکه در بحث از دریافت رازی از علل غایی ارسطویی گفتیم، رازی دست‏کم در حوزه علوم طبیعی، به‌هیچ‏وجه این رأی را نمی‏پذیرفت و معتقد بود که تحقیق چنانچه بخواهد عقلانی و عملی باشد، ضرورتا می‏بایست بر تجربه و مشاهده استوار شود.

به عبارت دیگر اگر در دریافت قدما، امر واقع مساوی امر معقول و هر دو در مقابل امر تجربی و مشاهده‏پذیر تلقی می‏شد، نزد رازی امر واقع یا واقعی، از یک‏سو با امر عقلانی و از سوی دیگر با امر تجربی و مشاهده‏پذیر ملازم بود. از سوی دیگر به واسطه باور رازی به قدیم‏بودن هیولی، می‏توان گفت که نقش محسوسات که فعلیت‏شان منوط به هیولی مطلق بود، حتی در عرصه علوم الهی نیز نمی‏توانست نزد او به دریافت افلاطونی و نوافلاطونی تقلیل یابد.

رازی به روایت محقق

مهدی محقق در سال ۱۳۵۲ نخستین اثر مستقل و تحقیقی درباره زکریای رازی را به رشته تحریر درمی‏آورد. محقق در این کتاب بخشی از افکار فلسفی- اخلاقی رازی را بررسیده و به شناساندن معاصران فیلسوف و ارزیابی اندیشه‏ هایشان پرداخته است، از این همه که بگذریم کوشیده تا پیوند میان تفکرات فلاسفه‏ ی اسلامی را با نظام‌های فلسفی یونانی، اسکندرانی و اندیشه‏ های ایران پیش از اسلام بازنماید.

او در این کتاب بر آن است که رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی‏- افلاطونی بود، پیروی نمی‏کرد و عقاید خاص خود را داشت که در نتیجه مورد بدگویی اهل فلسفه هم‏‌عصر و پس از خود قرار گرفت. همچنین عقایدی که درباره ادیان ابراز داشت سبب شد موجب تکفیر اهل مذهب واقع شود و از این‏‌رو بیشتر آثار وی در این زمینه از بین رفته‏ است. رازی را می‏توان برجسته ‏ترین چهره خردگرایی و تجربه‏گرایی در فرهنگ ایرانی‏ و اسلامی‏ نامید. وی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و تأثیراتی از افکار هندی و مانوی در فلسفه وی به چشم می‏خورد.

رازی به روایت اذکایی

پرویز اذکایی در سال ۱۳۸۴ دومین و البته مفصل ‏ترین اثر تحقیقی و مستقل درباره رازی را به رشته تحریر درمی‏آورد. اذکایی در این کتاب که انتشارات طرح نو منتشر کرده است، حکمت طبیعی و نظام فلسفی زکریای رازی را در ۸۵۰ صفحه مورد بحث و بررسی مفصل قرار می‏‎دهد. شروین وکیلی در معرفی کتاب می ‏نویسد: کتاب حکیم رازی اذکایی متنی است که شایسته است به صورت الگویی برای کار نویسندگانی قرار گیرد که در حوزه‏ی تاریخ اندیشه در ایران‏زمین قلم می‏زنند.

متن آن مفصل، اما خواندنی است، و تقریبا در هیچ فصلی از آن نیست که خواننده با ایده و فکری نو آشنا نشود یا از زاویه‏ای تازه به دانسته ‏های پیشین خود ننگرد. مرجع‏نویسی و ویرایش مطالب به‏خوبی انجام شده‏ است و به‏ خصوص پیوست‏ه ایی که نویسنده در پایان فصل‏ های اصلی کتاب گنجانده و در آن به شرح اضافی در مورد برخی از مفاهیم پرداخته، کارآمد و سودمند است. نگاهی که در کتاب عرضه شده، نو و ارزشمند است و به‏ خوبی پرداخته و ارائه شده است.

منبع: سازندگی

نظر شما