شناسهٔ خبر: 58670 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

غلامرضا کاشی: سیاسیون و دانشگاهیان برای خانیکی پشت چشم نازک می‌کنند/ او اهل تسویه و توبه نیست

محمد جواد غلامرضا کاشی گفت: خانیکی به جای حضور در نام‌ها در فاصله میان نام‌ها حاضر است. بیشتر ساکن مرزهاست. به جای حضور تمام عیار در اقلیم‌های شناخته شده دانشگاه و سیاست و دین و انقلاب و اصلاح و روشنفکری و کنشگری در مرزهای میان این اقالیم پرسه می‌زند.

غلامرضا کاشی: سیاسیون و دانشگاهیان برای خانیکی پشت چشم نازک می‌کنند/ او اهل تسویه و توبه نیست

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «شب هادی خانیکی: مسافر گفت‌وگو»، شامگاه روز گذشته با حضور جمع کثیری از شخصیت‌های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشور از جمله محمدعلی شفیعی کدکنی، حمیدرضا جلایی‌پور، لطف‌الله میثمی، اشرف بروجردی، مصطفی ملکیان، مصطفی معین، حجت‌الاسلام دعایی و ... در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران برگزار شد.

محمد جواد غلامرضا کاشی در این مراسم متنی را با عنوان «مرد طنز و گفت‌وگو» قرائت کرد و افزود: همیشه در حال گفت‌وگوست. یا با تلفن، یا با کسانی که گردش حلقه زده‌اند. طنز نمک کلام اوست. حتی ساختار تحلیل‌های جدی او نیز گاهی طنز آمیزند. گفت‌وگو و طنز خلاصه وجود اجتماعی اوست. برجستگی این دو خصیصه در او  که همه بر احساس مسئولیت اجتماعی‌اش اذعان دارند، تامل برانگیز است. شاید نشانه‌ای برای نحو برون رفت از روزگار امروز بتوان یافت. دانشگاهی است؟ دانشگاهیان برایش پشت چشم نازک می‌کنند: در چشم‌شان به اندازه کافی دانشگاهی نیست. به جای انتشار مقالات و کتاب‌های سترگ مرتب، در محافل سیاسی دیده می‌شود.

او ادامه داد: فعال سیاسی است؟ سیاسیون هم برایش پشت چشم نازک می‌کنند؛ گاهی کمتر از آنچه انتظار دارند، مواضع تیز و رادیکال دارد. روشنفکر است؟ روشنفکرها، او را حکومتی می‌خوانند و زخم زبان می‌زنند. حکومتی است؟ حکومتی‌ها هم او را روشنفکر و دانشگاهی می‌خوانند. در جلسات مشاوره با وزرا و رئیس جمهور حاضر است، در میزگردهایی با چهره‌های گاه میانه یا حتی راست حاضر شده است. در محافل ملی مذهبی حاضر می‌شود. در دفتر بنیاد شریعتی رفت و آمد دارد. همه جا هست و در همه جای خودی است.

این استاد دانشگاه افزود: معلوم نیست دقیقا  چه نامی دارد. اصلاح طلب است، اما هیچ وقت با گذشته خود تسویه حساب نکرده است. به دوستان چریک پیش از انقلابش به دیده احترام می‌نگرد. از انقلاب قویا دفاع می‌کند. اصلاح طلب  شناخته‌ شده‌ای است از مشاورین اصلی محمد خاتمی. رفیق و یار غار دکتر سروش بوده است. اما هیچ وقت یک ذره هم از عمق اعتقادش به دکتر شریعتی نکاسته است. بالاخره نفهمیدم میان روایت اتقلابی دکتر شریعتی از اسلام و نقد عبدالکریم سروش و مصطفی ملکیان به فهم ایدئولوژیک از دین کجا می‌ایستد. نمی‌دانم چطور از روایت دکتر شریعتی اصلاح طلبی را استخراج می‌کند. انگار نیمه انگار که وقت تسویه حساب است. او با هیچ چیز تسویه حساب نمی‌کند از هیچ چیز توبه نمی‌کند. 

کاشی گفت: به جای حضور در نام‌ها در فاصله میان نام‌ها حاضر است. بیشتر ساکن مرزهاست. به جای حضور تمام عیار در اقلیم‌های شناخته شده دانشگاه و سیاست و دین و انقلاب و اصلاح و روشنفکری و کنشگری در مرزهای میان این اقالیم پرسه می‌زند. عجیب است. این است که به نحو شگرفی اعتماد برانگیز است. حضور متکثر و زندگی در حاشیه اقالیم متعدد نباید از او تصویری قابل اعتماد تولید کند اما او اعتماد برانگیز است، قابل اتکاست.

او با بیان اینکه در این میان هادی خانیکی نه روشنفکر است نه سیاست‌مدار نه آکادمیسین و نه هیچ نام شناخته دیگری یادآور شد: او جعبه جادویی دارد و با آن در میان ویرانه‌ها می‌چرخد و تلاش می‌کند جهان مشترکی تازه بیافریند. در جعبه جادویی هادی خانیکی، نه کلام، نه سخنان مطنطن، بلکه تنها طنز و گفت‌وگوست. طنز هادی خانیکی به کار افشای ریای ساختاری جهان بی بنیاد ما می‌آید.

به گفته کاشی، طنز هادی خانیکی وضعیت سوژه‌های از حال رفته و نا امید و دنیا گسیخته را شالوده شکنی می‌کند. به فرد از جهان گسیخته نشان دهد که چندان هم که خیال می‌کند امور و شخصیت‌ها و موقعیت‌ها چندان هم تو خالی نیستند. فرصت‌های ناچیز را چیز می‌کند و روزمه‌های باریک را گشوده می‌نمایاند. طنز هادی خانیکی سویه خالی لیوان را به مدعی پرمدعا نشان می‌دهد و سویه پر لیوان را به از دنیا بریده نا امید.

او تاکید کرد: خانیکی به کار بازسازی جهان مشترک از دست رفته می‌آید. با تماشای او می‌توان به بسترهای اولیه بازسازی جهان مشترک اندیشید. همه قطعات خرد شده جهان مشترک را باید دوباره در میدان شهر جمع کرد. به همه باوراند که همگان مجرمند. مردم و دولتمردان و رونشفکران همه در ویرانی یک جهان مشترک زندگی همداستان بوده‌اند. با این همه آنها را دلداری داد از این حیث که آن جهان مشترک کاستی‌های بنیادین داشته است. اما حال زمان بازآفرینی یک جهان مشترک تازه است. جهانی که به هیچ روی ما را بی نیاز از قطعات بازمانده جهان مشترک پیشین نمی‌کند.
 


فراستخواه در بخش پایانی این نشست با بیان بسیاری درباره خانیکی سخن گفتند و بسیاری مانند استاد شفیعی کدکنی با سکوت‌شان از او تجلیل کردند گفت: اگر بخواهم از مارکوزه عاریت بگیرم باید بگویم خانیکی انسان تک ساحتی نیست بلکه تک ساحتی است و زندگی او کوششی برای رهایی از اینرسی دنیای جدید است که مدام انسان‌های تک‌ساحتی را تولید و بازتولید می‌کنند. در خانیکی تمنایی برای زیستن در جهان‌های گوناگون است و این شیوه خانیکی بودن با مسأله ایران گره می‌خورد که من آن را توضیح می‌دهم.
 
او ادامه داد: همواره این سئوال مطرح است که چرا ایران هست به جای اینکه نباشد. و با وجود این همه صعوبت تاریخی و گسست‌ها هنوز هم هست. ما خاطره رنج‌ها و تجربه‌های ترومائی از قحطی‌ها، خشکسالی‌ها، جنگ‌ها، کشتارها، غارت‌ها، زلزله‌ها، سلطه‌ها و سرکوب‌ها داریم اما ماندیم و عجب که ماندیم و این تجربه ترومائی زندگی در این سرزمین برای ما شگفت‌انگیز است بنابراین این سوال مطرح می‌شود که مردم ما در چه دنیای پناه گرفتند که امکان زندگی داشتند.
 
فراستخواه در پاسخ به این سئوال گفت: مردم در جهان‌های بدیل متنوع و جایگزین‌شونده زیستند و هربار روایتی از زیستن بر سر این مردم آوار شد یک واقعیت جایگزین ساختند در این میان فقط شعر و ادب نبود که به یاری ما آمد بلکه خواندن‌هایی چون نوبختی برمکی هم در وضعیتی دشوار خاطره تمدنی ایران را ساختند. بنابراین از زیر اسمان همین جهان‌ها جامعه ایرانی نو ساخته شد و دولت‌های ایرانی پدید آمد. خانیکی همین ضمیر تاریخی ایرانی را در خود ربط داده و به تجربه زیسته بدل کرده. او تیکه تیکه آنات و اوقات خود را در جهان‌های بدیل زیسته است و با واقعیت‌های بدیل حشر و نشر داشته و یادگرفته که چگونه با زبان بدیل سخن بگوید. البته این کار سخت است مانند سختی‌ای که ایران مانده اما اقدام او بسیار قابل توجه است چرا که قاعده سیاست اراده معطوف به قدرت است و خانیکی در حالی که سیاست‌ورزی می‌کند قاعده موسسات مردم‌نهادی را چون موسسه رحمان برای خیر عمومی دنبال می‌کند. عرصه حکمرانی گردش قدرت است اما عرصه فرهنگ تولید معانی و جمع‌کردن این‌ها و زیستن همزمان در جهان‌های موازی کار دشواری است که تنها کسانی از پس آن برمی‌آیند که به‌صورت ذهنی بتوانند در جهان‌های موازی زیست کنند و گفت‌وگو داشته باشند.
 
این استاد جامعه‌شناسی با طرح این سوال که چرا خانیکی این طرح زندگی را برگزیده عنوان کرد: تیپ ایده‌آل خانیکی پاسخی به کسری تاریخی جامعه ایران است که هنوز با عاملیت و کنش‌گری تسویه نکرده است. ابتکارات عمل فرهنگی، فکری، سیاسی و ... در جامعه ما ضعیف است و ذخیره عاملیت برای ایران کافی نیست از این روست که ما چون چیزی کم داریم در حال نابودشدن هستیم و آن کنش آگاهانه برای تغییر، توسعه و محافظت از ایران است. این در حالی است که در کشورهای دیگر چون ساختارها کار می‌کنند عاملیت چندان تعیین‌کننده نیست اما برای ما عقلانیت اجتماعی لازم است و در این میان خانیکی نمونه کنش‌گری در جهان‌های چندگانه‌ای است که او می‌تواند در آنها زیست کند. خانیکی عالم خیالیش را بسط داده تا در جهان‌های موازی زیست کند.
 


 هادی خانیکی نیز در پایان این مراسم ضمن تشکر از برگزارکنندگان این مراسم گفت: ترجیح می‌دادم این نشست برای علی دهباشی برگزار می‌شد که بی‌نام و نشان در این کشور تلاش می‌کند. ولی چه می‌شود که در برابر این همه لطف و محبت اخلاقا نمی‌توانستم بایستم و از برگزار این مراسم سرباز بزنند. در میان دوستان حاضر در این مراسم از راه‌های دور و نزدیک درون حکومت و قدرت و بیرون از آن عزیزانی به این مراسم آمدند و بغض به من اجازه نمی‌دهد که از زبان طنز استفاده کنم.
 
او ادامه داد: اگر بودن من امروز مورد توجه قرار گرفته و من مسافر گفت و گو شدم به دلیل این است که دنیای مختلف را به هم پیوند بدهم و باعث شوم که صحبت شکل بگیرد چیزی که جامعه به آن نیاز دارد. آقای شکوری گفت که یکی از فضایل بزرگ خانیکی که از آن یاد نشده دوستان او هستند و من به این حرف او اعتقاد دارم. امکان بقای من در دنیاها و ساحت‌ها مختلف محصول چیزهایی است که من را ساخته و مهم‌ترینش خانواده من است. مادر، پدر، همسر، دختر، خواهران و برادر بیمارم این فرصت را برایم پدید آوردند و می‌توانم قسم بخورم که من بیشتر از دانشجویانم یاد گرفتم تا آنها از من. هر دانشجویی با من رساله‌ای برداشت من از او یاد گرفتم و او مرجع حرف‌های من شد. خداوند به من بزرگ‌ترین نعمتش را داد و آن پدر، مادر، همسر، فرزندان، استادان، مرادهای خوب و دانشجویان دوستان خوب است. نقطه تلاقی آن‌ها من شدم و من محصول فضیلت‌های آن‌ها هستم.
 
خانیکی عنوان کرد: همه این ویژگی‌ها به علاوه قبول داشتن گفت و گو و نگه داشتن خطی که زندگی هرکس را می‌سازد. منجر به این شده که من مسافر گفت و گو باشم و این جهان ها را با هم پیوند بزند. امیدوارم  این فرصت گفت‌وگو در جامعه ما بیشتر و بهتر دیده شود تا روزی همگان به آن رسیده و آن را در جامعه نهادینه کنند.

بر اساس این گزارش، در پایان این مراسم پیام سید محمد خاتمی توسط هانیه گرایلی قرائت شد و از سوی سازمان‌ها و موسسات مختلف هدایایی به هادی خانیکی اهدا شد.

نظر شما