شناسهٔ خبر: 58735 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فرزانگی ایرانی و عید نوروز از دریچۀ نگاه فلسفی

نمادهای ملی مانند نوروز به‌سبب کارکرد هویت‌بخش خود در انعکاس هر کدام از کثرت‌ها در کل ایران و تعریف خود در نسبت با آن نقشی برجسته ایفا می‌کنند و ضامن انسجام ملی خواهند بود.

فرزانگی ایرانی و عید نوروز از دریچۀ نگاه فلسفی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ متن پیش رو یادداشتی است از حمیدرضا سعادت نیاکی پژوهشگر فلسفه درباره عید نوروز ازدریچۀ نگاه فلسفی که در ادامه از نظر می‌گذرد؛

کانت در درس‌گفتارهای منطق بلومبرگ که انتشارات کمبریج برگردان انگلیسیِ آن را در کتابی با عنوان Lectures on Logic گردآورده است، به این مطلب اشاره می‌کند که پیش از آغاز فلسفه در یونان، به خلاف اقوام دیگری که آموزه‌های موجود در میان آنها معجونی از خرافه‌ها، مهملات، موهومات، جادو جمبل‌ها و آئین‌های کودکانه بود، ایرانیان (Persians)جزو نخستین مردمانی بودند که شروع به نظرورزی (speculation) کردند، البته کانت در درس‌گفتارهای منطق وین گوشزد می‌کند که پیش از آغازیدن فلسفه و حاکمیت لوگوس(logos)، نظرورزی نه از راه مفاهیم، بلکه از مجرای ایماژها(images) صورت می‌گرفت.

اشارۀ کانت به نظرورزی از کانال ایماژها می‌تواند معرفی‌کنندۀ یکی از چشمگیرترین ویژگی‌های فرزانگی/حکمت (wisdom) ایرانی به شمار آید و شاید از این‌رو ست که نمادها جایگاه بلندی در ایران زمین داشته است. نمونۀ روشن آن هفت‌سین در آئین جشن باستانی نوروز است که جنبه‌ای نمادین دارد و به حقایقی حکمت‌آمیز اشاره می‌کند.

وجود نمادها/ سمبل‌ها (symbols) در میان ایرانیان باستان بازتاب نظرورزی ایماژی / آیکونیک آنان پیش از ظهور فلسفه در یونان و سیطرۀ لوگوس بوده است؛ آن‌گونه که کانت در درسگفتار منطق وین بدان اشاره کرده است.

نمادها در کانتکست‌های گوناگون می‌توانند کارکردهای متنوعی داشته باشند؛ اما در زمینۀ نمادهای ملی دو کارکرد اساسی برای آنها متصوَّر است: بیان معنا و هویت‌بخشی به آحاد ذیل کل یگانه.

از یک نگاه نمادها دربردارندۀ معناهایی هستند که به شکلی غیر مستقیم بر آنها دلالت می‌کنند. این معانی گاه برآمده از خِرد فرزانگان و حاوی لطایف حکمت‌آمیزند. نمادهای ایرانی، مانند آنچه در جشن نوروز مشاهده می‌کنیم این‌چنین‌اند.

کارکرد دوم نمادهای ملی ایجاد حس هویت در سایۀ حقیقتی یگانه است. برای توضیح فلسفی این کارکرد به سخن هگلعطف نظر می‌کنیم: هگل بر این باور است که ما با شاهنشاهی ایران برای نخستین بار در تاریخ قدم نهاده‌ایم؛ چرا که «ما در شاهنشاهی ایران، یگانگی ناب و والایی را می‌بینیم که آن چه را که جزئی [افراد و اقوام] از آن [ایران‌زمین] هستند آزاد می‌گذارد».

در اینجا هگل به خودشکوفایی افراد و اقوام ایرانی به‌مثابۀ جزئی‌ها و کثرت‌ها اشاره می‌کند که با احترام به آزادی آنان محقق می‌شود؛ در عین حال، این کثرت‌ها در سایۀ رابطۀ روندوآیندی با کل ایران‌زمین و تعریف کثرت‌ها و کل در نسبت با یکدیگر، کثرت در وحدت و وحدت در کثرت را رقم می‌زنند؛ به‌گونه‌ای که هرگز به انحلال کثرات در واحد نمی‌انجامد. به این ترتیب، از منظر تبارشناسی، بذر دولت -ملت مدرن نخستین بار در ایران‌زمین کاشته شد.

اگر سخن هگل رابپذیریم، آنگاه شاید این سخن نادرست نباشد که نمادهای ملی، مانند نوروز به‌سبب کارکرد هویت‌بخش خود در انعکاس هر کدام از کثرت‌ها (افراد و اقوام ایرانی) در کل ایران و تعریف خود در نسبت با آن نقشی برجسته ایفا می‌کنند و ضامن انسجام ملی در حین فردانیت خواهند بود.

نظر شما