شناسهٔ خبر: 58854 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

پیرِ دیرِ خلیج فارس‌شناسی

اقتداری که برگزیده بیست و یکمین جایزه علمی- ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی در سال ۱۳۹۲ است، یازده سال پیش، کتابخانه‌اش مشتمل بر ۵ هزار جلد کتاب را به مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی هدیه کرد و در این سال‌ها، عضویت در شورای عالی علمی و مدیریت دفتر مطالعات خلیج فارس این نهاد علمی فرهنگی را عهده‌دار بود و هنوز هم هست.

 فرهنگ امروز/ حمیدرضا محمدی:

در ۶۰ سال اخیـــــــر نمی‌توان خلیج فارس را خواند و از آثار «احمد اقتداری» گذشت. زبان‌‎شنـــــاس‌ها، باستان‌شنـــاس‌ها و مورخین مهم‌ترین ارجاعات را به آثار اقتداری می‌دهند.

محمدباقر وثوقی

به ایران عشق می‌ورزد، به مانند دیگر پژوهشگرانی که عمر خود را مصروف و مشغول این سرزمین کرده‌اند و باید بر آنها، عنوان «ایران‌شناس» اطلاق کرد، ایران‌شناسانی برخاسته از همین آب و خاک؛ چون ایرج افشار، منوچهر ستوده، محمدابراهیم باستانی پاریزی و حمید ایزدپناه که پای پیاده، سرزمین‌های بسیاری را درنوردیدند و گوشه‌گوشه آن را ثبت و ضبط کردند. افسوس که آنان در کمتر از یک دهه اخیر با این جهان وداع گفته‌اند اما از میان خیلِ آن گنجینه‌طرازان معانی، هنوز یکی هست که نفس حقش هنوز هوای این سرزمین را استشمام می‌کند و قلمش و قدمش، راهی را روشن می‌کند. اما دردا و دریغا که حالا چند روزی می‌شود حال و روز خوشی ندارد. «احمد اقتداری» که روزگار ۹۴ سالگی را می‌گذراند، به سبب زمین خوردن و شکستگی ناشی از کهولت سن در نخستین روزهای سال نو، در بخش مراقبت‌های ویژه یکی از بیمارستان‌های پایتخت بستری است.

او کسی است که درست نیم قرن پیش، به‌دنبال طرح ایرج افشار مبنی بر تدوین کتاب‌هایی درباره آثار تاریخی و باستانی نواحی مختلف ایران در انجمن آثار ملی، در پی تألیفاتی چون فرهنگ لارستانی، لارستان کهن و خلیج فارس، پیشنهاد شد و قبول کرد تا ضمن مشارکت در این مجموعه، پژوهشی میدانی درباره نواحی جنوبی ایران سامان دهد. سه ماه و نیم، پای پیاده از دیلم تا چابهار رفت و هر آنچه از نقوش و قبور می‌دید، از آن می‌نوشت و عکس می‌گرفت. چنانکه در خاطراتش نوشته است: «ابتدا جزیره خارگ را دیدم و سپس با اتومبیل شهرداری بوشهر که در اختیارم گذاردند، از بندر گناوه، بندر دیلم، شبانکاره و سعدآباد بازدید کردم. سپس عازم دشتستان و سپس تنگستان، اهرم، خورموج، کنگان، طاهری، نابند، عسلویه، شبیکوه، گاوبندی، بندر لنگه، بندر خمیر، بندرعباس، میناب و جاسک به راه افتادم تا به مقصد غایی‌ام یعنی چابهار و بندر تیس برسم.» و باید به انجام رساندن این مهم را در ایرانِ ۱۳۴۸ تصور کرد و البته شوقی که اگر نبود، شاید هیچ‌گاه «آثار شهرهای باستانی سواحل و جزایر خلیج فارس و دریای عمان» انتشار نمی‌یافت.

اقتداری اما جز آنکه در زادگاهش، لار، ریاست اداره فرهنگ را نیز تجربه کرده، بواسطه تحصیلش در رشته حقوق در دانشگاه تهران، چهل سال وکیل پایه یک دادگستری نیز بود و این را باید در کنار سی سال تدریس در دبیرستان و دانشگاه دانست. در همه این سال‌های تحقیق، آثار گرانسنگی درباره خلیج فارس و مطالعات آن انتشار داد که ازجمله آن، باید از «خلیج فارس از دیرباز تا کنون»، «بندرعباس و خلیج فارس»، «صید مروارید در خلیج فارس»، «تاریخ مسقط و عمان و بحرین و روابط آن با ایران»، «سرگذشت کشتیرانی ایران»، «خوزستان و کهگیلویه و ممسنی» و «تاریخ مسقط و عمان، بحرین و قطر و روابط آنها با ایران» یاد کرد و البته آخرین منشور او نیز، سفرنامه محمدعلی‌خان سدیدالسلطنه کبابی مینابی بندرعباسی که با پیشگفتار ایرج افشار، در سال ۱۳۹۳ عرضه شد.

او که برگزیده بیست و یکمین جایزه علمی- ادبی و تاریخی بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی در سال ۱۳۹۲ است، یازده سال پیش، کتابخانه‌اش مشتمل بر ۵ هزار جلد کتاب را به مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی هدیه کرد و در این سال‌ها، عضویت در شورای عالی علمی و مدیریت دفتر مطالعات خلیج فارس این نهاد علمی فرهنگی را عهده‌دار بود و هنوز هم هست.

امید آنکه این پیرِ دیرِ ایران‌شناسی و خلیج فارس‌شناسی، سلامتی خود را بازیابد و این خاک مادری، از گوهر وجود او، همچنان و همچنان، بهره‌یاب شود.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما