شناسهٔ خبر: 59393 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کلیت‌سازی عجیب نویسنده نسبت به تاریخ ایران در کتاب/ انتقاد از نگاه یکنواخت تاریخی

نجم‌آبادی کلیت‌سازی عجیبی در کتاب «زنان سیبیلو، مردان بی‌ریش» می‌کند که از او بعید است و به کل تاریخ ایران نگاه یک‌دستی می‌کند.

کلیت‌سازی عجیب نویسنده نسبت به تاریخ ایران در کتاب/ انتقاد از نگاه یکنواخت تاریخی

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ نشست نقد و بررسی کتاب «زنان سیبیلو، مردان بی‌ریش: نگرش‌های جنسیتی در مدرنیته ایران» نوشته افسانه نجم‌آبادی عصر دیروز، یکشنبه ۱۹ خردادماه با حضور آتنا کامل، ایمان واقفی و مهدی یوسفی در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد.

آتنا کامل،مترجم کتاب در این نشست گفت: ترجمه این اثر را از سال ۱۳۹۰ و بنا بر علاقه‌ای که به مباحث جنسیت داشتم و فایل الکترونیک کاملی از کتاب هم در دسترس بود آغاز کردم که تا سال 95 هم طول کشید. در این مسیر معادل‌های فارسی مفاهیمی را که در کتاب به کار رفته بود، با خود خانم نجم‌آبادی هماهنگ کردیم. او پیشنهاد داد برای اینکه شانس بیشتری برای انتشار کامل‌تر کتاب داشته باشیم آن را در دو بخش جداگانه برای دریافت مجوز به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بفرستیم. بخش اول کتاب با کمترین اصلاحیه مجوز گرفت و منتشر شد ولی بخش دوم هنوز مجوز نگرفته است.

او ادامه داد: ایده اصلی کتاب بازگرداندن سوژه عاشقانه یا غیرعاشقانه‌ امر جنسی است که از آگاهی تاریخی ما پاک شده است. ما در ادبیات هم شخصیت‌های مذکر جوان یا نوجوانی داشته‌ایم که ابژه میل جنسی مردان بالغ بوده‌اند که این‌ها به تاریخ پیشامدرن ایران بازمی‌گردند. کتاب به بحث زیبایی‌شناختی هم گریزی می‌زند و روشن می‌کند که نسبت دادن صفات زیبایی به عنوان امری زنانه و نگاه جنسیتی به آن از دوران قاجار و پس از مواجه ما با اروپایی‌ها آغاز شده است. نویسنده همچنین با تحلیل نمادهایی مثل شیر و خورشید متذکر می‌ود که نهایتا در اواخر دوره پهلوی است که در این نماد سمبولیک هم ویژگی‌های زنانه صورت خورشید حذف شده و به یک شکل هندسی تبدیل می‌شود.

مترجم کتاب افزود: در مباحث مربوط به حجاب هم نجم‌آبادی نشان می‌دهد که در پرتو آگاهی کامل نسبت به جنسیت و امر جنسی تصویر و تجربه‌های دیگر حالات سکشوالیته به جز دگرخواهی را نادیده می‌گیریم. اما واقعیت این است که فضای اجتماعی قاجار مملو از روابط اروتیک بین همجنسان و به ویژه مردان بوده است. البته او اشاره کوچکی هم به روابط زنان با زنان می‌کند. نهایتا هم نشان می‌دهد که در ابتدای قرن ۱۹ ایران هم زن و هم مرد اوبژه میل جنسی مردانه بوده‌اند اما در پایان این قرن تنها زن به عنوان ابژه باقی می‌ماند. حتی افراد متمایل به هم‌جنس‌خواهی هم دارای صفات زنانه شناخته می‌شوند. این درحالی است که عشق هم‌جنس‌خواهانه مردانه در فرهنگ پیشامدرن تاریخی ما نه قوی بود و نه ارتباطی به زنانگی داشت. 

کامل سپس با اشاره به نقش مدرنیته و ناسیونالیسم در این حذف نگاه هم‌جنس‌خواهی به مقوله عشق متذکر شد: مدرنیست‌ها و ناسیونالیست‌ها بیشتر از همه به دنبال حذف روابط هم‌جنس‌خواهانه بودند و کم‌کم تنها شکل پذیرفته شده از عشق رابطه زن و مرد معرفی می‌شود. علت این مسئله هم نگاه خیره دیگری یعنی غرب و اروپا است. در مواجهه ما با غرب و اروپا در اواسط دوره ناصری ایرانیان متوجه شدند رابطه هم‌جنس شنیع خوانده می‌شود و تلاش برای حذف آن همین نگاه اروپایی‌ها و غربی‌ها به عنوان سوژه متمدن و پیشرفته بود. هرچند نجم‌آبادی اشاره‌ای به دگرگونی‌های این اتفاق ندارد و علت اصلی را همین نگاه خیره دیگری می‌داند و می‌گوید از جمله ارزش‌های مدرنیته دگرخواهی شناخته می‌شده است.

او اضافه کرد: همان‌طور که اشاره شد نجم‌آبادی برای تحلیل‌های خود تنها از متون مکتوب و اسناد استفاده نکرده و از اشعار؛ داستان‌ها و حنی نشان‌ها و سمبل‌های سلطنتی هم بهره برده است. این حذف روابط هم‌جنس‌خواهانه طی فرایندی صورت گرفته است. یکی زنانه شدن معشوق که حتی باعث پررنگ کردن بعد جنسیتی نسبت به وطن و ایران بود که پیش‌تر وجه جنسیتی نداشت. وقتی تلقی از وطنی به نام ایران، زنانه شد به یک ارتش مردانه برای حفاظت از آن هم نیاز بود. خلاصه اگر بخواهیم وطن را پرستیدنی کنیم باید آن را بازتعریف کنیم و اینجا همین اتفاق با رویکردی جنسیتی صورت گرفت. 

این مترجم درباره جنسیت در گفتمان مشروطه‌خواهی نیز گفت: مشروطه‌خواهی گفتمانی مدرن و به شدت ناسیونالیستی و وطن‌خواهانه بود. در این میان از ادبیات آخرزمانی هم استفاده می‌کرده که از نشانه‌های آن آشفتگی جنسیتی بوده و مثلا به مردان هشدار می‌داده که همچون زنان نپوشید و در پستو نباشید و ... با ناپسند معرفی شدن رفتار هم‌جنس‌خواهی و برای گفتن از ناکارآمدی‌های قاجار و شاهان قاجار نیز از آن‌ها بازنمایی زنانه به دست می‌دادند. مثلا به مظفرالدین‌شاه آبجی مظفر یا لچک به سر می‌گفتند. ادبیاتی تحقیرآمیز با بار جنسیتی. درواقع زن‌صفتی بی‌آبرویی بود و لباس زنانه برای تنبیه مردان در عرصه عمومی به آن‌ها پوشانده می‌شد.

کامل یادآور شد: البته زنان هم می‌خواستند در این وطن جدید پرستیدنی، ایفای نقش کنند و جزوی از خانواده ایران باشند ولی در یک اتفاق پارادوکسیکال اگر هم تعریف و تمجیدی از آن‌ها می‌شد به نام «شیرمرد» خطاب می‌شدند که باز هم نوعی انتساب به مردان بود. در این میان و با وجود این اصلاحات و گفتمان به شدت جنسیت‌زده زنان هم بخشی از آن می‌شدند، ولی نهایتا تلاش‌های‌شان باعث شد یک بازنگری به زن اتفاق بیفتد و گفتمان همتایی کم‌کم پیش رفت و زنان ادعای برابری با مردان کردند.

ایمان واقفی،دیگر مترجم کتاب نیز در سخنانی به پاسخ به این پرسش پرداخت که چگونه رویارویی ما با فرنگیان مفهوم زمان را بازپردازی کرد و گفت: پس از جنگ‌های ایران و روسیه ما یک گسست ادراکی در فهم تاریخ داشتیم. تا آن زمان فهم ما از زمان و فلسفه تاریخی خطی نبود بلکه نگاهی دوره‌ای به مفهوم زمان داشتیم و بر اساس عناصر طبعی مثل طلوع و غروب خورشید یا تغییر فصل‌ها زمان‌ را می‌شناختیم. این فهم سیکلی از تاریخ به ما امکان بروز امر نو را نمی‌داد و تاریخ‌مان جلو نمی‌رفت و فقط ماه‌ها و سال‌ها تکرار می‌شد. وقتی عباس‌میرزا پس از شکست از روسیه از خود پرسید «ما چرا عقب ماندیم؟»، شاهد پدیدار شدن یک دیگری و درک مفهوم زمانی عقب‌افتادگی شدیم. 

او ادامه داد: نجم‌آبادی در همین راستا مدام به نگاه خیره غربی‌ها تاکید دارد و اینکه ما درمقایسه با آن‌ها خودمان را عقب‌افتاده می‌دیدیم و شروع کردیم به بازتعریف خودمان بر محور غرب. همان جمله معروف تقی‌زاده که از فرق سر تا نوک پا باید غربی بشویم. در نتیجه امیال و مناسبات جنسیتی برمبنای نگاه غربی‌ها جلو رفت و پرتو قضاوت آن‌ها قرار گرفت. اگر غرب مهد تمدن است؛ مناسبات جنسیتی‌اش هم باعث پیشرفت است و این غرب مناسبات هم‌جنس‌خواهانه نداشت. اینجا بود که کم‌کم انواع و دگرگونی تعریف‌های جنسیتی که در روابط به عنوان شکلی از انواع جنسیت به رسمیت شناخته می‌شدند؛ حذف شدند. نهایتا به یک همگون‌سازی و به رسمیت شناختن تنها دو جنسیت زنانه و مردانه رسیدیم که همه باید جذب یکی از این قطب می‌شدند و تنها دگرجنس‌خواهی هنجار شمرده می‌شد. 

واقفی در بیان نقش این تغییرات جنسیتی در نگاه ما به زیبایی نیز یادآور شد: کم‌کم زیبایی هم جنسیتی و امر زنانه شد و حتی تخیل جنسی و جنسیتی ما هم دست‌کاری می‌شود و دیگر فقط جنس مخالف به عنوان اوبژه جنسی شناخته می‌شود و تاریخ چندین هزارساله را که از تمایلات هم‌جنس‌خواهانه پر بود، فراموش می‌کنیم. 

مهدی یوسفی نیز به عنوان سخنران نهایی در سخنرانی خود با عنوان «زن چگونه اختراع شد؟» گفت: منظورم فقط مناسبات جنسیتی نیست؛ بلکه رابطه تضاد و تکامل مرد است. هم‌دستی فمنیسیم ایرانی در نظام سرکوبی که علیه‌اش مبارزه می‌کند، نقطه قوت کتاب است. نجم‌آبادی شبکه جنسی و جنسیتی دوره قاجار را توضیح می‌دهد، ولی تنها به ارائه تصویری از محبوب محدود می‌شود و با مکانیزم‌های جنسیتی کاری ندارد و صرفا از برساخت‌شدن مخالف‌خواهی صحبت می‌کند. 

او همچنین درباره روش‌شناسی تحلیلی نویسنده اثر اضافه کرد: نجم‌آبادی کلیت‌سازی عجیبی در این اثر می‌کند که از او بعید است و به کل تاریخ ایران نگاه یک‌دستی می‌کند. هرچند هدفش صرفا توضیح یک تغییر است و احتمالا از منظر تحلیلی چاره‌ای جز این نگاه یک‌دست ندارد. واقعیت این است که در روند شکل‌گیری دوجنس‌خواهی زن موضوعی است که اختراع شده و متضمن هزاران نگاه سرکوبی در گذر زمان است. نجم‌آبادی در این اثر به ساخت اقتصاد سیاسی زنان نیز توجهی نمی‌کند.

نظر شما