شناسهٔ خبر: 59427 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

حجت الله جودکی: چپ اسلامی در جهان عرب متأثر از دکتر شریعتی است

حجت الله جودکی با بیان اینکه اندیشه چپ اسلامی در دوران معاصر با شریعتی آغاز شده است، گفت: تمام آثار شریعتی در ترکیه و جهان عرب ترجمه شده و تأثیر گذار بوده است.

 چپ اسلامی در جهان عرب متأثر از دکتر شریعتی است

فرهنگ امروز/ حامد رضایی: عدم آشنایی نخبگان ایرانی با جریانات فکری و فرهنگی جهان اسلام و درنتیجه شکل نگرفتن ارتباطات میان فرهنگی، سبب شده تا نسبت به ظرفیت‌های بسیاری از جریانات فکری جهان اسلام که می‌توانند به تمدن سازی اسلامی کمک کنند، غفلت شود. ایجاد آشنایی با آرا و افکار اندیشمندان جهان اسلام و برقراری ارتباطات میان فرهنگی می‌تواند به پروسه تمدن سازی اسلامی کمک شایانی کند.

در همین راستا به سراغ دکتر حجت الله جودکی، رایزن فرهنگی سابق ایران در مصر رفتیم تا درباره جریان چپ اسلامی در جهان عرب به گفتگو بنشینیم.

*لطفا در ابتدا یک توضیح اجمالی درباره جریان چپ اسلامی و ویژگی‌های آن بفرمائید؟

چپ اسلامی یک جریان فکری است نه جریانی سیاسی. محدود به جهان عرب هم نیست، بلکه در کل جهان اسلام حضور دارد. در دوران معاصر اندیشه چپ اسلامی به نظر من با شریعتی شروع شده است

اول از همه این را توضیح بدهم که چپ اسلامی یک جریان فکری است نه جریانی سیاسی. محدود به جهان عرب هم نیست، بلکه در کل جهان اسلام حضور دارد. در دوران معاصر اندیشه چپ اسلامی به نظر من با شریعتی شروع شده است، البته خود شریعتی هم محصول خیلی چیزهای قبل از خودش است. چون شریعتی اندیشه‌اش یک ویژگی دارد که آن هم ضد تحجّر بودن آن است، به همین دلیل زایش دارد و مولد است.

ویژگی دیگر اندیشه شریعتی بازگشت به قرآن بود. او دارد اسلام تاریخی را نقد می‌کند تا بتواند آن چیز ناب را از درون آن بیرون بکشد.

مجبورم اینجا یک توضیحی راجع به اسلام تاریخی بدهم. چون ممکن است در این بحث زیاد تکرار بشود. ببینید اسلام تاریخی به آن چیزی گفته می‌شود که از صدر اسلام تا به امروز جزو دستاوردهای مسلمان هاست. مسلمان‌ها خیلی چیزها را به اسلام اضافه کردند یا استنتاج کردند یا برداشت کردند یا مثلاً فرض می‌کنیم که بالاخره ساختند یک چیزهایی را. حالا این در قالب چند رشته شکل گرفته مثل کلام اسلامی، مثل تاریخ اسلامی، فقه اسلامی، فلسفه اسلامی، تفسیر و… اینها علوم اسلامی هستند ولی خب اینها همان‌هایی نبودند که زمان پیامبر بود، زمان پیامبر اصلاً این‌ها وجود نداشتند. اینها حاصل کار مسلمان‌ها هستند. آن وقت این رشته‌ها که عرض کردم تبدیل شدند به یک باور. یک باور به وجود آوردند که اسلام موجود است. اسلام موجود از این‌ها ریشه گرفته است. از قرآن هم ریشه گرفته ولی یک بخشی از قرآن و بقیه‌اش از این‌هاست. خب اسلام واقعی تبلورش در چیست؟ قبل از هر چیز در قرآن است. دلیل تأکید شریعتی بر بازگشت به قرآن این است.

افراد زیادی در جهان اسلام به این اندیشه گرایش دارند و فقط حسن حنفی نیست. البته حنفی بیش از دیگران مطرح شده چون هم فیلسوف بوده و هم در مصر زیست می کرده است که به نوعی چهارراه اندیشه‌ای جهان اسلام است. مثلاً در هند ما یک نویسنده‌ای داشتیم البته فکر کنم سه سال پیش بود فوت کرد به نام «اصغر علی اینجنیر» شیعه هم بود اتفاقاً. کتاب زیاد دارد ولی متأسفانه به فارسی ترجمه نشده، «بُهره» بود بعد شیعه شده، ولی اندیشه‌اش شیعه بود اما انگار همان شریعتی بود. در افریقای جنوبی هم داریم، مسلمان‌هایی که این‌جوری فکر می‌کنند. ولی خیلی آنها را نمی‌شناسند.

*لطفا در مورد خود مفهوم چپ کمی توضیح بدهید. شریعتی هیچ موقع نگفته من نماینده چپ اسلامی‌ام ولی حسن حنفی می‌گوید. منظورش از چپ دقیقاً چیست؟

ببینید چپ به معنای این است که اپوزیسیون وضع موجود است. یعنی مخالف وضع موجود است. وضع موجود را برنمی تابد. شریعتی هم همینطور بود وضع موجود را برنمی‌تابید.

*یعنی به معنای اشتراکیت و شیوعیت و… نیست؟

نه اصلاً با آنها خیلی متفاوت است، اصلاً ربطی به مارکسیسم و سوسیالیسم ندارد. یک اندیشه است؛ مثلاً شریعتی یک کتاب نوشت به نام پدر مادر ما متهمیم و تمام آن چیزهای سنتی را که متحجرانه می‌دانست زیر سوال برد. این چپ است.

حسن حنفی هم همینطور است. آن نگرش همین است. مثلاً حسن حنفی بحث «استغراب» را مطرح کرد. خب واقعاً آن نتیجه یک تفکر است که مثلاً نشسته فکر کرده، دستاوردهای جمال الدین اسد آبادی و گروه‌های دیگر را دیده است. همه اینها را مطالعه کرده بود. بعد به این نتیجه رسید که ما اصلاً غرب را نمی‌شناسیم. غرب به ما ظلم کرده ولی حالا می‌خواهیم با او برخورد کنیم ولی ما نمیشناسیمش. انگار که می‌خواهیم پا در تاریکی بگذاریم. به همین دلیل پیشنهاد می‌کند غرب را بشناسیم. حسن حنفی می‌خواهد بگوید ما بی‌نیاز از آنها نیستیم. مخالفشان هستیم، نیازمندشان هم هستیم. اصلاً می‌خواهیم دادوستد کنیم. ولی حالا که می‌خواهیم داد و ستد کنیم می‌خواهیم چه چیز به آن‌ها بدهیم، چه چیز از آن‌ها بگیریم؟ با چه چیز مخالفت کنیم، با چه چیز موافقت کنیم؟

چپ اسلامی منحصر به حسن حنفی نمی‌شود. چون درست است که ایشان به عنوان شاید برجسته‌ترین فرد این را مطرح کرد به خصوص در برجسته‌ترین کشور مثل مصر، ولی در خیلی از کشورهای دیگر هم چنین شخصیت‌هایی بودند. در تونس شاید بیشترین دستاورد را دارد. ما باید اندیشه‌های آن‌ها را هم بشناسیم.

*در تونس چه کسانی چپ اسلامی را نمایندگی می‌کنند؟

آقای عبدالمجید الشرفی یکی از نمونه‌هاست. تعریف دارد نسبت به غرب، تعریف دارد نسبت به اسلام. اولین کسی است که آمده اسلام تاریخی را به خوبی شناخته و بحث کرده که اسلام تاریخی چیست. فرقش با به اصطلاح اسلام ناب چیست. کتابش هم ترجمه شد در ایران. آقای عبدالله ناصری طاهری ترجمه کرده. البته کتاب‌های مختلفی از او ترجمه شده. ایشان یک مؤسسه‌ای داشت به نام «رابطه العقلانیین العرب» که آن‌ها بیست و چهار جلد کتاب نوشتند تحت عنوان «اسلام واحداً ومتعددا»، بیشتر پلورالیزم اسلام بود. تکثرگرایی اسلام بود. یک کتابش هست به نام اسلام صوفی، دیگری اسلام اصلاح طلبان و… اینها همه‌اش اسلام است ولی با هم تفاوت‌های زیادی دارد، اینها را معرفی کرده‌اند، یا مثلاً باز در تونس افراد دیگری مثل هشام جعید هستند. او هم اندیشه‌هایش همین است. اینها همه برمی گردد به شریعتی.

*خودشان هم اعلام می‌کنند تاًثیر پذیری از شریعتی را؟

بله اعلام می‌کنند، گفته‌اند.

*در خود جهان عرب این جریان متأثر از شریعتی شناخته شود یا ما اینطوری می‌گوئیم؟

شریعتی در خیلی از کشورها تأثیر داشت. مثلاً در ترکیه، فکر نمی‌کنم هیچ اثری باشد که از شریعتی چاپ نشده باشد. در جهان عرب هم همینطور، تمام آثار شریعتی ترجمه شده و تأثیر گذار بوده است

نه، هست. ببینید شریعتی در خیلی از کشورها تأثیر داشت. مثلاً در ترکیه، فکر نمی‌کنم هیچ اثری باشد که از شریعتی چاپ نشده باشد. در جهان عرب هم همینطور، تمام آثار شریعتی ترجمه شده و تأثیر گذار بوده است.

*این تأثیر گذاری منحصر به دهه هشتاد میلادی است یا الان هم ادامه دارد؟

نه، اندیشه شریعتی به این دلیل کهنه نشده که ضد تحجر است. یعنی همچنان زایش دارد. نه اینکه هر حرفی زده آن دیگرتا ابد همان است، نه. آن حرف باعث شده که افرادی تربیت بشوند که بروند دنبال تولید فکر. چرا؟ چون یک چیز سنتی را دربست نپذیرفتند. مدام مجبور است فکر کند.

* یعنی شریعتی یک راهی را باز کرده که بقیه از او جلوتر می‌روند...

بله خیلی‌ها از او جلوتر می‌روند. شریعتی به خیلی از چیزها نرسیده که آن‌ها را بخواهد مطرح کند. شاید در ابتدای راه بوده ولی الآن خیلی‌ها دارند آن راه را می‌روند، در ایران هم همینطور است. در خیلی از کشورهای دیگر هم همینطور است.

*خود شریعتی هم انگار در بعضی نقاط متأثر از جهان عرب بوده. یعنی می‌خواهم بگویم که این طور نبوده که شریعتی نقطه آغاز باشد. این یک داد و ستد بوده بین جهان عرب و ما که شریعتی هم محصول این داد و ستد هست. یعنی این رفت وبرگشت هم مهم هست.

در زمان شریعتی چپ اسلامی خیلی قوّت گرفت و رشد کرد، طوری که خودش منبع فکر شد و شریعتی چیزهایی به آن اضافه کرد که باعث شد تأثیر وسیعی بگذارد

بله. من گفتم که شریعتی نقطه آغاز این قضیه نیست، محصول یک چیزهایی بوده که قبل از خودش هم بوده، ولی در گفتمان شریعتی، چپ اسلامی خیلی متمرکز شد و تجلی پیدا کرد. شریعتی توانست کاملاً خط و ربط دارش کند. بله شریعتی هم خیلی از دیگران تأثیر پذیرفته است. من یک مقاله دارم به نام نقش روشنفکران در روابط ایران و مصر، همانجا اشاره کردم مثلاً فرض می‌کنیم که این کتاب «از کجا آغاز کنیم» دقیقاً عین کتابی هست به اسم «من این نبدا» این را یکی از نویسندگان مصری نوشته است. این گفتمان بوده که آنها روی ما تأثیر گذاشتند و ما روی آنها تأثیر گذاشتیم این درست است. همه اینها هست. مثلاً ما نمی‌توانیم اقبال را نفی کنیم، اقبال خیلی روی ما تأثیر گذاشته است. ولی نکته من این بود که در اینجا در زمان شریعتی این گفتمان خیلی قوّت گرفت و رشد کرد، طوری که خودش منبع فکر شد و شریعتی چیزهایی به آن اضافه کرد که باعث شد تأثیر وسیعی بگذارد.

*حسن حنفی خیلی بر پیوند نظر و عمل تأکید می‌کند و می‌گوئید ما باید یک تعامل انضمامی داشته باشیم با تراث اسلامی و همین باعث شده که خیلی‌ها به او اتهام بزنند که تو تراث را به یک معنا داری نفی می‌کنی! لطفاً درباره نگاه او به تراث اسلامی توضیح بدهید.

حسن حنفی تراث را نفی نکرده. ببینید مثلاً شریعتی هم این را داشت. شریعتی هم به اصطلاح قرآن را اصل می‌دانست و همه چیز را، همه تراث اسلامی را در پرتو قرآن مورد استفاده قرار می‌داد. این‌ها می‌گویند که ما تراث را در پرتو قرآن مورد استفاده قرار می‌دهیم. همان طوری که پیغمبر گفت. پیغمبر گفت اگر حدیثی را به من نسبت دادند شما آن را با قرآن بسنجید و اگر با قرآن هم‌خوان و هم‌سو بود بپذیرید، اگر نه به سینه‌ی دیوار بزنید. خب این نواندیشان دینی دارند این کار را می‌کنند.

لذا اینها تراث را نقد نکردند ولی در این نوع نگاه بخشی از این تراث زیر سوال می‌رود یعنی مردود می‌شود. چون در امتحان است، باید تراث بیاید در مقابل با قرآن بررسی بشود، برود آزمایشگاه قرآنی.

پس یکی از ویژگی‌های چپ اسلامی این است که این‌ها در برخورد با تراث دست به گزینش می‌زنند. این گزینش شروعش ناشی از رویکرد قرآنی‌شان است یعنی می‌خواهند بیایند آنچه که با قرآن هم‌سوست را بپذیرند. در اندیشه شریعتی ایمان و عمل صالح مکمل یکدیگرند. من العمل یستقل بالایمان و من الایمان یستقل بالعمل، یعنی این دو تا همدیگر را کامل می‌کند. این‌که من همش یک حرفی را بزنم کاری نمی‌کند باید عملم چیز دیگری باشد. قرآن هم همین را می‌گوید، ایمان وعمل صالح. این دو با هم هستند. نظری و عملی باید با هم پیش بروند، و الا خب به اصطلاح الگو تولید نمی‌کند. هیچ چیزی تولید نمی‌کند که مورد عنایت مردم واقع بشود. حسن حنفی روی این مسئله خیلی تأکید دارد و این را هم از قرآن گرفته است. عرض کردم لِمَ تَقُولُونَ مَا لَا تَفْعَلُونَ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا مَا لَا تَفْعَلُونَ.

*لطفا در مورد نگاه حسن حنفی نسبت به انقلاب اسلامی و امام هم توضیح دهید. چرا او امام را نماینده چپ اسلامی می‌داند؟

ببینید او نسبت به انقلاب ما بسیار خوش‌بین بود. این الآن اینطور نیست. الآن دارند ما را نقد می‌کنند. ولی نگاه تاریخی که به انقلاب می‌کنند می‌بینند که در طول هزار و چهارصد سال که امت اسلامی خموش و در رخوت باقی مانده، حالا یک جریان نوع گرایی ظهور کرده که خواهان چیست؟ عدالت. خواهان آزادی است. خواهان از بین بردن غل و زنجیر هاست. آن‌ها با این تعبیر با ما برخورد می‌کنند و همه این حرف‌هاشان تحت تأثیر ابتدایی انقلاب ما می‌زدند. حالا دارند ما را نقد می‌کنند.

مهر

نظر شما