شناسهٔ خبر: 59626 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

رشتیانی: میراث تاریخ‌نگاری ارمنی برای شناخت تاریخ ایران و قفقاز مهم است

گودرز رشتیانی گفت: بخش مهم و ناشناخته‌ای از میراث تاریخ‌نگاری ارمنی برای ارمنستان، قفقاز و بخش مهم خاورمیانه اهمیت بسیاری دارد که اگر به فارسی ترجمه نشود کمتر کسی از آن‌ها آگاهی می‌یابد.

رشتیانی: میراث تاریخ‌نگاری ارمنی برای شناخت تاریخ ایران و قفقاز مهم است

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ «تاریخ تاتارها، قوم تیرافکن»(سده سیزدهم میلادی) نوشته گریگور آکنرتسی با ترجمه گارون سارکسیان دوشنبه 17 تیرماه در انتشارات نائیری رونمایی شد. این کتاب متن کهن ارمنی درباره تاریخ قفقاز در دوره مغولان است. گریکور آگنرتسی تاریخ‌نگار ارمنی سده سیزدهم میلادی است. او در سال ۱۲۷۳ میلادی کتابی به نام (تاریخ قوم تیر افکن) نوشت و به شرح رویدادهای سال‌های ۱۲۷۳-۱۲۲۰میلادی پرداخت. این کتاب به تاریخ تاتارها نیز معروف است زیرا مورخان کهن ارمنی مغولان را تاتار می‌گفتند چون سلاح اصلی آنها تیر و کمان بود، آنان را (قوم تیرافکن) نیز می‌نامیدند.

در ابتدای نشست ارتویت زهرابیان، مدیر مسئول انتشارات نائیری پیامی را از آندرانیک خچومیان، مترجم آثار ارمنی به فارسی درباره رونمایی کتاب «تاریخ تاتارها، قوم تیرافکن» خواند و گفت: «کتاب‌هایی که گارون سارکسیان ترجمه کرده است هرکدام بسیار آموزنده هستند که در عین یادگیری مسایل تاریخی دریچه‌ای برای آشنایی بیشتر تاریخ ارمنستان و پیوند آن با تاریخ ایران است. اغراق نمی‌کنم که گارون سارکسیان مباحث تاریخی را به زبانی شیوا ترجمه می‌کند که برای خواننده لذت‌بخش است و من همواره از دانش او در ترجمه‌هایش استفاده می‌کنم.»

وی سپس به تاریخچه انتشارات نائیری پرداخت و افزود: انتشارات نائیری 71 سال است که فعالیت‌ می‌کند. نارک امیرخان پس از درگذشت پدرش سپانوس امیرخان عهده‌دار این نشر می‌شود و این نشر به طور رسمی ناشر ارمنی‌زبان در ایران است و تیمی حرفه‌ای باعث شده که نائیری فعالیت‌های ارزشمندی در حوزه تاریخ ارائه دهد. ما در سال 97 توانستیم 8 عنوان کتاب چاپ کنیم که چهار عنوان آن به زبان فارسی است.



گودرز رشتیانی سخنانش را با تاریخ‌نگاری ارمنی آغاز کرد و گفت: بخش مهم و ناشناخته‌ای از میراث تاریخ‌نگاری ارمنی نه تنها برای ارمنستان و قفقاز و بخش مهم خاورمیانه اهمیت بسیاری دارد که در نظام علمی نیز بسیار ارزشمند است که اگر ترجمه به فارسی نشود کمتر کسی از آن‌ها آگاهی می‌یابد زیرا سنت غنی تاریخ‌نگاری ارمنی می‌تواند برای شناخت تاریخ قفقاز و ایران مهم باشد.

استاد گروه تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: حوزه مطالعاتی من درباره قفقاز اوایل قرن نوزدهم است. کتاب «تاریخ تاتارها، قوم تیرافکن» دارای اهمیت زیادی در تاریخ‌نگاری و شناخت تاریخ ایران در حمله مغول دارد و مطالب کتاب حمله تاریخی مغولان را از 1230 تا 1273 میلادی پوشش می‌دهد و بخشی از خلا مطالعاتی ما را در آن دوره زمانی پر می‌کند زیرا منابع فارسی، عربی و گرجی آن اطلاعات را دارا نبوده  است.

وی به نام کتاب نیز اشاره کرد و گفت: تاریخ تاتارها قوم تیره‌افکن عنوان کتاب قابل بحث و مهمی است که از نگاه ارمنی‌ها مغول‌ها چگونه نامیده می‌شوند و چرا قوم تیره‌افکن نام گرفتند. این مساله به دلیل سبک جنگیدن مغول‌ها بوده است که سوار بر اسب و با کمان با دشمن می‌جنگیدند. عنوان کتاب اطلاعات نادانسته ما را پر می‌کند زیرا تصویری که در منابع و تاریخ‌نگاری جدید آمده است مغول‌ها را با شمشیر نشان می‌دهد که بی‌رحمانه می‌جنگیدند و در عرض چند دقیقه گردن صدها تن را می‌زدند. عنوان کتاب می‌تواند سبک جنگیدن مغول‌ها را به درستی نشان بدهد. همچنین در عنوان کتاب از مغول نام برده نمی‌شود بلکه از تاتار استفاده شده که هنوز 200 سال سر این مساله بحث است که چه تفاوتی بین تاتارها و مغول وجود دارد. در برخی منابع مانند تاریخ ابن اثیر از مغول استفاده می‌شود. جهانگشای جوینی تاتار می‌گوید و در جامع‌التواریخ نیز تاتار آمده است.

نویسنده کتاب «ره‌آورد مینورسکی» در ادامه سخنانش به ویژگی‌های کتاب پرداخت و گفت: نکته دیگر اینکه این کتاب صرفا یک متن نیست و یک پیوندی دارد که برای تکمیل اطلاعات بسیار مهم است و اینکه متنی آشوری به ارمنی قدیم ترجمه شده است. در مقدمه به تاریخچه چاپ کتاب به خوبی اشاره شده است. کتاب «تاریخ قوم تیره‌افکن» نخستین‌بار در سال 1870 میلادی در اورشلیم به چاپ رسید که بر اساس دو نسخه قدیمی‌تر یکی به سال 1271 م و دیگری به سال 1602 م فراهم شد. اما از روی اشتباه نویسنده آن را وارداپت وارتان دانسته‌اند. در همان سال 1870 کروبه پاتکانیان این کتاب را در سنت پترزبورگ براساس نسخه‌ای از ونیز متعلق به سال 1624 م به چاپ رسانید و آن را به شخصی به نام ماغاکیا نسبت داد.

وی ادامه داد: یک سال بعد، آن را به روسی ترجمه و چاپ کرد. پیش از آن در سال 1851 م بروسه نسخه دستنویس و نیز به سال 1624 م را به فرانسه ترجمه کرده بود. متن تصحیح شده این اثر براساس همه چاپ‌های پیشین به همراه ترجمه انگلیسی آن در سال 1949 م توسط روبرت بلیک و ریچارد فرای در نشریه «مطالعات آسیایی هاروارد» به چاپ رسید. در همان نشریه مقاله‌ ارزشمندی با عنوان «نام‌ها و اصطلاحات مغولی موجود در تاریخ قوم تیره‌افکن تالیف گریگور آکنرتسی توسط فرانسیس وودمن کلیوز منتشر شد. متن ارمنی و ترجمه انگلیسی بلیک و مقاله وودمن در کتابی جداگانه در سال 1945 به چاپ رسید.

رشتیانی افزود: مایه مباهات است که در مقدمه چند متن ارمنی مربوط به همین دوره توسط مورخان ارمنی نوشته شده که به میزان بیشتری ما را با میراث غنی زبان ارمنی در حوزه تاریخ قفقاز و ارمنستان در قرن سیزدهم میلادی آشنا می‌کند. افزون بر این کتاب چهار متن مهم تاریخی ارمنی هم‌دوره با این کتاب را معرفی می‌کند. در برخی از دوره‌های تاریخی منابع ارمنی بسیار ارزشمند و کارگشا هستند. ما در قرن هجدهم درباره سقوط صفویه متون ارمنی بسیار مهمی داریم که به واکاوی این مساله تاریخی کمک می‌کند زیرا این دوره تاریخی فترتی است که از نظر تمدنی در تاریخ ایران اتفاق افتاده است.  



وی به مساله تاریخی بسیار مهمی نیز در دوره مغول‌ها اشاره کرد و افزود: اطلاعات بسیار مهمی برای فهم تاریخی آن دوره آمده است که کشتن خلیفه وقت در حمله مغول‌ها به سرداری هلاکوخان چگونه بوده و اینکه چرا بغداد تصرف می‌شود و آخرین خلیفه عباسی کشته می‌شود که تا امروز هم این بحث ادامه دارد که خلیفه مسلمین چگونه توسط لشکر مغول‌ها کشته می‌شود؟ چون مغول‌ها معتقد بودند افرادی که در نزد دیگران مقدس شمرده می‌شوند در زمان کشته شدن نباید خونی روی زمین ریخته شود به همین دلیل خلیفه را نمدمال کردند و بدون این‌که خونی روی زمین ریخته شود کشته می‌شود. در برخی دیگر از منابع به این پرداخته شده که گردن خلیفه را جوری شکستند که بدون خون ریختن کشته شود. در این کتاب گفته شده است که هلاکو دستور داد خلیفه مسلمین با لگد زدن کشته شود و تنها متنی است که درباره این روایت سخن می‌گوید.

استاد تاریخ دانشگاه تهران ادامه داد: این کتاب درباره گرجستان، ارمنستان، مناطق مرکزی ایران و درباره تصرف بغداد اطلاعات خوبی دارد. درباره اعتقادات مغولان نکته‌های بسیار جالبی آمده است که چنگیزخان چگونه به مقام‌ قاآنی یا خاقانی بزرگ می‌رسد. از نظر زبان ارمنی نیز متن جالبی است که شاید اولین‌بار در این متن مشاهده می‌شود. اصطلاحات نظامی، حقوقی، قضایی، دیوانی و اداری از نظر تاریخ زبان ارمنی مهم است. دقت در تصحیح متن و مقابله با نسخه‌های مختلف به صورت روش‌مند انجام شده و در برخی جاها نشان می‌دهد که نسخه ونیز با نسخه ایروان تفاوت دارد و در پاورقی توضیح داده شده است. این از ویژگی‌های کتاب است.

رشتیانی گفت: این کتاب قانون یاسا را به خوبی توضیح می‌دهد و از شش اصول یاسا را نام‌ می‌برد (یاسا کتاب قانونی است که بر اساس حقوق عرفی مغول و فرامین چنگیزخان تنظیم شده‌ است) به نظرم از متن‌های نادری است که در متن‌های دیگر این مساله نیامده و وجه دیگری از تاریخ مغول‌ها را نشان می‌دهد. همچنین از دیگر سرداران مغول نام برده شده که در دیگر متن‌ها بیشتر به نام پسران چنگیز اشاره کرده و این از منابع نادر کتاب است. تصویر عمومی این است که آمدن مغول با ویرانی، کشتار و قتل عام همراه است ولی این متن نشان می‌دهد که در آغاز هجوم مغولان نسبت به آباد کردن مناطق متصرف شده هم همت داشتند و از گنجه و آباد شدن آن می‌گوید که به سرعت توسط خود مغولان بازسازی شد.

وی افزود: در این کتاب به همراهی گرجی‌ها و ارمنی‌ها در تصرف سرزمین‌های جدید و دوباره فتح کردن ارمنستان و گرجستان اشاره شده است. همچنین می‌گوید که ارمنی‌ها، ایرانی‌ها و گرجی‌ها در غارت سرزمین‌ها با مغولان همراه بودند و در برخی جاها از گرجی‌ها و ارمنی‌ها به عنوان سپاهیان آزاد نام برده شده که داوطلبانه به لشکر مغول می‌پیوستند و هر چقدر غنیمت به دست می‌آوردند می‌توانستند صاحب آن باشند. خراب کردن کلیساها که به عنوان مصیبت آسمانی از آن یاد می‌شود توسط گرجی‌های ارمنی بوده است.

رشتیانی به نام‌های کهن برخی از مکان‌ها در کتاب می پردازد و می‌گوید: تحول جغرافیایی و اسامی در کتاب آمده که باید به آن توجه ویژه شود. در منابع کهن شهر قونیه به نام گون یا قون است و ارزنه‌الروم که کارین نامیده می‌شده که در منابع فارسی دیده نمی‌شود. در همین دوران تاریخ‌نگاری گرجی را نیز داریم که به نام وقایع‌نامه گرجستان نام برده شده است که نقطه قوت کار مصحح را می‌رساند. متون گرجی پنج متن مربوط به دوره اواخر سلجوقیان، خوارزمشاهیان و آمدن مغولان به منطقه قفقاز است که در تصحیح از آن‌ها استفاده شده است. اطلاعاتی که در منابع ارمنی است صفحه جدیدی را در دوره مغول و ایلخانی باز کرده است.


سپس آرام شاه‌نظریان، مسئول و دبیر سایت روزنامه آلیک در سخنانی به مشترکات فرهنگی ایران و ارمنستان اشاره کرده و گفت: تاریخ‌نگاری ارمنی توجه بسیار ویژه‌ای به تاریخ و فرهنگ ایران داشته است زیرا دو ملت ایرانی و ارمنی دارای ریشه‌های فکری، تمدنی و تاریخی مشترکی هستند. از دوره مادها، هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان و پس از اسلام حملات ترک‌های سلجوقی، مغول‌ها و تاتارها که در کتاب نیز به آن اشاره شده است. همچنین تا قرون میانه و تا به امروز که رخدادهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی صورت می‌گیرد که رویدادهای مشترکی با هم داشته‌اند.

وی افزود: تاریخ‌نگاری دو ملت منابع دست اولی را عرضه می‌کند اما منابع تاریخی ارمنی مورد توجه تاریخ‌نگاران ایرانی قرار نگرفته است. این درحالی است که منابع تاریخی ارمنی اطلاعات بسیار ارزشمندی درباره تاریخ ایران باستان دارد. موسی خورنی پدر تاریخ‌نگاری ارمنی در قرن پنجم که کتاب تاریخ ارمنستان را نوشته است. در کتاب خورنی جدول تطبیقی پادشاهان ارمنی و ایرانی را تا قرن پنجم میلادی آمده است و زمان وقوع حوادث‌های تاریخی دو کشور را ذکر کرده است. همچنین اشاره مستقیمی که به افسانه رستم و سهراب داشته است. ورود مسیحیت به ارمنستان، پذیرش مسیحیت توسط پادشاهی وقت ارمنستان و شورش اردشیر بابکان بر ضدامپراتوری پارت‌های اشکانی از نکته‌های دیگر کتاب است. همچنین به سقوط امپراتوری اشکانی و تشکیل امپراتوری ساسانی اشاره کرده است زیرا پذیرش مسیحیت از نظر سیاسی ارتباط مستقیمی با سیاست‌های امپراتوری دینی و مذهبی ساسانیان داشته است. وی بسیار دقیق به حوادث پیروزی ساسانیان پرداخته است و مسایلی که باعث شد تیرداد سوم پادشکاه اشکانی مسیحیت را به عنوان دین رسمی ارمنستان بپذیرد.

شاه‌نظریان در پایان سخنانش تاکید کرد: مشترکات تاریخی فرهنگی ایرانی و ارمنی به حدی زیاد است که به جرات می‌توانیم این دو ملت را به عنوان دو عموزاده مطرح کنیم. بیش از 1300 کلمه ریشه مشترک با زبان ارمنی و فارسی دارند. ایران و ارمنستان اشتراکات فرهنگی و تاریخی بسیاری دارند و در تاریخ، هنر، نقاشی، تئاتر و... مشترک هستند اما متاسفانه شناختی که ارمنی‌ها به ایران دارند بسیار محدود است. حتی در رشته‌های عمومی مثل تاریخ، علوم اجتماعی و فلسفه که می‌تواند اطلاعات درجه یک و نابی به ما بدهد اطلاعات مشترکی داریم ولی از آن استفاده نمی‌کنیم. شاید این کوتاهی به اهل فرهنگ، مورخان، روزنامه‌نگارن و ناشران برمی‌گردد.

نظر شما