شناسهٔ خبر: 59667 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بازارهای موازی کتابفروشان را به محاق می‌برد!

بساط‌های خیابانی و قاچاق، فروش مستقیم ناشران، فروش‌های نمایشگاهی و... که با چاشنی «تخفیف» مشتریان کتاب را به سمت خود جذب می‌کنند، برای کتاب‌فروشان آسیب‌پذیر، حکم بازارهای موازی را دارند که اقتصاد آن‌ها را تحت‌الشعاع قرار داده‌اند.

بازارهای موازی کتابفروشان را به محاق می‌برد!

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ در شرایطی که تعداد کتاب‌فروشی‌ها نسبت به تعداد ناشران چندین برابر کمتر است و در موقعیتی که فشارهای اقتصادی متعدد، عرصه را بر بقای کتاب‌فروشی‌ها تنگ‌تر و تنگ‌تر می‌کنند، شاید بهترین حمایت از فعالان این صنف، جلوگیری از گسترش بازارهای موازی باشد؛ بازارهایی که به شکل رسمی و غیررسمی، هرکدام به نوعی حلقه فروش را از چرخه نشر خارج می‌کنند.

دومین میزگرد مجازی ایبنا با موضوع «کتاب‌فروشی و بازارهای موازی» با مشارکت فرشته سنگری، مدیر کتابفروشی افراکتاب؛ محمدجعفر کمالی‌آشتیانی، مدیر نشر و کتاب‌فروشی کمال اندیشه و منصور رئیسی، مدیر کتاب‌فروشی کتاب‌شرق اهواز برگزار شد که گزارش آن را در ادامه می‌خوانید:
 
هنوز بساط قاچاق کتاب پهن است
در سال‌های اخیر صنف کتاب‌فروشان به‌عنوان آخرین حلقه از زنجیره نشر، فراز و نشیب‌های فراوانی را به خود دیده و با توجه به موقعیت آسیب‌پذیری که دارد، در مقابل تهدیدها به توجه ویژه از سوی سیاست‌گذاران نیاز دارد. یکی از این تهدیدها در سال‌های اخیر، بازار کتاب‌های قاچاق بود که مکررا در رسانه‌ها به آن پرداخته شد. این پدیده تا چه حد اقتصاد کتاب‌فروشی‌ها را به مخاطره انداخته و آیا برخوردهای صورت گرفته با این معضل، نتایج روشنی در بهبود کسب‌وکار کتاب‌فروشی‌ها داشته است؟

رئیسی: اقدامات کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مولفان و مترجمان ملموس بوده ولی به نظرم کافی نبوده است. به اعتقاد من تهدید قاچاق کتاب همچنان پابرجاست ولی اقدامات انجام گرفته تاثیر مثبتی در کاهش خسارت از این مسأله داشته است.

برای مقابله قاچاق کتاب به نظر بنده تمام زنجیره نشر و پخش و کتاب‌فروش باید آگاهی و همکاری لازم را با هم داشته باشند. متاسفانه در چند سال اخیر گستردگی این موضوع مشکلات زیادی را برای ناشران ایجاد کرده است؛ به‌شکلی که به‌صورت علنی این افراد به کتاب‌فروش‌ها مراجعه و با دادن پیشنهاد درصد تخفیف غیرمتعارف و بالا سعی در فروش کتاب خود را دارند. البته بیشترین ضرر در این مورد متوجه ناشران خواهد بود. راهکار ساده‌ای که از جانب کتاب‌فروشان باید انجام شود، خرید از مراکز پخش معتبر است تا به افراد متخلف در این زمینه کمک نشود. همچنین  معرفی مرکز یا فرد مورد نظر که مرتکب این تخلف شده و جرم آن به اثبات رسیده باشد، به همکاران من در سراسر کشور کمک شایانی خواهد کرد. از طرف دیگر وضع قوانین سختگیرانه‌تر برای مقابله با این مسأله، امری ضروری به نظر می‌رسد . نکته مثبتی که در رابطه با تاثیر اطلاع‌رسانی‌های اخیر که در صداوسیما و سایر رسانه‌های مجازی و مکتوب انجام شده، آگاهی مخاطبان عام از قاچاق کتاب و مقابله با آن است که نتیجه ملموس این موج خبری است. بنابراین مجددا تاکید می‌کنم که مقابله با این مسأله نیازمند همکاری همه جانبه تمام ارکان نشر و پخش و فروش است تا تاثیرات منفی آن به حداقل برسد.
 
کمالی‌آشتیانی: با توجه به آمارهایی که از کشف انبارهای کتاب قاچاق داده می‌شود و علی‌رغم اینکه شبکه قاچاق کتاب بسیار گسترده است، به نظر می‌آید این پدیده نسبت به گذشته خیلی کنترل شده است. بازار کتاب قاچاق، سال‌هاست که صنعت نشر را دچار چالش کرده و بیش از اینکه کتاب‌فروشان نتایج زیان‌بار این پدیده را احساس کنند، این ناشران هستند که  با خسارت و تبعات زیاد با این پدیده دست و پنجه نرم می‌کنند. معمولا درصد کمی از کتاب‌های یک ناشر، مطرح و به چاپ‌های بالاتر می‌رسد و همین درصد کم 

کمالی‌آشتیانی: در بساطی‌های کتاب، گاهی شأن کتاب حفظ نمی‌شود و به‌دلیل عرضه کتاب‌ها نصف قیمت، مخاطب را به کتاب‌فروشی‌ها بدبین می‌کنند

عناوین کتاب یک ناشر، مورد انتخاب برای قاچاق کتاب قرار می‌گیرد و با همان طرح و جلد و اسلوب و با کمترین هزینه چاپ، موازی با بازار رسمی، توسط قاچاق‌فروشان توزیع می‌شود. در این زمینه کارگروهی برای مبارزه با کتاب قاچاق شکل گرفته که نمایندگان قوه قضائیه، پلیس تهران و صنف نشر در آن عضو هستند ولی با همه تلاش‌های کارگروه صیانت از حقوق ناشران، مولفان و مترجمان، این مسأله باید در جامعه نیز فرهنگ‌سازی شود.
 
در حال حاضر آنچه که ممکن است باعث شود مخاطبان کتاب، بین کتاب‌فروش و دست‌فروش کنار خیابان، دست فروش را برای خرید کتاب انتخاب کنند دو مورد را می‌تواند باشد؛ یکی مورد سانسور و ممنوعیت کتاب‌هاست. مردم احساس می‌کنند این کتاب‌ها را از کتاب‌فروشی‌ها نمی‌توانند بخرند؛ بنابراین وزارت ارشاد باید سخت‌گیری‌هایش را معقول‌تر کند تا در بازار کتاب اثر مثبت بگذارد. مسأله دیگر، ارزان‌قیمت بودن این کتاب‌هاست؛ زیرا کسی که کتاب را افست کرده، هزینه‌هایی را ندارد که ناشر پرداخت می‌کند، کتاب‌فروش مشتری خود را از دست خواهد داد. قاچاق کتاب در کشور ما تاریخچه طولانی دارد و فرهنگ‌سازی توسط رسانه‌ها برای عموم مردم بسیار کارساز خواهد بود.
 
سنگری: پدیده‌ قاچاق کتاب منجر به از دست دادن حس اعتماد مخاطب به کتاب‌فروش می‌شود زیرا حدس بر این‌ است که کتاب‌فروش سود کلانی می‌برد و می‌تواند چنین تخفیف‌هایی به مشتری بدهد. این پدیده همچنین باعث بی‌اعتمادی‌ نسبت به ترجمه و تالیف نادرست و اشاعه کتابسازی شده است. بی‌اعتمادی به‌ راحتی از بین نمی‌رود و در ناخودآگاه مخاطبان تاثیر می‌گذارد؛ بنابراین نمی‌توان توقع داشت چندماه پس از برداشته شدن بساط قاچاق تاثیر آن را ببینیم. ضمن اینکه کتاب قاچاق هنوز در پیاده‌روها و دکه‌ها و مراکز به‌وفور دیده می‌شود و گویا قسمتی از کار رها شده‌ است.

به نظر من مهم‌ترین قسمت کنترل جریان قاچاق کتاب، این است که با دادن آگاهی به مخاطب مانع از فروش کتاب قاچاق شویم.

گاهی از ورود کتاب‌های قاچاق به کتاب‌فروشی‌ها با این توجیه که تخفیف بیشتری برای کتاب‌فروشان دارد، می‌شنویم. این یعنی قاچاق کتاب به شکل شبکه‌ای و ساختاریافته و به‌شکل ویزیتوری عمل می‌کنند؟

سنگری: خیر. ویزیتورهای پخش‌های معتبر و مجوزدار اتحادیه ناشران و کتاب‌فروشان معمولا کتاب بدون مجوز ویزیت نمی‌کنند.

کمالی آشتیانی: نه ویزیتورهای پخش‌های معتبر، کتاب قاچاق ویزیت می‌کنند و نه کتاب‌فروش معتبر اعتبار خودش را با فروش کتاب قاچاق زیر سوال می‌برد. مگر اینکه ناخواسته کتابی وارد زنجیره پخش یک موزع بشود و از افست بودن کتاب بی‌اطلاع باشند.

رئیسی: با توجه به شواهد موجود، به نظر بنده قاچاق کتاب در برخی پخشی‌های مشخص کتاب نفوذ دارد.
 
تخفیف‌ها مخاطبان را بدبین می‌کند
در ادامه مساله کتاب‌های قاچاق که عمدتا در پیاده‌روها و کف خیابان‌ها فروخته می‌شوند، به‌طور کلی بخشی از مساله فعالیت موازی بازارهای کتاب با کتاب‌فروشی‌ها به بساط‌ دست‌فروش‌ها مربوط می‌شود که معمولا با ارائه تخفیف‌های بالا هم همراه است. اساسا نظرتان درباره بساط‌ها تخفیف‌های بعضا 50 درصدی چیست؟

رئیسی: بساط کردن کتاب به شکل کنونی با تخفیف‌های بالا، ضمن پایین آوردن ارزش کتاب، باعث بدبینی مخاطب می‌شود. متاسفانه کلمه «تخفیف» بار روانی مثبتی برای خریدار ایجاد و او را به سمت خرید چنین کتاب‌هایی که متاسفانه قیمت واقعی ندارند، هدایت می‌کند و این وظیه نهادهای مربوطه و متولیان امر کتاب و همچنین کتاب‌فروشان است که با دادن آگاهی‌های لازم به مخاطب، با این جریان مقابله کنند.

آشتیانی: در بساطی‌های کتاب، گاهی شأن کتاب حفظ نمی‌شود و وجود آن‌ها باعث ایجاد آلودگی بصری در چهره شهر می‌شود؛ اما علاوه‌بر این‌ها، به‌دلیل عرضه کتاب‌ها نصف قیمت، مخاطب را هم به کتاب‌فروشی‌ها بدبین می‌کنند. البته در این‌باره باید عرض کنم اساسا نمی‌توان گفت تمام بساطی‌های کتاب که با تخفیف 50 درصد کتاب ارائه می‌دهند، کتاب 

رئیسی: وظیفه ناشر مشخصا فروش کتاب به صورت تکی (به جز در شرایط خاص) نیست ولی اکثر ناشران عزیز در حال حاضر با وجود داشتن مراکز فروش متعدد در سطح کشور، اقدام به فروش مستقل همراه با تخفیف می‌کنند که موجودیت کتابفروشی ها را به خطر می‌اندازد

قاچاق می‌فروشند.

به نظرم نبود سیستم توزیع مناسب و فراگیر باعث می‌شود برخی ناشران قیمت پشت جلد کتاب‌های خود را بالاتر از میزان واقعی درج کنند تا بتوانند تخفیف‌های 50 درصدی بدهند. پدیده نامناسب و زننده که در بساط‌های کتاب شاهد آن هستیم، در اثر سیاست‌های غلط حاکم بر نشر است که ناشر را به اینجا کشانده! وقتی ناشری به ویترین‌ کتاب‌فروشی‌ها دسترسی نداشته باشد، وقتی راه نفوذی به پخشی‌های بزرگ پیدا نکند و وقتی سهمی از خریدهای حمایتی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و نهاد کتابخانه‌های عمومی و... نداشته باشد، ناچاراً این پدیده نادرست را انتخاب می‌کند؛ هرچند از نظر خودش درست و شریف باشد. در حال حاضر اکثر کتاب‌های کتاب‌فروشی‌های بزرگ کشور توسط چند پخش تامین می‌شود و این چند پخش در انحصار معدودی از ناشران کشور است. ناشر شهرستانی که احتمال بسیار ضعیف دارد بتواند کتاب خود را به ویترین کتاب‌فروشی برساند؛ ولی احتمال اینکه کتاب خود را به نمایشگاه‌های خیابانی پایتخت برساند هست.

رئیسی: به عقیده من نوع تعامل بین پخش و ناشر باید دچار تغییرات شود. در حال حاضر به دلیل تعداد نامتعارف و بالای ناشران نسبت به کتاب‌فروشان، شاید امکان ارتباط این دو حلقه با هم سخت‌تر از ارتباط ناشران با پخشی‌ها شده باشد.

سنگری: اعتقاد من این‌ است که تخفیف در ناخودآگاه مخاطب در دراز مدت ایجاد بدبینی می‌کند.
 
فروش مستقم ناشران و کنار گذاشتن کتاب‌فروشان از چرخه نشر
طبق تعریف صنفی، حلقه‌های نشر باید هر کدام فعالیت خاص خود را دنبال کنند اما میزان فروش ناشران،‌ گاهی از  کتاب فروشی‌ها هم بیشتر است. به نظرتان فروش کتاب در دفاتر نشر توجیه پذیر است؟

سنگری: مسلما وقتی ناشران کتاب را با تخفیف به دست مخاطب می‌رسانند، مخاطب رغبتی برای تهیه‌ کتاب از کتاب‌فروشی نشان نمی‌دهد.

آشتیانی: به اعتقاد من اصلا به نفع ناشر است که کتاب‌فروشی را محل فروش محصول خود معرفی کند؛ چراکه وقتی کتابفروش متوجه می‌شود، مخاطبی توسط راهنمایی ناشر کتاب، پایش به کتاب‌فروشی او باز شده، روی کتاب‌های آن ناشر حساب بیشتری باز می‌کند و انگیزه بیشتری در سفارش‌های بعدی خواهد داشت. هرچند گاهی دیده‌ام ناشر مخاطب را به کتاب‌فروشی می‌رساند، ولی کتاب‌فروش کتاب مشابه یا کتاب ناشر دیگری را به مشتری می‌قبولاند؛ یعنی در حفظ مشتری امانت‌داری ندارد. همچنین دیده شده مشتری با رفتار غیرحرفه‌ای آن کتاب‌فروش مواجه شده و اصلا از خرید کتاب منصرف شده است. از این نوع عوامل باعث می‌شود گاهی ناشر خودش مشتری جذب کند و خدمات فروش را مستقیم ارائه دهد.

سنگری: در شرایط موجود مشتری به کتاب‌فروشی مراجعه می‌کند، کتاب موردنظر خود را انتخاب می‌کند، با ناشر تماس می‌گیرد و با همان میزان تخفیفی که ناشر به کتاب‌فروش می‌دهد، کتاب مستقیم به دست مخاطب می‌رسد! مسلما این رقابت در فروش نابرابرست.

آشتیانی: درست است. رابطه و تعامل کتاب‌فروش و ناشر باید دو طرفه باشد. هم کتابفروش باید کتاب انتخاب شده مشتری را حفظ کند و هم ناشر باید متوجه بستری که برای دیده‌ شدن کتابش توسط کتاب‌فروش فراهم شده باشد و از همان کانال کتاب‌فروشی، کتاب را دست مخاطب برساند.

رئیسی: متاسفانه در صنف ما هیچ قانون مدونی که قابلیت و توان اجرایی قوی داشته باشد، وجود ندارد. رعایت نشدن اصول اولیه و حرفه‌ای فروش کتاب توسط ناشران متعدد، باعث ایجاد خسارت فراوان به کتاب‌فروشان در سراسر کشور شده است. وظیفه ناشر مشخصا فروش کتاب به صورت تکی (به جز در شرایط  خاص) نیست ولی اکثر ناشران عزیز در حال حاضر با وجود داشتن مراکز فروش متعدد در سطح کشور، اقدام به فروش مستقل همراه با تخفیف می‌کنند که موجودیت کتابفروشی ها را به خطر می‌اندازد. این مسأله شاید در 90 درصد موارد به شکلی که شما می‌فرمایید انجام می‌شود. به‌شخصه در ارتباطات کاری و خرید مجموعه به این نکته بسیار حساس هستم و ناشران و پخش‌هایی که به رعایت اصول فروش پایبند هستند مورد توجه ما قرار می‌گیرند.
 
کتاب‌فروشی‌های اینترنتی به اصول حرفه‌ای پایبند باشند!
فروش در سایت‌ها و فروشگاه‌های اینترنتی چطور؟ به نظر شما چطور می‌توان بدون نگرانی از امکانات جدید فضای مجازی استفاده شود، بی‌آنکه به حقوق کتاب‌فروشی‌ها تعرضی صورت بگیرد؟

سنگری: فروش کتاب بدون تخفیف از طریق سایت یا ناشر صدمه‌ چندانی به کار کتاب‌فروشان نمی‌زند اما مساله این است که ناشران و سایت‌ها با دادن تخفیف کتاب‌فروشان را به محاق می‌برند.

رئیسی: ناشران عزیز اکثر مواقع گله‌مندند 

سنگری: ​تا زمانی که چرخه‌ فروش کتاب به شکل طبیعی نباشد و ناشر بخواهد نقدینگی خود را از طریق نمایشگاه و فروش مستقیم و با تخفیف تامین کند، کتاب‌فروشی‌ها در خطر تعطیلی خواهند بود

که کتاب‌ها در ویترین کتاب‌فروشان وجود ندارد و به همین دلیل اقدام به عرضه در سایت خود می‌کنند. در اکثر موارد البته این مسأله صدق نمی‌کند اما به دلیل تعداد بسیار بالاتر ناشران نسبت به کتاب‌فروشان ممکن است کتاب‌فروشان نتوانند همه عناوین یک ناشر را در مجموعه خود عرضه کنند. شاید با وجود این مورد، ناشر فروش در سایت را امری ضروری بداند. در حال حاضر و در قدم اول؛ بحث کتاب‌فروشان، حذف تخفیف از فروش سایت‌های فروش ناشران است. کتاب‌فروشان باید بتوانند با سایت‌های فروش کتاب، رقابتی برابر داشته باشند. در مرحله بعد خواسته به حق کتابفروش، معرفی خود از طرف ناشر به مخاطب است که متاسفانه باز هم در اکثر موارد رعایت نمی‌شود. به عقیده بنده حل این مشکل در مرحله اول نیازمند پایبندی همه ارکان زنجیره تولید و فروش کتاب به اصول حرفه‌ای است. در مرحله دوم وضع قوانینی در راستای قانونمند کردن تخفیفات نیز در این امر موثر است.

آشتیانی: فروش اینترنتی در همه اصناف و محصولات فراگیر شده و راه گریزی نیست. به نظرم کتاب‌فروشان هم باید با ایجاد فضای اینترنتی به نام کتاب‌فروشی خودشان، مشتریان خود را در این روش نیز حفظ کنند.
 
فروش‌های نمایشگاهی و یارانه‌های بی‌اثر
راه‌اندازی نمایشگاه‌ کتاب تهران و در ادامه، نمایشگاه‌های استانی با استدلال تسهیل در دسترسی مردم کشور به کتاب در نبودِ شبکه‌های توزیع قدرتمند، موضوعی مورد دیگری است که نقدهایی را همواره به دنبال داشته چراکه منتقدان معتقدند فروش کتاب توسط ناشر و آن هم با تخفیف نمایشگاهی، بر میزان فروش کتاب‌فروشان تاثیر منفی دارد. نظر شما در این باره چیست؟

رئیسی: به نظر من در پاسخ به این سوال، باید نمایشگاه تهران و نمایشگاه‌های استانی را از هم مجزا کرد. ابتدا در مورد نمایشگاه استانی نظر خودم را عرض می‌کنم؛ دستاورد نمایشگاه‌های استانی به هیچ عنوان متناسب با هزینه‌ای که برای برپایی آن می‌شود نیست؛ آنچنانکه در چند دوره اخیر ناشران کوچک و حتی بزرگ تمایل چندانی به حضور در این نمایشگاه‌ها از خود نشان نمی‌دهند. در شهرهای بزرگ با وجود کتاب‌فروشان متعدد و قوی، واقعا چه نیازی به نمایشگاه کتاب است؟ ضربه زدن به کتاب‌فروش از طریق فروش مستقیم، کار فرهنگی می‌شود؟ نصف این بودجه اگر در اختیار خانه کتاب  قرار بگیرد تا از طریق برنامه‌های متنوع به گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی کمک کند، نتیجه بهتری خواهیم داشت. یارانه دادن برای خرید کتاب شاید تاثیر داشته باشد ولی قطعا تاثیر آن در کوتاه مدت است. موفق‌ترین طرح یارانه‌ای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بی‌شک طرح‌های فصلی خانه کتاب است که در آن‌ها،‌ یارانه مستقیما در اختیار مخاطب قرار می‌گیرد؛ البته با کمترین انحراف نسبت به نمایشگاه استانی! اگر هدف مسئولان ذی‌ربط گسترش کتاب‌خوانی است، این بودجه را صرف کارهایی زیربنایی و تقویت کتابفروشان کنند تا تاثیرات مثبت آن را در درازمدت شاهد باشیم. نمایشگاه استانی را می‌توان صرفا در شهرهای کوچک که دارای کتاب‌فروشان قوی نیستند، برگزار کرد ولی مجدد عرض می‌کنم که برپایی نمایشگاه در اکثر شهرهایی که در حال حاضر برگزار می‌شود، واقعا ضرورتی ندارد.

اما نمایشگاه کتاب تهران با توجه به گستردگی آن کمی متفاوت است. شاید با توجه به شرایط فعلی حاکم بر بازار نشر برپایی این نمایشگاه برای احیا و پایداری ناشران لازم به نظر برسد ولی تخفیف‌های نمایشگاه به کتابفروشان لطمه وارد می‌کند. تصور می‌کنم اگر تخفیف را از نمایشگاه حذف کنند، همکاران کتاب‌فروش مخالفت کنونی را با نمایشگاه کتاب ندارند. متاسفانه ارگان‌هایی مانند دانشگاه‌ها در حالی که می‌توانند تهیه کتب مورد نیاز خود را به کتاب‌فروشان شهر خود بسپارند، با ارسال نماینده به نمایشگاه تهران این گردش مالی را از کتاب‌فروشان استان خود دریغ می‌کنند. این مسأله باید از طریق وضع قانونی که دانشگاه‌ها و ارگان‌های هر استان را مکلف به خرید کتاب از استان خود بکنند، حل شود.
 
آشتیانی: همانطور که جناب رییسی فرمودند، باید نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران را از نمایشگاه‌های استانی مجزا کرد. نمایشگاه بین‌الملی کتاب تهران بزرگترین فستیوال فرهنگی کشور محسوب می‌شود و سیاست‌ها و اهداف بزرگتری در برگزاری آن دیده می‌شود؛ هرچند در دستیابی به این 

رئیسی: نصف بودجه نمایشگاه‌های استانی اگر در اختیار خانه کتاب قرار بگیرد تا از طریق برنامه‌های متنوع به گسترش فرهنگ کتاب‌خوانی کمک کند، نتیجه بهتری خواهیم داشت

اهداف، چندان هم موفق عمل نکرده باشد. من در حوزه کودک نوجوان بیشتر فعالیت دارم. فروش کتاب در نمایشگاه کتاب تهران، بر کتاب‌فروشی‌ها تاثیر دارد ولی خیلی زیاد نیست. مخاطب کودک و نوجوان به دلیل تنوع کتاب و تجمع ناشران است که خودش را به نمایشگاه کتاب می‌رساند و این تنوع کتاب را در هیچ زمان از سال و در هیچ مکان دیگری یافت نمی‌کند.

اما درباره نمایشگاه‌های استانی؛ می‌کنم مخاطبانی که از نمایشگاه استانی بازدید می‌کنند، مثل اردوهای دانش‌آموزی و بازدیدهای گروهی و خانوادگی، هیچگاه به این روش به کتاب‌فروشی محله و شهر خودشان سرنمی‌زنند؛ یعنی تمام مخاطبان نمایشگاه کتاب استانی لزوما مشتری کتابفروشی‌ها نیستند. البته نظر من درباره کتاب‌های دانشگاهی و درسی با نظر آقای رئیسی مشترک است.
 
سنگری: نمایشگاه برای نمایش و معرفی کالاست. تقریبا هیچ کالایی به شکل کتاب در نمایشگاه بفروش نمی‌رسد! نمایشگاه محل گفت‌وگو و قرارداد و آشنایی است. ارائه تخفیف در نمایشگاه، یک جو هیجانی فروش ایجاد می‌کند و به کار کتاب‌فروشان آسیب می‌زند؛ زیرا مشتری بودجه‌ای را که برای خرید اختصاص داده‌ است در نمایشگاه مصرف می‌کند.

اصولا کتاب کالای ضروری و فوری نیست و مشتری کتاب‌فروشی ترجیح می‌دهد در موقع تخفیف خرید کند و تعجیلی برای خرید عادی ندارد اما هنگام نمایشگاه بدون حساب و کتاب خرید می‌کند؛ زیرا می‌داند در کتابفروشی از تخفیف خبری نیست.

تا زمانی که چرخه‌ فروش کتاب به شکل طبیعی نباشد و ناشر بخواهد نقدینگی خود را از طریق نمایشگاه و فروش مستقیم و با تخفیف تامین کند، کتاب‌فروشی‌ها در خطر تعطیلی خواهند بود.
 
دفاتر زیراکس دانشگاه‌ها، بازار موازی کتاب‌فروشان شده‌اند
در سوال‌هایی که مطرح شد، به بخش‌هایی اشاره کردیم که به عنوان بازارهای‌های موازی می‌توانند سهم کتابفروشان را از بازار کتاب کم و کم‌تر کنند. به عنوان آخرین سوال؛ آیا در این زمینه عامل دیگری نیز وجود دارد که چنین تاثیرات منفی بر بازار کار کتابفروشان داشته باشد؟

رئیسی: در این زمینه در صحبت‌های قبلی به موارد مهمی (سایت و فروش مستقیم و ...) اشاره شد که اکثرا متاسفانه به خارج کردن کتاب‌فروشان از چرخه فروش منجر می‌شود. یک نکته که در همین راستا به ذهن من می‌رسد، در حوزه کتاب‌های دانشگاهی است. متاسفانه در سال‌های اخیر برخی اساتید محترم به جای معرفی منابع مفید و موجود به جزوه‌نگاری و تکثیر قسمتی از منبع روی آورده‌اند. این مسأله نیز موجودیت ناشران و کتاب‌فروشان دانشگاهی را به خطر انداخته و علاوه بر آن باعث کاهش سطح علمی دانشگاه‌ها می‌شود. شاید تلخ و جالب باشد ولی باید بگوییم دفاتر زیراکس در دانشگاه‌ها، بازار موازی کتاب‌فروشان شده‌اند! همچنین نباید از رواج بی‌رویه فایل های غیرقانونی pdf کتاب‌ها در فضای مجازی غافل شد که به وفور در کانال‌ها قابل دسترسی و استفاده است.

آشتیانی: 20 سال پیش زمان دانشجویی، کتابفروشی کوچکی هم نزدیک دانشگاه محل تحصیل خود داشتم. خاطرم هست به‌ندرت استادی جزوه درسی می‌داد و اکثر اساتید کتاب معرفی می‌کردند. الان کاملا برعکس شده و به‌ندرت دیده می‌شود استاد دانشگاه کتاب معرفی کند و با جزوه و یا کپی چند فصل از کتاب و... مطالب خود را تدریس می‌کند.

حتی اگر کتاب هم معرفی کند استاد مربوطه دانشجویان را به کتاب‌فروشی‌ها ارجاع نمی‌دهند؛ بلکه خودشان به تعداد دانشجویان کتاب را به دانشجو می‌فروشند. این مطالب در حوزه کتاب‌های دانشگاهی وجود دارد ولی در مورد کتاب‌های عمومی وجود فضای مجازی بی‌انتها و از هم ‌گسیخته جولانگاهی برای عرضه pdf کتاب‌ها شده و مخاطبان زیادی را پوشش می‌دهد.

در همه موارد، باید فرهنگ‌سازی شود؛ چه در فضای آموزشی و دانشگاهی کشور و چه در فضای مجازی. یعنی شخصی که به اشتراک‌گذاری یک فایل کتاب بدون اجازه صاحبان اثر در یک کانال تلگرامی دست می‌زند و از آن به عنوان کمک به فرهنگ کتاب‌خوانی هم یاد می‌کند، باید متوجه شود کارش اتفاقا ضربه به جامعه فرهنگی و صنعت نشر کشور است.

سنگری: من پیشنهاد می‌کنم برای برون رفت از مخاطرات بازارهای موازی، نخست تخفیف نمایشگاهی حذف شود و در مرحله‌ بعد فروش کتاب فقط به کتابفروشی‌ها و سایت‌های بدون تخفیف واگذار شود.

نظر شما