شناسهٔ خبر: 60214 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

سیمین و هرتا مولر روی صحنه تئاتر/ سما موسوی و مونا احمدی از نمایش مستند «به زبان خواب» می‌گویند

هر طور درباره سیمین صحبت کنیم جلال جزیی است جدا نشدنی. سیمین دانشور جمله عجیبی دارد که می‌گوید: خوشبختی تعاریف متفاوتی دارد ولی برای من خوشبختی زمانی است که عشق به موقع سراغت بیاید. چرا سایه جلال همچنان سنگین است؟ چون ویژگی‌های متفاوتی داشته ولی اگر به ادبیات سیمین رجوع کنیم منحصر به فرد به نظر می‌رسد. فرازهای مورد نظر ما هم در این نمایش به بخش‌هایی از زندگی‌ دو نویسنده زن بازمی‌گردد که از نظر ما به شخصیت آنها شکل می‌دهد.

فرهنگ امروز/ بابک احمدی: ​نمایش «به زبان خواب» روایتی است خلاصه از زندگی دو نویسنده نام آشنا که به زودی در شیوه اجرایی تئاتر مستند روی صحنه می‌رود. اولی سیمین دانشور که بین خوانندگان فارسی زبان اسم و رسمی دارد و دومی هرتا مولر که به‌واسطه دریافت جایزه نوبل ادبیات از مرز خوانندگان رومانیایی و آلمانی گذشت، بین‌المللی شد و در دوره‌ای بین اهل کتاب ایرانی هم طرفدار پیدا کرد. موسوی سال گذشته نمایش «آدم‌هایی که نمی‌بینم» را به همین شیوه تئاتر مستند روی صحنه برد که اقبال عمومی را به همراه داشت. او حالا در مقایسه با گذشته متفاوت‌تر عمل کرده و از منظری گامی رو پیش برداشته است. به لحاظ کمی کار را برای اجرا روی صحنه‌ای بزرگ‌تر طراحی کرده، از امکانات تکنولوژیک بهره گرفته و از منظر زبانی نیز تماشاگر خود را با دو زبان فارسی و آلمانی مواجه می‌کند. اما اینکه در نهایت خروجی همه اینها چه ترکیبی پیش روی ما قرار دهد منوط به شروع اجراها و مواجهه ما با چیزی است که او به همراه گروه خود تدارک می‌بیند، اما پیش از آن و در یک منظر کلی با در نظر گرفتن وضعیت کتاب و کتابخوانی، دورافتادگی نسل جوان تئاتری و غیر تئاتری از آثار نویسندگان و شاعران نسل‌های گذشته، صرف پیش کشیدن این اشخاص به‌ ویژه برای مخاطب جوان امر مثبت و حائز اهمیتی به نظر می‌رسد. حال اگر موسوی موفق شود در شیوه کاری خودش کیفیت مضاعف به وجود بیاورد، اتفاقی است مثبت. به همین بهانه با سما موسوی (بازیگر و کارگردان) و مونا احمدی (تدوین‌کننده متن) نمایش «به زبان خواب» گفت‌وگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید. اجرایی که از روز یکشنبه همین هفته 24 شهریورماه در قالب سومین رپرتوار «عصر تجربه» تئاتر مستقل تهران روی صحنه می‌رود.

بحث کار روی متنی با محوریت سرگذشت و زندگی سیمین دانشور و هرتا مولر از چه زمانی به وجود آمد و چطور شکل گرفت؟

سما موسوی: مهرماه 96 بود که یکی از دوستانم با توجه به شناختی که از شیوه تئاتر مورد علاقه من داشت، پیشنهاد داد با محوریت زنان صاحبنام ایران و جهان متنی گردآوری و برای اجرا آماده کنم. از همان زمان شروع به جست‌وجو کردم و تصمیم گرفتم درباره نویسندگان موفقی کار کنم که قدرت داستانگویی و نویسندگی قابل توجهی داشته‌اند. از آنجا که دغدغه کار به شیوه دو زبانه همواره با من بوده انتخاب یک چهره ایرانی و سوژه دیگری از کشوری که در آن مشغول به تحصیل هستم اتفاقی طبیعی بود.

مونا احمدی از چه مرحله‌ای به شما و کار اضافه شد؟

موسوی: مونا از همان ابتدا در جریان قرار گرفت، چون علاقه داشتم با نویسنده‌ای کار کنم که خانم باشد و از آنجا که متن‌های او را خوانده بودم خیلی زود به ما پیوست. ایده را برایش توضیح دادم که با هر دو نویسنده موافقت کرد و کار شروع شد.

خانم احمدی چه چیزی به متن اضافه کرد و اصولا چه بخش‌هایی از متن نهایی را باید حاصل کار ایشان بدانیم؟

احمدی: وقتی سما شخصیت‌ها را پیشنهاد داد من از هر نویسنده یک کتاب خوانده بودم. از سیمین دانشور «سو و شون» و از هرتا مولر «سرزمین گوجه‌های سبز»؛ شاید اگر ابتدا به من می‌گفتند انتخاب تو این دو نویسنده است یا نه؟ من ایده دیگری داشتم ولی وقتی مجموعه تحقیق‌های سما را خواندم و خودم شروع به جست‌وجو و مطالعه کردم به این نتیجه رسیدم انتخاب اول بهترین انتخاب است. هر دو نویسنده‌های درجه یک کشورهای‌شان به حساب می‌آیند و هر دو در شرایط سیاسی- اجتماعی تقریبا مشابهی رشد کرده بودند که به زندگی‌شان وجه دراماتیک می‌بخشید. اشتراک‌ اینها به اندازه‌ای بود که باعث شد درباره آثارشان و شرایط تاریخی و سیاسی زیستی‌شان با دقت بیشتر مطالعه و تحقیق کنم.

کارگردان یکی دو بار از عنوان (تدوینگر متن) برای نویسنده استفاده کرده است. آیا فقط چیدمان اتفاق افتاده و عملا نویسنده نداشته؟ یا دقیق‌تر اینکه در شکل کلی توضیح دهید متن چگونه شکل گرفت؟

موسوی: از واژه تدوین متن استفاده کردم چون اصولا وقتی درباره شیوه تئاتر مستند صحبت می‌کنیم نقش نویسنده حذف می‌شود و تدوینگر متن پیش می‌آید. اینجا ما با زندگی و روایت‌ سرگذشت انسان‌های واقعی مواجه هستیم که ماده خام آن می‌تواند از طریق گفت‌وگو، کتاب‌های زندگی‌نامه‌ای، فیلم‌ها و غیره به دست آمده باشد، بنابراین نویسنده به معنای کلاسیک وجود ندارد اما در هر حال به شخصی نیاز داریم که این اطلاعات کلی را طوری کنار هم چیدمان کند که ماجرایی دراماتیک شکل بگیرد؛ این شخص تدوینگر متن است ولی از طرفی نباید فراموش کنیم که خروجی نهایی از منظر و جهان ذهنی مونا احمدی گذشته، پس متن باید به نام او نوشته شود.

ما اینجا در جامعه‌ای مردسالار قصد داریم به سیمین دانشور نور موضعی بتابانیم. حتی وقتی به دوران حیاتش نگاه می‌کنیم، وقتی مدیر جلسه «ده شب» گوته قصد دارد سیمین را معرفی کند، می‌گوید: «هم برای ما یادگار جلال آل احمد است، هم خودش نویسنده‌ای است توانا»، عده‌ای همچنان براین عقیده‌اند که سیمین در سایه جلال به اعتبار رسید. نتیجه تحقیقات شما چه می‌گفت؟

احمدی: بله، چنین نگرشی درباره سیمین دانشور وجود دارد، طوری که من هر جا جست‌وجو می‌کردم، متوجه می‌شدم وقتی شخصی می‌خواهد از سیمین بگوید ابتدا باید سایه جلال را کنار بزند. تبصره ثابت هم این بود که سیمین هیچ‌گاه تحت تاثیر جلال نبوده و برای خودش شخصیت ادبی و نویسندگی مستقلی داشته است. حقیقت ماجرا برای من این گونه رقم خورد که هرچه پیش رفتم جای صحبت از شخصیت مستقل سیمین و جلال به چیز دیگری علاقه‌مند شدم؛ به عشق جاری در تک‌تک لحظه‌های زندگی این دو نفر. حتی همین حالا هم که جلال روی صحنه وجود ندارد نقش‌اش پررنگ است. بهترین گزینه‌ هم برای درک تفاوت اینها رجوع به آثاری است که برای ما به جا مانده. ادبیات سیمین به میزان زیادی نشان‌دهنده استقلال او و تفاوتش با جلال است.

در نهایت چه فرازهایی از زندگی هرتا مولر و سیمین دانشور مورد توجه قرار گرفت؟ چون طبق دریافت من در نمایش «به زبان خواب» جهان ادبی این دو مدنظر نیست و روابط و زیست‌شان بیشتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

موسوی: اول در ادامه بحث قبل بگویم که به نظرم مونا اشاره درستی داشت چون ما در بحث‌هایی که داشتیم به نتیجه رسیدیم هر طور درباره سیمین صحبت کنیم جلال جزیی است جدا نشدنی. سیمین دانشور جمله عجیبی دارد که می‌گوید: خوشبختی تعاریف متفاوتی دارد ولی برای من خوشبختی زمانی است که عشق به موقع سراغت بیاید. چرا سایه جلال همچنان سنگین است؟ چون ویژگی‌های متفاوتی داشته ولی اگر به ادبیات سیمین رجوع کنیم منحصر به فرد به نظر می‌رسد. فرازهای مورد نظر ما هم در این نمایش به بخش‌هایی از زندگی‌ دو نویسنده زن بازمی‌گردد که از نظر ما به شخصیت آنها شکل می‌دهد. هرتا مولر حتی در متن سخنرانی جایزه نوبل اشاره می‌کند که دریافت جایزه حاصل مواجهه او با چه عواملی است. اینجا است که نباید نقش ریچارد واگنر را در شکل‌گیری جهان مولر نادیده بگیریم.

احمدی: می‌خواهم بگویم یک ویژگی تئاتر مستند برای من این است که باید درباره سوژه گسترده تحقیق کنید و زمانی به عنوان خالق اثر وارد می‌شوید که بخش‌هایی از این اطلاعات را جای باقی بخش‌ها برجسته می‌کنید. مهم‌ترین لحظه‌ها برای ما در همین انتخاب‌ها خلاصه شد چون سیمین دانشور و هرتا مولر شخصیت‌هایی هستند که در نگاه اول به ظاهر هیچ ویژگی مشترکی ندارند. در نهایت مهم‌ترین ویژگی، شرایط اجتماعی هر دو بود که آنها را به یکدیگر پیوند می‌داد. جایی که شما می‌بینید دیکتاتورهای هر زمانه و هر جغرافیایی در نهایت به شکل وحشتناکی مشابه یکدیگر عمل می‌کنند. ویژگی دوران سانسور در ایران زمان شاه و رومانی دوران چائوشسکو به قدری شباهت داشت که خود به خود روشن می‌کرد باید راجع به همین مساله صحبت کنیم. صحبت نکردن از آثار دو نویسنده هم آگاهانه صورت گرفت چون آثارشان در دسترس قرار دارد و تصمیم گرفتیم در این تئاتر روی زوایای دیگر زندگی هر دو متمرکز شویم.

با توجه به اینکه این روزها فضای مجازی یکی از گزینه‌های جست‌وجوی اطلاعات درباره سوژه‌های تئاتر مستند محسوب می‌شود، چقدر امکان دارد متن و در نهایت اجرا از این ناحیه تهدید شود؟ چون به هر حال اطلاعات موجود در این محیط آشفته است و می‌تواند دریافت ما را با چالش مواجه کند.

احمدی: سعی ما این بوده که همین عدم دسترسی به کل حقیقت جزیی از کار شود، یعنی بگوییم در هر صورت این دو بازیگر مشغول ارایه تصویر هستند و ما نمی‌دانیم هرتا مولر و سیمین دانشور چه اندازه درستی اطلاعات و تصاویر ارایه شده را تایید می‌کنند. انسان به قدری ابعاد گوناگون دارد که ما در نهایت متوجه نمی‌شویم اطلاعات موجود چه میزان از حقیقت وجودی آنها را حمل می‌کند. همان‌طور که به سادگی متوجه می‌شویم کل اطلاعات ویکی‌پدیایی موجود از یک شخص به کل اشتباه بود. اصلا ادعا نداریم هر آنچه در نمایش گفته می‌شود عین حقیقت و قابل اعتماد است.

موسوی: اینترنت امروز در کل جهان به منبع جدی تحقیق درباره موضوع‌ها و سوژه‌های تئاتر مستند تبدیل شده و از این موضوع گریزی نیست. شما در فضای مجازی با جهانی مواجه می‌شوید که می‌تواند حقیقت داشته باشد یا به کل غلط باشد. همان‌طور که مونا هم اشاره کرد ما این نقصان را به بخشی از کار بدل کردیم و جایی اعتراف می‌کنیم مشغول ارایه اطلاعاتی هستیم که در نهایت نمی‌توانیم بگوییم چند درصد صحت دارد. به هر حال این متن از فیلتر ذهنی نویسنده و کارگردان گذشته و ما وقتی درباره افراد موثر و فرازهای تاریخی مهم زندگی این دو نویسنده حرف می‌زنیم، تصاویر مستند ارایه می‌دهیم، در نهایت مخاطب تصمیم می‌گیرد به چه بخش‌هایی اعتماد کند. آخرین دیالوگ بازیگر شخصیت هرتا مولر این است که اصلا نمی‌دانم چه میزان از چیزهایی که امروز برای شما گفتم، حقیقت است و چه میزان ساخته ذهن من.

روزنامه اعتماد

نظر شما