شناسهٔ خبر: 60311 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

کتاب «آفرینشِ گذشتۀ انسان» منتشر شد

کتاب «آفرینشِ گذشتۀ انسان: معرفت‌شناسی باستان‌شناسی پلئیستوسن» نوشتۀ انتقادی رابرت بدناریک با ترجمۀ وحید عسکرپور توسط انتشارات پگاه روزگار نو منتشر شد.

کتاب «آفرینشِ گذشتۀ انسان» منتشر شد

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از مهر؛ کتاب «آفرینشِ گذشتۀ انسان: معرفت‌شناسی باستان‌شناسی پلئیستوسن» نوشتۀ انتقادی رابرت بدناریک، باستان‌شناس برجستۀ استرالیایی است که با ترجمۀ دکتر وحید عسکرپور توسط انتشارات پگاه روزگار نو منتشر شده و در دسترس پژوهشگران و علاقه‌مندان حوزۀ باستان‌شناسی قرار گرفته است.

نحوۀ پیدایش انسان‌ها بر روی کرۀ زمین و تاریخ این پیدایش، از سؤالات بنیادین انسان‌ها در تمام طول تاریخ بشر بوده است. تمام ادیان، مکاتب و اسطوره‌ها، فارغ از محتوایشان و محدودۀ جغرافیایی باورمندانشان، تلاش کرده‌اند که روایتی از تاریخ پیدایش بشر بر روی زمین و اساساً تاریخ جهان مادی (خلقت) ارائه دهند و به این مسئله پاسخی مناسب بدهند.

روایت ادیان ابراهیمی در مورد خلقت جهان در شش روز و خلق انسان در ششمین روز و نیز خلق انسان از خاک و همچنین معرفی آدم و حوا به عنوان نخستین انسان‌ها، روایتی است که به گوش ما آشناتر از بقیۀ روایت‌ها بوده است. اسطوره‌های ملل دیگر، اعم از چینی‌ها، یونانی‌ها، بومیان آمریکا و ... نیز بعضاً با این روایت شباهت‌هایی دارند و بعضاً اختلافات جزئی با این روایت از آفرینش دارند. خط کلی این روایت‌ها خلقت ماه و ستارگان و خورشید و زمین و ... (به همین صورتی که ما امروز می‌بینیم) توسط قدرتی ماورای قدرت بشری است و اولین انسان‌ها در این روایت‌ها موجوداتی شبیه خود ما هستند.

اما مدرنیته که خود را جانشین ادیان معرفی می‌کرد و همچون یک دین جهانشمول در صدد فتح جهان بود، نیاز داشت تا اولاً روایتی از آفرینش ارائه‌ کند که متناسب با ایدئولوژی مدرن بوده و ثانیاً روایت‌های آفرینش ادیان را ابطال کند. پیامبر این دین جدید (مدرنیته) چارلز داروین بود و ابزار توفیق این روایت از آفرینش، «باستان‌شناسی» بود که هم مجهز به تکنولوژی مدرن بود و هم با ادعای علمی و بی‌طرف‌بودن همۀ ادیان پیش از خود را خرافی معرفی کرد.

در روایت مدرن و ظاهراً علمی از آفرینش،۱۳ میلیارد سال پیش با مهبانگ (بیگ بنگ) انرژی و ماده در جهان از نیستی پدید آمد، ۴.۵ میلیارد سال پیش کرۀ زمین شکل گرفت، ۳.۸ میلیارد سال پیش حیات روی کرۀ زمین آغاز شد، ۶ میلیون سال پیش جد مشترک! انسان و شامپانزه از سایر گونه‌های حیاتمند جدا شد، ۲.۵ میلیون سال پیش انسان راست قامت در آفریقا پدید آمد، حدود ۵۰۰ تا ۲۰۰ هزار سال پیش انسان خردمند تکامل پیدا کرد و حدود ۱۳ هزار سال پیش سایر گونه‌های انسانی منقرض شدند و انسان خردمند به عنوان جد انسان‌های امروزی کرۀ زمین را تصرف کرد. این روایت، همچون سایر وجوه مدرنیته به‌سرعت رقیبان خود را حذف کرد و با شواهدی که باستان‌شناسان برای آن عرضه می‌کردند، توانست خود را به عنوان تنها روایت علمی و بدون سوگیری ایدئولوژیک از آفرینش جهان و پیدایی انسان روی کرۀ زمین جا بزند.

رابرت بدناریک، در کتاب «آفرینش گذشتۀ انسان» قصد دارد تا هر دو مدعای باستان‌شناسی یعنی هم علمی‌بودن و هم بی‌طرفانه‌بودن روایت‌های مبتنی بر زمین‌شناسی را به چالش بکشد.

او معتقد است که باستان‌شناسی علم نیست، چراکه علم، نیازمند گزاره‌هایی است که معیارهای والای اثبات و از آن‌ مهم‌تر ابطال‌پذیری و یا آزمون‌پذیری داشته باشند. در حالی که روایت‌های باستان‌شناسان از فرهنگ و تمدن‌های گذشته بر شواهدی بسیار سست بنا شده و همچنین چنین روایت‌هایی به هیچ وجه قابل آزمون و یا ابطال‌پذیر نیستند و از این رو نمی‌توان ادعا کرد که باستان‌شناسی علم است یا روایت‌های باستان‌شناسان از جوامعی که دیگر وجود ندارند، علمی است.

همچنین به عقیدۀ بدناریک، باستان‌شناسی بی‌طرف نیست. او معتقد است که امروز، باستان‌شناسی به رشته‌ای استعماری و در جهت تأمین منافع قدرت‌ها و دولت‌های ملی سلطه‌گر تبدیل شده است. او معتقد است که بیشتر باستان‌شناسان زیر بار منت دولتی هستند که در خدمت آن قرار دارند و از این جهت گزارش‌ها و حتی مشاهدات آنان تحت تأثیر ملاحظات سیاسی بوده و عمدتاً در خدمت اهداف استعماری و یا ناسیونالیستی در می‌آید. این بدان معناست که باستان‌شناسان متهم‌اند که در کاوش اقوام انقراض‌یافته، در پی ارائۀ تبیینی هستند که با جهان‌شناسی (ایدئولوژی) آن‌ها سازگار باشد.

رابرت بدناریک در مقدمۀ اختصاصی که بر ترجمۀ فارسی این اثر نوشته است، آورده که: «یکی از پیام‌های این کتاب که به‌خصوص به مناطق غیراروپایی جهان نظیر ایران مربوط می‌شود آن است که ایدئولوژی استعماری در بطن باستان‌شناسی است. شیوة پیشرفت این رشته در طول دو سدة گذشته با نفوذ استعمارگری نشان خورده است. این رشته در این مناطق همواره زیر نفوذ ایدئولوژی اروپایی و این اواخر آمریکایی قرار داشته است. باوری غیررسمی اما گسترده وجود دارد که دانشگاه‌های خاصی در اروپا (به‌خصوص بریتانیا) و آمریکا و نشریات حامی مد آنها داوران و حاکمان نهایی در باستان‌شناسی هستند. حالا اگر تاریخ نشان می‌داد که این مکاتب فکری به‌واقع متولیان شایستة صحت و درستی در این رشته هستند، دلیلی وجود نداشت رهبری آنها را به چالش کشیم. اما تاریخ می‌گوید که این مکاتب مشارکت نسبتاً اندکی در این رشته داشته‌اند و به‌واسطة رواج مدل‌های غلط، غالباً سد راه پیشرفت و فهم بهتر در آن شده‌اند… خود-تبلیغگری کورکنندة رشته‌های باستان‌شناسی و دیرین‌انسان‌شناسی شبیه شرکت‌هایی است که مدیریتی ضعیف و با این حال تبلیغاتی گسترده دارند… باستان‌شناسان در مستعمره‌های پیشین لازم است بدانند که بخش عمده‌ای از آنچه به‌عنوان باستان‌شناسی به آنها عرضه می‌شود تبلیغات ناسیونالیستی است و بخش دیگر آن هم طراحی‌شده تا مشاغل محققان فردی یا مکاتب ترویج و ترفیع یابد، نه آنکه فهم بهتری از گذشته حاصل شود».

بدناریک در این کتاب تمرکز خود را بر نقد معرفت‌شناسانۀ روایت‌های باستان‌شناسی از دورۀ «پلئیستوسن» قرار داده است. در ادبیات رایج زمین‌شناسی و باستان‌شناسی، این دوره از حدود ۲.۵ میلیون سال پیش شروع شده و تا حدود ۱۰ هزار سال پیش ادامه می‌یابد. بر مبنای روایت رایج باستان‌شناسی مدرن از تاریخ آفرینش، در ابتدای دورۀ «پلئیستوسن» اجداد انسان‌ها به طرز معجزه‌گون در جنوب صحرای آفریقا سر بر می‌آورند و تا پایان این دوره سایر گونه‌های شبیه انسان، همچون نئاندرتال‌ها و سایرین را منقرض کرده و به حاکم بی‌چون‌وچرای کرۀ زمین تبدیل می‌شود. رابرت بدناریک در کتاب حاضر با نقد این روایت‌ها و با طرح شواهدی برای نشان‌دادن نادرستی ادعاهای باستان‌شناسان در مورد این دوره، و نیز آشناکردن مخاطبان با انواع دیگری از باستان‌شناسی می‌کوشد تا هژمونی باستان‌شناسی استعماری و اروپا محور را بشکند.

کتاب «آفرینشِ گذشتۀ انسان: معرفت‌شناسی باستان‌شناسی پلئیستوسن»  نوشتۀ رابرت بدناریک با ترجمۀ دکتر وحید عسکرپور در ۳۲۰ صفحه و با قیمت ۳۹۰۰۰ تومان توسط انتشارات پگاه روزگار نو منتشر شده و در بازار کتاب در دسترس علاقه‌مندان به حوزۀ مطالعات باستان‌شناسی قرار دارد.

نظر شما