شناسهٔ خبر: 60656 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

فقیه دلیر/ نگاهی به زندگی آیت‌الله‌العظمی سید ابوالحسن اصفهانی

از جمله فتاوای آیت‌الله اصفهانی که جنجال زیادی بر پا کرد، نظریه او در مورد پاره‌ای از مراسم محرم و عاشورا بود. او بر این باور بود که قمه‌زنی و زنجیرزنی و کوبیدن طبل‌ها و برخی دیگر که در ایام محرم و روز عاشورا مرسوم بود از نظر شرع اسلام حرام است. چون این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا می‌زد و از طرفی با عقاید بسیاری از روحانیون و علمای آن زمان نجف هماهنگی نداشت، باعث اختلافات و سر و صدای شدیدی شد.

  

فرهنگ امروز/ مصطفی ایزدی:

اهمیت و ارزش عالم دینی در اندیشه اسلامی به حدی است که شاید نتوان هیچ صاحب منصب دیگری را در ردیف او دانست. به شرط اینکه عالم دینی در هر مرتبتی که باشد، ده‌گانه زیست انسانی را با فهم درست از جهان پیرامونی خویش و با خودسازی پسندیده و رفتار هوشمندانه در درون خود نهادینه کند تا علم او برای هدایت جامعه انسانی سودمند باشد و مردم را برای رسیدن به کمال مطلوب آماده کند. این ده‌گانه زیست انسانی عبارت است از مردم‌داری، جوان‌گرایی، در صحنه بودن، به رویدادهای جهان مدرن اعتنا کردن، با اختراعات و دستاوردهای علمی بشر امروز دمساز بودن، نگاه همه ‌جانبه به جامعه داشتن، از حقوق اولیه انسان در هر شرایطی دفاع کردن، از ارباب قدرت واهمه نداشتن، با عشق و زیبایی همراه بودن و در برخورد با مخالف مدارا کردن.

امروزه صدای عالمان دینی، یک صدا در میان ده‌ها صداست اما بلندپایگان حوزوی می‌توانند متناسب با رشد وسایل جمعی و رسانه‌های گروهی که همیشه و همه جا به آسانی در اختیار همگان قرار می‌گیرد و نیز متناسب با گسترش انواع و اقسام شیوه‌های آموزش، خود را و شاگردان خود را به روز کنند و از دایره موجود آموزش بیرون آیند و آموزه‌های دینی را ساده و آسان و همه‌ فهم و فراگیر به ذهن و دل جویندگان حقیقت وارد کنند و برای جوانان مسلمان و غیرمسلمان یک گارد دفاعی محکم تهیه ببینند. اگر چنین شد، رجوع به تاریخ زندگی و فعالیت‌های بزرگان دینی اعصار گذشته رونق می‌گیرد و مراجع بزرگ مذهبی به عنوان الگو و سرمشق دوستداران حقیقت جلوه می‌کنند. حال فارغ از این دغدغه و مشغولیات دیرپای ذهن نگارنده در مورد آینده مرجعیت شیعه به زندگی و افکار یکی از مراجع دینی دو سده اخیر، آیت‌الله سیدابوالحسن موسوی‌اصفهانی ورود پیدا کرده و به بازشناسی شخصیت او برای آگاهی‌بخشی به نسل جوان می‌پردازد.

گذری به اصفهان و علمای آن

دیار اصفهان از مراکز عمده پرورش شخصیت‌های بلندپایه مذهبی در ایران بوده و هست. برخلاف آنچه مشهور است که صفویان آغازگر فعالیت برای جذب و رشد نیروهای علمی در اصفهان بوده‌اند، پیش از عصر طولانی حاکمیت فرزندان شیخ‌صفی اردبیلی در کنار زاینده‌رود، مردم استان اصفهان از بزرگان دینی گرانقدری بهره‌مند بوده‌اند که نام‌شان در تاریخ ایران ثبت و ضبط شده است. به عنوان نمونه کتابی در دست است به نام «ذکر اخبار اصفهان» که حافظ ابونعیم اصفهانی آن را تالیف کرده است. این کتاب در سال 1373 توسط انتشارات سروش منتشر شد. ابونعیم اصفهانی از دانشمندان قرن چهارم هجری قمری یعنی 5 قرن پیش از ظهور صفویان زندگی می‌کرده است. او در کتاب ذکر اخبار اصفهان از نزدیک از دو هزار شخص مطرح نام می‌برد که عمده آنان از همشهریان او و از رجال اندیشمند خطه اصفهان بوده‌اند. بدیهی است که در طول 500 سال پس از او تا انتقال پایتخت صفویان به اصفهان، کسان بسیاری از عالمان دین در آن دیار پرورش یافته‌اند که نشان می‌دهد، اصفهان در طول تاریخ پس از اسلام خاستگاه چهره‌های درخشان علم، ادب و هنر بوده است. البته این سخن به معنی کم ارزش جلوه دادن اقدامات شاهان صفوی در گردآوری و تقویت عالمان شیعی از جاهای گوناگون در اصفهان نیست. اگر این سلسله متعصب از شاه اسماعیل اول تا شاه سلطان حسین، فراگیرتر از شیعه به همه مسلمانان نظر داشتند، علاوه بر اینکه از کشتار بسیاری از مسلمانان در جنگ‌های فرقه‌ای جلوگیری می‌شد، عالمان و هنرمندان فراوانی از شیعه و سنی پدیدار می‌شدند که می‌توانستند دست در دست هم تمدن اسلامی را به اوج خود برسانند.

آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی

از گذشته‌ها عبور کنیم و به تاریخ معاصر ایران برسیم. یکی از رهبران مذهبی این عصر که آوازه‌ای بلند در میان حوزویان و جمعی از شیعیان اهل مطالعه و فرهنگ دارد، آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی است که در زمان خود از بزرگان رده اول علمای شیعی به حساب می‌آمده است.

سیدابوالحسن فرزند سیدمحمد به سال 1246 خورشیدی در روستای مدیسه از توابع شهرستان لنجان در استان اصفهان دیده بر جهان گشود. او نواده سیدعبدالحمید از سادات‌ موسوی بهبهان بوده که پس از فراگیری علوم حوزوی و اسلامی به توصیه یکی از مراجع دینی نجف اشرف برای تبلیغ دین همراه خانواده ازجمله پدر سیدابوالحسن وارد لنجان می‌شود و در روستای مدیسه سکونت اختیار می‌کند و به وعظ و آموزش احکام دینی می‌پردازد. سیدابوالحسن در همان روستا بخشی از مقدمات دروس حوزوی را نزد روحانیون خواند و به حوزه علمیه اصفهان رفت. در اصفهان از اساتید حوزه آن شهر، آیات بزرگوار ابوالمعالی‌کلباسی، سیدهاشم چهارسوقی، سیدمحمدباقر درچه‌ای، سیدمهدی نحوی، ملامحمدکاشی و جهانگیرخان قشقایی که همگی از علمای بنام عصر قاجار بودند، بهره برد.

اصفهانی در جوانی همزمان با شاگردی اعاظم حوزه اصفهان، خود جلسه درس تشکیل داد و به تدریس ادبیات عرب، فقه و اصول مشغول شد. (گلشن ابرار، جلد دوم، چاپ اول، صفحات: 585 تا 590 و دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد نهم) او به دلیل علاقه زیاد و همت بلند و در عین حال سختی معیشت، لحظه‌ای را فارغ از فراگیری علم و دانش در موضوعات دینی نگذراند. در سن 24 سالگی و در شرایطی که 10 سال در اصفهان استادان بزرگی را دیده بود به سوی عراق حرکت کرد و حوزه نجف را برای تکمیل آموخته‌های خود انتخاب کرد.

حوزه نجف و مرجعیت عامه

آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی در سال 1270 خورشیدی وارد نجف اشرف و برای همیشه در آن شهر ساکن شد. او در حوزه نجف پای درس اساتید برجسته علوم اسلامی همچون حبیب‌الله رشتی، آخوند خراسانی، میرزاحسن شیرازی، سیدمحمدکاظم طباطبایی‌یزدی، میرزامحمدتقی شیرازی، فتح‌الله شریعت‌اصفهانی و مولی عبدالکریم‌ایروانی نشست و بهره‌های فراوان برد و خود از اساتید مسلم علوم اسلامی شد. او مدت 17 سال از درس‌های آخوند خراسانی استفاده کرد لذا آخوند را بهترین استاد خویش می‌دانست و با او بسیار نزدیک بود به گونه‌ای که پس از درگذشت آخوند خراسانی جمعی از خراسانیان برای تقلید به سیدابوالحسن اصفهانی روی آوردند. اگرچه به جای آخوند خراسانی، مرجعیت عامه به سیدمحمدکاظم یزدی و میرزا محمدتقی شیرازی رسید اما اصفهانی همچنان در مظان مرجعیت دینی بود چراکه محمدتقی شیرازی احتیاطات خود را به سیدابوالحسن ارجاع می‌داد و نیز نوشته‌اند که شیرازی، سیدابوالحسن اصفهانی و شریعت‌اصفهانی را شایسته مقام مرجعیت معرفی کرده است. بعد از درگذشت علمای نامدار تشیع آقایان میرزای نایینی و حائری‌یزدی و آقا ضیا عراقی، قریب به اتفاق جهان تشیع از آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی تقلید می‌کردند. (دایره‌المعارف بزرگ اسلامی، جلد نهم، چاپ اول، صص 212 تا 214)

تربیت شاگرد

اصفهانی در حوزه نجف توانست با تدریس جذاب دروس خارج فقه و اصول، شاگردان زیادی را به کلاس‌های درس خود جذب و در این راه مجتهدان بزرگ و محققان برجسته‌ای را تربیت کند و تحویل مراکز علمی تشیع بدهد از جمله شماری از مراجع مذهبی مانند سیدمحسن حکیم، سیدهادی میلانی، سیدمحمود شاهرودی و سیدمحمدحسین طباطبایی از تربیت‌یافتگان حوزه درسی و اخلاقی سیدابوالحسن بودند. شاگردان نامدار دیگر سید عبارت بودند از سردار کابلی، سیدعلی یثربی‌کاشانی، میرزاآقا اصطهباناتی، محمدتقی آملی، شیخ‌هاشم آملی، محمدرضا طبسی، سیدابوالحسن شمس‌آبادی، سیدعبدالله شیرازی، شیخ‌علی علیاری‌تبریزی، میرزامهدی آشتیانی، شیخ‌محمدتقی بهجت و بزرگانی دیگر.

آثار علمی

آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی دارای آثار علمی معتبری در علوم اسلامی و شیعی است که تعدادی از آنها در حوزه‌های علمیه ایران و عراق و هند و پاکستان و سایر حوزه‌ها مورد استفاده علما و فضلا و طالبان فقه جعفری قرار می‌گیرد. این آثار عبارتند از: وسیله‌النجاه که کتاب جامعی در فقه است و مهم‌ترین و مشهورترین اثر علمی آن مرحوم به حساب می‌آید. همچنین کتاب‌های انیس‌المقلدین. حاشیه بر تبصره علامه، حاشیه بر عروه‌الوثقی، حاشیه بر نجاه‌العباد. ذخیره‌العباد، شرح کفایت‌الاصول، منتخب‌الرسایل. مناسک حج، ذخیره‌الصالحین و... دیگر آثاری است که از آن مرجع بزرگ باقی مانده است.

سیدابوالحسن اصفهانی از نظر زندگی شخصی و رفتار فردی و اجتماعی، فردی بوده بسیار ساده‌زیست. اگرچه دایما از سراسر عالم تشیع پول‌های فراوانی از وجوهات شرعیه و هدایا به دستش می‌رسیده ولی دیده نشده که خود از آنها استفاده کند و در راه بهبود زندگی خود که بسیار نیازمند به آنها بوده، هزینه کند. حتی مبالغی از طرف علما یا مریدان و مقلدینش صرفا برای خرید منزل و یا هزینه‌های شخصی به دست او می‌رسیده که استفاده شخصی نمی‌کرده و همه‌اش را برای محرومین و رنجدیدگان هزینه می‌کرده است. دیده نشده که مستمندی به آن بزرگمرد مراجعه کند و دست خالی برگردد. شیخ‌حسین جلالی‌شاهرودی در کتاب «وفیات العلما» می‌نویسد:«در اثنای جنگ جهانی دوم طلاب علوم دینی در وضعیت معیشتی بسیار بدی بودند و علت آن گرانی قیمت‌ها و قطع شدن کمک‌های مالی از خارج به حوزه بود. در این هنگام حضرت آیت‌الله‌العظمی اصفهانی در چهره‌ای که توان حل این معضل را دارد در نجف درخشید و توانست حتی حقوق طلاب علوم دینی را افزایش دهد. این اقدام او شامل همه طلاب می‌شد. چه طلاب سطح بالا و چه طلاب سطح پایین البته در حد توان.» (سایت عرفان و حکمت در پرتو قرآن و حدیث- 28/3/1398- از مقاله سیدروح‌الله شفیعیان)

درباره ادب و تواضع و مردم‌داری و سر نگهداری و خلوص سید، شاگردان و اطرافیان و دوستداران او بسیار گفته‌اند که شرح آن در این مقاله نمی‌گنجد اما برای نشان دادن اخلاق حسنه او یادآوری می‌شود که وقتی یک طلبه معلوم‌الحال به دلیل خصومت شخصی، فرزند روحانی آیت‌الله اصفهانی را در موقعیت نماز جماعت به طرز فجیعی به قتل می‌رساند، پدرش به عنوان ولی دم از قصاص قاتل پسر فاضلش می‌گذرد و دستور می‌دهد که او را از زندان آزاد کنند.( گلشن ابرار، جلد دوم)

سیداصفهانی در بیان دیدگاه‌ها و نظرات فقهی و احکام الهی شهامت کم‌نظیری داشت. مثل فتوای تحریم قمه‌زنی و زنجیرزنی در مراسم عاشورا که جنجال‌آفرین شد. نوشته‌اند: از جمله فتاوای آیت‌الله اصفهانی که جنجال زیادی برپا کرد، نظریه او در مورد پاره‌ای از مراسم محرم و عاشورا بود. او بر این باور بود که قمه‌زنی و زنجیرزنی و کوبیدن طبل‌ها و برخی دیگر که در ایام محرم و روز عاشورا مرسوم بود از نظر شرع اسلام حرام است. چون این فتوا به سنت مردم در ماه محرم پشت پا می‌زد و از طرفی با عقاید بسیاری از روحانیون و علمای آن زمان نجف هماهنگی نداشت، باعث اختلافات و سروصدای شدیدی شد و برخی از وعاظ در سخنرانی‌های خود آیت‌الله اصفهانی را به سختی مورد انتقاد و حتی اهانت قرار دادند ولی او هرگز حاضر نشد از فتوا و عقیده خود دست بردارد و خوشایند جاهلان و بی‌خردان سخن بگوید و فتوا صادر کند. ایشان همچنین در مقابل استعمارگران وحشی و مزدوران داخلی‌شان ایستادگی در مقابل آنان را ترغیب می‌کرد و در این راه مقدس نیز مرارت‌ها و سختی‌های بسیاری را به جان خرید. (همان)

فقیهی حاضر الذهن

درباره پرکاری و توانایی ذهن و حافظه آیت‌الله سیدابوالحسن اصفهانی از آیت‌الله محمدتقی بهجت که پیش سید درس خوانده، نقل می‌کنند که گفته است: در پرکاری و حافظه سید همین بس که گویی دوره فقه را حاضرالذهن بوده است. ما خود دیدیم که بدون مطالعه درس می‌گفت. هم خودش و هم شاگردان در روز شروع درس نمی‌دانستند که درس از کجا باید شروع شود. ایشان درس خارج فقه را به صورت اتفاقی از جایی شروع می‌کرد و مانند کسی که مطالعه کرده باشد به پایان می‌رساند. (تسنیم- 5 خرداد 95)

درگیر با سیاست

سیدابوالحسن اصفهانی از آغاز ورودش به نجف که همزمان با جریان جنبش تنباکو در ایران بود به دلیل ارتباط آن حوزه با این جنبش، درگیر سیاست شد و پیوسته مسائل و رویدادهای ایران و جهان را رصد می‌کرد. نهضت مشروطه‌خواهی که شروع شد در کنار مهم‌ترین و مورد اعتمادترین استاد خود یعنی آخوند خراسانی یکی از بلندپایه‌ترین رهبران مشروطه در جزییات سیاست ورود پیدا کرد و در حلقه پیشتازان قیام علیه استبداد حکومتی درآمد. بدیهی است در چنین موقعیتی او در زمره علمای سیاستمدار قرار می‌گیرد و به مرور در رخدادهای سیاسی ایران و عراق به عنوان یک رهبر اثرگذار نقش‌آفرینی می‌کند. پس از پیروزی مشروطه‌خواهان و تشکیل مجلس شورای ملی مصوبات مجلس شورای ملی، رهبران مشروطه ساکن عراق؛ آخوند خراسانی و عبدالله مازندرانی نامه‌ای به مجلس شورای ملی می‌نویسند و سیدابوالحسن اصفهانی را به عنوان مجتهد نماینده خود برای پیوستن به مجتهدان ناظر بر مصوبات مجلس معرفی می‌کنند اما آسیدابوالحسن به دلیل اینکه علاقه‌مند بوده همچنان در حوزه نجف به تدریس و کارهای علمی بپردازد در نامه‌ای به مجلس از حضور در ایران عذرخواهی می‌کند.

در روایتی دیگر از فعالیت‌های سیاسی سیدابوالحسن آورده‌اند که پس از شکست عثمانی‌ها در جنگ جهانی اول و اشغال عراق به دست نیروهای انگلیسی و قیمومیت انگلستان بر عراق، آقاسیدابوالحسن اصفهانی برای مبارزه با اشغالگران با همکاری میرزا فتح‌الله شریعت‌اصفهانی و میرزاحسین نایینی و سیدمصطفی کاشانی و میرزا علی شهرستانی مردم را به قیام علیه کفار تشویق کردند اما با فوت سیدمصطفی کاشانی و شریعت‌اصفهانی این قیام سرکوب شد و بار دیگر علمای عراق همچون اصفهانی، شهرستانی و نایینی به حمایت از قیام عشایر جنوب برخاستند که فرمانروای انگلیسی عراق آنان را به ایران تبعید کرد ولی پس از 8 ماه آنان به عراق بازگشتند. (اعلام اصفهان، جلد اول، تالیف سیدمصلح‌الدین مهدوی، چاپ نخست، ص262)

سفیر انگلستان در منزل آیت‌الله

بعضی از کسانی که درباره سیدابوالحسن اصفهانی مطلب نوشته یا گفته‌اند به ماجرایی اشاره دارند که نقل آن خالی از لطف نیست. گفته‌اند بعد از جنگ جهانی دوم، سفیر انگلستان در عراق از مقامات آن کشور خواسته بود که ترتیب ملاقاتی را با سیدابوالحسن اصفهانی بدهند. نوری سعید، نخست‌وزیر وقت عراق با اصرار تمام از آسید ابوالحسن وقتی را می‌گیرد با این شرط آقا که غیر از سفیر و نخست‌وزیر کسان دیگری هم در مجلس باشند. در موعد مقرر نوری سعید و تعدادی از وزرا و سفیر آمدند، آیت‌الله هم تعدادی از روحانیون و بازاریان را به منزلش دعوت کرده بود. بعد از احوالپرسی، سفیر انگلستان می‌گوید ما نذر کرده‌ایم اگر بریتانیا در این جنگ پیروز شود، مبلغی را تقدیم شما کنیم و این 100 هزار درهم خدمت شما. حاج آقا هم بدون هیچ مقاومتی چک را می‌گیرد. حضار از این رفتار به گمان خودشان «تسلیم‌طلبانه» آقا ناراحت می‌شوند. بعد از تعارفات دیگر سفیر، نوبت صحبت به آیت‌الله می‌رسد و می‌گوید تا کشور شما در جنگ بود و مردم محروم و نیازمند زیاد دارید، من این چک را به اضافه یک چک دیگر به همین مبلغ به شما می‌دهم، ببرید به انگلستان و خرج محرومین و جنگزده‌ها کنید سپس دستور می‌دهد چکی به مبلغ 100هزار درهم بیاورند، ایشان هم هر دو چک را تحویل سفیر می‌دهد. نخست‌وزیر و همراهان که رفتند، بعضی‌ها به آقا اعتراض کردند که شما این پول‌ها را خرج کفار می‌کنید؟ حاج آقا در جواب گفته بود که این پول‌ها برای ترویج دین است و من هم برای ترویج دین در میان کفار، آن را پرداخت کردم. در این بین نخست‌وزیر عراق برگشت پیش آیت‌الله و به ایشان گفت، سفیر خیلی ناراحت و برافروخته است و به من گفته که ما می‌خواستیم آسید ابوالحسن و کل شیعیان را بخریم، سید با این کارش ما و مردم انگلستان را خرید.(خبرگزاری تسنیم 7/7/97)

یادآوری می‌شود، نگارنده تعدادی از کتاب‌هایی را که زندگینامه مرحوم سیدابوالحسن اصفهانی در آنها نوشته شده، مورد بررسی قرار داد اما به جز یکی از آنها در هیچ کتاب دیگری مطلب فوق پیدا نشد هر چند در فضای مجازی به دفعات تکرار شده است. آن یک کتاب هم کتابی است به نام «علمای بزرگ شیعه از کلینی تا خمینی» (تالیف: م- جرفادقانی، انتشارات معارف اسلامی قم، چاپ اول 1364، صفحه 382). البته در این کتاب از مبلغ پول سخنی به میان نیامده و فقط عبارت «با مبالغی زیاد» را آورده است.

آیت‌الله سیدابوالحسن موسوی‌اصفهانی در روز یکشنبه هشتم ذی‌الحجه 1365 قمری برابر با دوازدهم آبان ماه 1325 شمسی به دیدار حق شتافت و پیکر او را در یکی از غرفه‌های حرم امام علی(ع) به خاک سپردند.

روزنامه اعتماد

نظر شما