شناسهٔ خبر: 61138 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

تراژدی اجتماعی در رئالیسم جادویی/ یادداشتی برای نمایش «فیلادلفیا من دارم میام» به کارگردانی الهام صحت

مسئله فریل نه مهاجرت، بلکه ناتوانی در بیان احساسات خویش است و این یعنی نمایشنامه نویس سعی دارد ما را متوجه موضوعی روانشناختی سازد و نه جامعه شناختی؛ با این حال تاکید نمایش همان طور که خود کارگردان هم گفته بیشتر بر مسئله اجتماعی مهاجرت است.

فرهنگ امروز/ متین محجوب

نمایش «فیلادلفیا من دارم میام» اثری است که از یک نمایشنامه خوب بهره گرفته است؛ نمایشنامه ای نوشته برایان فریل که به گفته الهام صحت کارگردان این اثر، به چخوفِ ایرلند شناخته می شود. کارگردان این تئاتر در مصاحبه ای گفته که وقتی نمایشنامه های فریل را میخواندم این اثر را با فضای کشور و تب مهاجرتی که در میان برخی افراد جامعه وجود دارد، همسو تر یافتم. شاید همین نگاه به قلم فریل از این زاویه، باعث شده که لحظه به لحظه در طول اجرا مدام از خود بپرسیم که مسئله نمایش چیست؟ در نگاه اول به نظر می رسد که گار اودانلِ ٢۵ ساله، از ابتدا تا انتهای این قصه درحال آماده شدن برای ترک شهرِ بی جنب و جوش بالیبگ و دکان خواروبار فروشی پدرش، برای سفری دلپذیر به مقصد آمریکاست؛ اما به نظر می رسد در یک لایه عمیق تر، مسئله فریل نه مهاجرت، بلکه ناتوانی در بیان احساسات خویش است و این یعنی نمایشنامه نویس سعی دارد ما را متوجه موضوعی روانشناختی سازد و نه جامعه شناختی؛ با این حال تاکید نمایش همان طور که خود کارگردان هم گفته بیشتر بر مسئله اجتماعی مهاجرت است. بر روی صحنه و لابلای کلبه چوبیِ خانواده اودانل، بازی های پر اَکت و پر جنب و جوش بازیگران، اگرچه انرژی زیادی از آنها می گرفت، ولی این انرژی ها بیشتر مسئله مهاجرت را در ذهن مخاطب زنده می کردند؛ نه آنجا که نامزد گار او را ترک کرد و با پسر دیگری ازدواج کرد، دلمان برای گار می سوزد و نه در شب آخر، وقتی نامزد سابقش یواشکی به دیدن گار آمد و گلایه می کرد که چرا از من خداحافظی نکردی، دخترک را سرزنش می کنی؛ حتی وقتی که می فهمیم گار با اینکه در اوج شفافیت، بزرگترین راز زندگی اش را با دختری که دوستش داشتف در میان گذاشته و اینک اینگونه با بی مهری او روبرو شده، باز هم مخاطب لزوم چندانی به سرزنش دختر در خود احساس نمی کند. نقطه قوت نمایش به تصویر کشیدن دنیای ذهنی گار است که هم ارتباط میان گار و خودش را به خوبی نشان داده و هم بازیگر، در ایفای این نقش موفق بوده است. همچنین انتخاب قطعات موسیقی برای نمایش نیز قابل توجه است و زیبایی قطعات، برای لحظاتی روح مخاطب را نوازش می کند. نکته ای که در ارتباط با این نمایش به ذهن می رسد، استفاده از دایره واژگان محدود است که احتمالا ریشه در ترجمه اولیه نمایشنامه دارد. در زبان فارسی واژه های متنوعی برای بیان نفرت وجود دارد که می توان بدون نگرانی درباره از بین رفتن عفت کلام، فهرست متنوعی از آنها را به کار برد. اما در دیالوگ های مختلف نمایش، پدر گار، نفرت خود را بیشتر با کلمه «ابله» بیان می کند که بعد از مرتبه سوم کارایی اش را از دست می دهد به مرور استفاده، احساس نفرت برای مخاطب تبدیل به نوعی تکیه کلام معمولی می شود. به همین خاطر بازیگر در بارهای بعدی بازیگر سعی دارد صدای بلندتر و چاشنی خشم و ابرو در هم کشیدن این کلمه را ادا کند تا شاید هدفش حاصل شود، اما مگر دایره واژگانی ما به همین یک کلمه ختم می شود؟ نمایش «فیلادلفیا من دارم میام» با نمایشنامه برایان فریل، کارگردانی الهام صحت و تهیه کنندگی مهدی سلطانی از ۷ آذرماه در تماشاخانه سپند به روی صحنه رفته و اجرای آن تا ۶ دی ماه ادامه دارد. سامان ارسطو، سوسن پرور، مجتبی رجبی، کیوان ساکت اف، مسعود سالاری، پدرام عزیزی، غزال گل محمدی، شیماء ملکیان و صادق ملکی بازیگرانی هستند که در این نمایش حضور دارند.

نظر شما