شناسهٔ خبر: 61262 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

بازار تهران؛ نهادی مستقل یا هم‌پیمان سنت؟

کشاورزیان در «بازار و دولت در ایران»، می‌گوید بازار نباید به عنوان نهادی یکپارچه با ویژگی‌های ثابت در نظر گرفته شود.

بازار تهران؛ نهادی مستقل یا هم‌پیمان سنت؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛ کتاب «بازار و دولت در ایران: سیاست‌های بازار تهران» نوشته آرنگ کشاورزیان که انتشارات دنیای اقتصاد با ترجمه محسن محمودی آن را به‌تازگی منتشر کرده، بازار تهران را جهان کوچک متشکل از روابط میان دولت و جامعه تلقی می‌کند و این جهان را در هر دو نظام سلطنتی پهلوی و جمهوری اسلامی مورد مطالعه قرار داده است.
 
کشاورزیان با تکیه بر مصاحبه با دست‌اندرکاران بازار، مشاهده توام با مشارکت و نیز تحقیقات اسنادی و کتابخانه‌ای توانسته است نشان دهد در طول زمان بسیاری از کارکردهای بازار تغییر یافته و دیگر نمی‌توان بر مبنای فرضیات کهنه درباره بازار به سراغ آن رفت. از نظر او در حال حاضر، عملکرد بازاری‌ها کاملاً با دوره‌های قبل متفاوت شده است. بر این اساس الگوهای مشارکت مذهبی تغییر کرده‌اند، و به جای پول نقد استفاده از چک و سفته به‌طور گسترده‌ای رایج شده است و روابط بین روحانیون و بازار به‌طور چشمگیری تغییر کرده‌اند و در نتیجه بازار در شکل جدیدی از خودبیگانگی به سر می‌برد.
 
تلقی معمول از بازار، آن را هم‌پیمان سنتی نیروهای مذهبی تلقی می‌کند اما در نگرش کشاورزیان، بازار نهادی مستقل و خودانگیخته است. نهادی که که برای درک آن هم باید تئوری‌های اقتصادی اخلاق‌گرا را مدنظر قرار داد و هم تئوری‌های اقتصادی سودگرا را.
 
کتاب کشاورزیان اثری مهم درباره بازار تهران است که نسخه انگلیسی آن در سال 2007 منتشر شده بود و ترجمه دیرهنگام آن به فارسی به خودی خود کمی عجیب است. «بازار و دولت در ایران» هم از منظر مواد خام و داده‌های تحقیق و احمق در حوزه روش‌شناسی، اثری ویژه و مثال‌زدنی در مطالعات بازار در ایران محسوب می‌شود و تنوع روش‌ها در مطالعه موضوع، گستره زمانی جالب توجه تحقیق (که از سال 1342 تا 1378 را در برمی‌گیرد) از جمله دلایل اهمیت کتاب است.
 
مولف معتقد است با وجود معانی متعددی که بازار دارد و جایگاه پر اهمیتی که در تحلیل اقتصاد و سیاست ایران مدرن به خود اختصاص داده است اما عمدتاً سنجش نقادانه‌ای در مورد آن صورت نگرفته و در بسیاری از مطالعات تخصصی، تعریف بازار همچنان در ابهام باقی مانده است.
 
کشاورزیان به کارهای صورت گرفته در زمینه بازار توسط پژوهشگرانی همچون فریبا عادل‌خواه، گوستاو تائیس، هاروارد راتبلت و تدا اسکاچپول، اشاره کرده و معتقد است که هیچ کدام تعریف روشن و دقیقی از بازار ارائه نداده‌اند.
 
نویسنده در فصل اول کتاب، به بحث در مورد معمای بازار معمای بازار تهران در دوره‌های قبل و بعد  ازانقلاب، جایگاه بازار در رابطه جامعه و دولت، ویژگی‌های مدل تئوریکی نویسنده و شرح و تفصیل ماهیت تحول‌آفرین برنامه‌های دولت در زمینه بازار پرداخته است.
 
فصل دوم به مفهوم‌پردازی بازار، بررسی ادبیات نهاد بازار و ترویج مفاهیم مختلف بازار در چهار تصویر مختلف، یعنی بازار به عنوان یک طبقه، به عنوان اقتصاد غیر رسمی، به عنوان بازار سنتی و در نهایت به عنوان شکلی از فرهنگ توجه شده است. نویسنده در این فصل رویکرد خود به بازار را به عنوان یک شبکه حک شده در درون ساختار حکمرانی داخلی بازار معرفی کرده است.
 
در فصل سوم، پویایی‌های ساختار حکمرانی و روابط اجتماعی بازار از طریق تشریح ماهیت سلسله مراتبی بازار، شبکه‌ها، اعتبارات و روابط مشترک و تو در تو آنها مطالعه شده است.
 
در فصل چهارم تغییرات این ساختارها و روابط در طول دوره مدرنیزاسیون پهلوی و جمهوری اسلامی بررسی شده‌اند و در فصل پنجم نیز نسبت این شبکه‌ها و ارتباطات و ماهیت دگرگونی این دو دولت مورد بررسی قرارگرفته است. همچنین در فصل ششم، بسیج سیاسی در بازار و روابط بین بازار و روحانیون مورد بحث قرار گرفته و در فصل هفتم به خلاصه‌سازی کتاب و نتیجه‌گیری پرداخته شده است.
 


براساس یافته‌های کشاورزیان در این کتاب، بازار نباید به عنوان نهادی یکپارچه با ویژگی‌های ثابت در نظر گرفته شود. حالت‌های تعاملی مختلف، مجموعه‌های نهادی و کیفیت مبادله کالاها، دارای پیامدهای جدی در ماهیت ارتباطات، شبکه‌ها و پیامدهای سیاسی ـ اقتصادی بازار هستند.
 
وی این تمایزات را از نزدیک با بررسی بازارهای فرش‌فروشان دست‌بافت، چای، چینی و بخش‌های شیشه و بلور نشان داده است و تفاوت در پیامدهای سیاسی ـ اجتماعی شبکه‌های فعال در مقابل غیرفعال و کالاهای استاندارد شده در مقابل غیراستاندارد را به تصویر کشیده است.
 
تحلیل‌های نویسنده از تغییرات در این بخش‌ها، ماهیت متفاوت تعامل میان دولت، بازارهای کالاهای خاص و هنجارها و معاملات و ساختار حکمرانی را نشان داده است.
 
کشاورزیان در کتاب خود از چهار جنبه کلی بازار را تعریف کرده است: 1- به عنوان مفهومی سنتی 2- به عنوان یک طبقه 3- به عنوان شبکه غیررسمی و 4- به عنوان محصول کمیابی اطلاعات.
 
او تصویر بازار به عنوان مفهومی سنتی را به‌عنوان یک روش کلی زندگی که رسوم اقتصادی، حساسیت‌های سیاسی، روابط اجتماعی و عقاید ایدئولوژیک را در قالب «سنتی» در بر می‌گیرد، تعریف کرده است. وی این نوع برداشت از بازار را تحث تاثیر نظریه مدرنیزاسیون می‌داند.
 
در این دیدگاه بازار به عنوان یک طبقه نیز، بازار واحدی اقتصادی است و به این دلیل در امور سیاسی ایران نقش دارد. نویسنده معتقد است در اکثر مطالعاتی که این دیدگاه را اساس خود قرار داده‌اند، چگونگی پدیدار شدن هویت طبقاتی بازار و بازسازی این هویت شرح داده نشده است.

در دیدگاه بازار به عنوان اقتصاد غیررسمی، موضوع اصلی این است که در جهان در حال توسعه، بخش‌های خودسامانده که خارج از حوزه نظارت دولت قرار دارند، منبع انرژی دست‌نخورده‌ای برای رشد اقتصادی هستند.
 
همچنین نویسنده معتقد است، رویکرد شبکه‌های غیررسمی مثل دوگانگی مدرن و سنتی، تعاملات را به دو عرصه متمایز رسمی و غیررسمی محدود می‌کند اما بسیاری از موقعیت‌هایی که در مراکز اصلی‌تر و بزرگ‌تر تجاری نظیر بازار تهران رخ می‌دهند در حیطه محدوده این تحلیل جای نمی‌گیرند.
 
در دیدگاه بازار به عنوان محصول کمیابی اطلاعات نیز نویسنده معتقد است که الگوی رقابت خالص در زمینه وضعیت‌ها و کالاهایی که مانع از شناخت کامل کالاها نزد طرفین مبادله می‌شوند به شدت نارسا هستند. بنابراین باید نهادهایی شکل بگیرند که نقص بازار و نتایج ناکارایی ناشی از هزینه‌های معاملاتی را کاهش دهند.
 
انتشارات دنیای اقتصاد کتاب «بازار و دولت در ایران» نوشته آرنگ کشاورزیان را با ترجمه محسن محمودی در سال 1398 با قیمت هفتاد هزار تومان در 415 صفحه منتشر کرده است.

نظر شما