شناسهٔ خبر: 61885 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

مردی که اهل تحقیق بود/ یادبودی برای دکتر حسن انوشه

دانشنامه زبان و ادب فارسی آقای انوشه خود چنان خدمتی است که نور آن صدها سال خواهد تابید و اگر همین دانشنامه برخوردار از ویرایش‌های بعدی می‌شد طبعا کامل‌تر می‌شد و این مستلزم این است که نهادی مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید این وظیفه را برعهده داشته باشد.

  

فرهنگ امروز/ کاظم موسوی بجنوردی


همه اهل علم و پژوهش و فرهنگ با شادروان دکتر حسن انوشه آشنا هستند و تقریبا می‌دانند که این مرد بزرگ چه خدماتی به فرهنگ ملی ایران کرده است. او تمام عمر خود را صرف تحقیق در عرصه ادب و زبان فارسی و تاریخ ایران نمود و آثار مهمی پدید آورد و در نهایت ریاست بخش تاریخ مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی را به عهده گرفت و در آن تحولی به وجود آورد به نحوی که بازدهی علمی این بخش را به سه برابر قبل از خود رسانید و الگویی شد برای دیگر بخش‌های علمی این مرکز. سپس به عضویت شورای عالی این مرکز نائل شد و از نظرات ایشان در دایره وسیع‌تری مورد استفاده قرار گرفت. از مشخصات این دانشمند پرکار این بود که هیچگاه وقت خود را تلف نمی‌کرد و پیوسته مشغول تحقیق و جست‌وجو بود. هر واژه فارسی از نظر او مثل یک موجود زنده بود که ریشه‌های آن را از منابع مختلف مورد شناسایی قرار می‌داد و درواقع تحولات معنایی آن را پیگیری می‌کرد و به صورت خستگی‌ناپذیری عاشقانه کار می‌کرد و این همه زندگی او بود. شکی ندارد که فوت این دانشمند ضایعه بزرگی برای زبان و ادب فارسی و تاریخ ایران است و ما وظیفه داریم که او را همیشه به یاد داشته باشیم و...

خدمات ارزشمند او را به همه ایرانیان و همه دوستداران ایران و زبان فارسی معرفی کنیم و سپاسگزارش باشیم. اما در این مختصر نمی‌خواهم صرفا راجع به خدمات علمی این عزیز از دست رفته بپردازم بلکه بیشتر می‌خواهم به منش و خلقیات او بپردازم که چنان پاک و زلال بود که نمی‌توانستیم لکه‌ای در آن بیابیم. با اینکه سی سال با این دانشمند در ارتباط بودم هرگز از او حاشیه‌ای ندیدم و هرگز ندیدم که از کسی بدگویی کند. اگر رفتار غیراخلاقی از کسی می‌دید به‌شدت متأثر می‌شد و این تأثر کاملا در چهره‌اش نمایان می‌شد. او جهان را زیبا می‌دید و درونش و در اعماق وجودش و حتی در لایه‌های ذهنش فقط زیبایی بود و زیبایی را القاء می‌کرد. سرگرمی او فقط با کتاب و تتبع بود. وقتی به خانه‌اش می‌رفتید چیزی جز کتاب نمی‌دیدید. کتابخانه بزرگی داشت و تقریبا همه فضای خانه‌اش پر از کتاب بود و همسرشان مثل خود او ساده می‌زیست و او هم مددکار علمی شویش بود. همین اواخر بود که روزی به منزلش رفتم و با هم راجع به تاریخ و فرهنگ ایران صحبت کردیم و به رایزنی پرداختیم که مثلا چه کارهایی می‌توان کرد. نظرات او همیشه پرمعنا و حاکی از یک دنیا عشق به ایران بود. دو وزیر فرهنگ یکی آقای دکتر مهاجرانی و دیگری آقای دکتر مسجدجامعی با او مأنوس بودند به‌ویژه آقای دکتر مسجدجامعی که با او مراوده دوستی هم داشت و گاه که به منزل ایشان می‌رفت چند ساعت از وقت گرانبهای خود را صرف مذاکره با ایشان می‌کرد و یکی از ده‌ها دلیل ارادت من به آقای مسجدجامعی همین بود که او را در نظرم بسیار بزرگ جلوه داد. آقای دکتر مهاجرانی به همه کسانی که خادم فرهنگ ایران و زبان فارسی بودند کمک می‌کرد و به شادروان دکتر انوشه نیز کمک می‌کرد و من شاهد آن بودم. دانشنامه زبان و ادب فارسی آقای انوشه خود چنان خدمتی است که نور آن صدها سال خواهد تابید و اگر همین دانشنامه برخوردار از ویرایش‌های بعدی می‌شد طبعا کامل‌تر می‌شد و این مستلزم این است که نهادی مثل فرهنگستان زبان و ادب فارسی باید این وظیفه را برعهده داشته باشد.

روزنامه اعتماد

نظر شما