شناسهٔ خبر: 61930 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

ایران‌شناس ایتالیایی: گاهی ملی‌گرایی مانع فرا مرزی شدن زبان فارسی می‌شود

کریستوفورتی گفت: ملی‌گرایی که در همه جای دنیا و از جمله در ایران نیز وجود دارد، اجازه نمی‌دهد کسی از زبان فارسی به عنوان یک زبان بدون مرز حرف بزند.

گاهی ملی‌گرایی مانع فرا مرزی شدن زبان فارسی می‌شود

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  زبان‌فارسی به دلیل ارتباط با تاریخ و فرهنگ ایران از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین بررسی علل گرایش به این زبان در بین غیرفارسی‌زبانان و همچنین موانع موجود در مسیر رشد آن در بین دانشجویان حارج از مرزها از مسائل مهم و قابل بحث است. از این رو ایبنا به سراغ سیمون کریستوفورتی ایران‌شناس و استاد گروه مطالعات، آسیا و شمال آفریقا در دانشگاه ونیز رفته و در این‌باره با او گفت‌وگویی انجام داده‌ایم که مشروح آن را در ادامه می‌خوانید.
 
چه شد که رشته زبان فارسی را در دانشگاه انتخاب کردید؟
مادرم خیلی به کتاب و فرهنگ علاقه‌مند بود. چون بچه جنگ بود و نوجوانی‌اش در سال‌های جنگ جهانی دوم گذشته بود، نتوانست به دانشگاه برود. اما بسیاری از آثار مهم فرهنگ ایتالیایی و خارجی را می‌خواند و ما تمام آن کتاب‌ها را در خانه داشتیم. به همین دلیل من همه آثار مهم فرهنگ اروپایی در اختیارم بود؛ از فیلسوفان معروف تا ادبیات روسی و آلمانی که به ایتالیایی ترجمه شده بود. دبیرستان من، کلاسیک بود و در آنجا، زبان یونانی و لاتین می‌خواندیم. در همین مدت، درباره فرهنگ خاورمیانه می‌خواندم و از سیزده سالگی شروع به نزدیک شدن به الفبای عربی کردم و به کتابخانه رفتم و یک فرهنگ زبان عربی پیدا کردم و با آن شروع به خواندن کردم. و سپس دو زبان عربی و فارسی را به طور همزمان در دانشگاه خواندم. سال ۱۹۸۷ میلادی در دانشکده زبان و ادبیات شرقی دانشگاه ونیز ثبت‌نام کردم  و پس از فارغ‌التحصیلی در رشته زبان و ادبیات فارسی، برای دکتری به دانشگاه ناپل رفتم و مطالعات ایران‌شناسی را زیر نظر یکی از ایران‌شناسان بزرگ ایتالیا به نام جراردو گنولی گذراندم. پس از آن، کتابی را با عنوان «میلاد نور» که درباره جشن سده بین بغداد و بخارا در قرون ۹-۱۲ میلادی بود به چاپ رساندم.
 
چرا به سراغ این موضوع رفتید؟
این کتاب مجموعه‌ای از پژوهش‌هایم در دوران دکتری بود. اینکه آیین‌های ایرانی در این پهنه گسترده از بغداد تا بخارا انجام می‌شد، به گستره فرهنگ ایرانی در زمان قدیم ربط دارد که از ترکیه امروزی تا ازبکستان امروزی و گسترده‌تر از بالکان تا چین برگزار می‌شده است. منابع عربی و فارسی در قرون سوم و چهارم هجری درباره جشن سده بیشتر اطلاعات دارند و جالب اینجاست که در این منابع ربطی میان جشن سده ایرانیان و جشن میلاد مسیحیان پیدا می‌شود. من همیشه از فرهنگ ایرانی حرف می‌زنم اما جشن سده و جشن نوروز و جشن یلدا، ربط خاصی با یک دین ندارند و با اینکه در فرهنگ ایرانی طبقه بسیار عظیمی دارند ممکن است در فرهنگ‌های دیگر هم دارای ویژگی خاصی بوده باشند. زیرا اصولا این نوع جشن‌ها، جشن‌های مردمی هستند که با دامداری و کشاورزی یعنی روزمره مردم ارتباط خاصی دارند.
 
کدام متون فارسی را بیشتر مطالعه کرده‌اید و کدام اثر فارسی را به ایتالیایی ترجمه کرده‌اید؟
در زمان تحصیلم ریکاردو زیپولی که هنوز هم در دانشگاه ونیز تدریس می‌کند روی تحقیقی با موضوع واژگان کلیدی در شعر فارسی کار می‌کرد و برای این‌کار نزدیک به هزار بیت از هر یک از دیوان‌های شاعران بزرگی چون حافظ و سعدی و مولانا و خاقانی و... را استخراج کرده بود که من نیز در این طرح با او همکاری داشتم و به همین دلیل منابع زیادی را در این زمینه مطالعه کردم. در سال ۲۰۱۲ نیز پژوهشی در دانشگاه ونیز با کمک دکتر ماسیمیلیانو بورونی درباره نوروز در ادب عرب انجام دادم که فهرست کاملی از منابع عربی که درباره نوروز اطلاعاتی در آنان موجود است را جمع‌آوری کردیم تا پژوهشگران ایران‌شناس بتوانند تمام متون عربی را که در آنها حتی یک لغت درباره نوروز آمده شناسایی کنند. زیرا در اوایل ظهور اسلام، عربی زبان فرهنگ و علم شده بود و حتی تعداد زیادی از تالیفات دانشمندان ایرانی در آن زمان به زبان عربی است.
 
همچنین چند سال پیش مقاله‌ای درباره تاریخ نوروز برای دانشنامه ایرانیکا نوشتم که در دوره ساسانیان رسومی وجود داشتند که از فرا رسیدن بهار و آغاز سال جدید خبر می‌دادند. «نوروزنامه» نیز یکی از آثار فارسی است که به ایتالیایی ترجمه کرده‌ام. از نوروزنامه دو نسخه خطی مانده؛ یکی در برلین که مجتبی مینوی، تصحیح انتقادی آن را انجام داده است و یکی‌دیگر در لندن است که هیچ کس روی آن کار نکرده به غیر از دانشمندانی که چاپ مسکو  را که همان چاپ عکسی نسخه لندن است، انجام داده‌اند. آنها متن فارسی را به روسی ترجمه کردند ولی ریشه اش را واکاوی نکردند. نوروزنامه یک اثر ادبی است که به نجوم هم ربط خاصی ندارد و نام کتاب نوروزنامه با رسم قدیم هدیه دادن به پادشاهان عجم در روز نوروز ارتباط دارد. این کتاب توضیح می‌دهد که پادشاهان عجم در آیین‌های شکار کردن و مهمانی دادن و غیره چه عاداتی داشته‌اند. همچنین روی یک نسخه خطی دوره صفوی کار کردم. این نسخه خطی که در کتابخانه مجلس است، به خط خود مولف رساله است. متاسفانه نسخه خطی ناتمام است و مولف کتاب، آن را به پایان نرسانده است. مولف در این رساله چندین مساله گاه‌شماری و تاریخ‌نگاری را حل می‌کند و از نوروز و رسوم تقویمی ایران قدیم شروع می‌کند تا به علم نجوم و تطبیق تاریخ‌ها می‌رسد.
 ‌
فارسی در روزگاری از چین تا مصر و از بالکان تا هند گسترش داشت، آیا به نظر شما اکنون هم ‌می‌تواند اهمیت گذشته را باز یابد و  یک زبان فرا مرزی شود؟
هنوز هم در تاجیکستان و ازبکستان و افغانستان با زبان فارسی و با لهجه خودشان حرف می‌زنند. حتی در هند هم کسی را دیدم که ایرانی‌الاصل نبود و هندی بود ولی بهتر از من به زبان فارسی حرف می‌زد. چون فارسی یک زبان فرهنگی است. اما متاسفانه گاهی ملی‌گرایی که در همه جای دنیا وجود دارد و در ایران هم وجود دارد، اجازه نمی‌دهد کسی از زبان فارسی به عنوان یک زبان بدون مرز حرف بزند. مثلا برای دولت جمهوری آذربایجان یک زبان فرهنگی است و برایشان هم مهم است، چون قسمتی از فرهنگ خودشان است ولی متاسفانه ملی‌گرایی می‌خواهد فارسی فقط زبان ایران باشد اما تاریخ این گونه نیست.
 
مطالعات ایران‌شناسی در ایتالیا را چگونه می‌بینید؟
چند سال پیش دولت ایتالیا به دلیل مسأله بودجه، چند موسسه را تعطیل کرد که یکی از آنها موسسه‌ای قدیمی به نام «موسسه ایتالیایی آفریقا و شرق» بود و این برای ایران‌شناسی خلا بزرگی بود زیرا در این مکان بود که چند ایران‌شناس ایتالیایی رشد کردند و بزرگ شدند. بنابراین امیدوارم از طرف دولت ایتالیا بودجه علوم انسانی بیشتر شود چون با وجود شاگردان خوب و استادان بزرگی چون آنتونیو پاناییتو، ادریانو روسی و مائوریتزیو پیستوزو، فکر می‌کنم ایران‌شناسی آینده در ایتالیا امکانات خوبی خواهد داشت و از نظر کسانی که می‌توانند نسل جدیدی در این عرصه باشند، می‌توان امیدوار بود.

نظر شما