شناسهٔ خبر: 62359 - سرویس دیگر رسانه ها
نسخه قابل چاپ

محمدرضا شفیعی کدکنی: نتوانستم «آوانگارد» شوم/ بدبختی ازین بالاتر؟

محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه جدیدترین دفترش شعرش به سال‌های شاعری خود پرداخته است که در ادامه می‌خوانید.

نتوانستم «آوانگارد» شوم/ بدبختی ازین بالاتر؟

به گزارش فرهنگ امروز به نقل از ایبنا؛  محمدرضا شفیعی کدکنی در مقدمه کتاب «طفلی به نام شادی» که تازه‌ترین مجموعه شعر این شاعر، استاد دانشگاه و پژوهشگر است، مطلبی درباره سال‌ها شاعری خود نوشته که در نوع خود جالب است و بیانگر تواضع و فروتنی، استادی که هنوز دانشجویان و علاقه‌مندان به ادبیات برای حضور سرکلاس‌هایش بی‌تابی می‌کنند.

در ادامه مقدمه این کتاب می‌خوانید:

«در تمام مدّتِ شاعریِ من – که عمری شصت و چند ساله دارد – من همچنان آدم عقب‌مانده‌ای باقی مانده‌ام که نه «وزن» را رها کرده‌ام و نه «قافیه» را و نه «معنی» را، نه «عشق» را و نه «تأمّلاتِ وجودی» را و نه «ایران» را. برای اثباتِ عقب‌ماندگیِ یک شاعر سندی استوارتر ازین می‌توان یافت؟
آن‌هم در مملکتی که عقل اکثریتِ مردم آن به چشمشان است و چشمشان هم به روی صفحاتِ روزنامه...
به هر حال، جای تأسف است که من در طولِ مدّتِ شصت و اند سال شاعری، حتی برای نمونه، در یک مورد هم، نتوانستم وزن و قافیه و معنی و عشق و تأمّلاتِ وجودی و ایران را به کناری نهم و «آوانگارد» شوم. بدبختی ازین بالاتر؟
زندگیِ شعریِ من، از همان دورانِ کودکی – که از هفت‌سالگی شعر می‌گفته‌ام با وزن و قافیهٔ درست – به گونه‌ای بوده است که گاه در یک روز ده‌تا شعر گفته‌ام و گاه ماه‌ها گذشته است و از شعر خبری نشده است. من هیچ‌وقت به سراغِ شعر نرفته‌ام؛ همیشه او بوده است که به دیدار من شتافته و اختیار از من ربوده است.»

نظر شما